• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : خلوت!!! ...فراموش نكن خدا و اوليا مي بينند
  • نظرات : 26 خصوصي ، 217 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    بيزار مي شود ، دلم از سنگ و چوب ها...
    از دنگ دنگ ساعت و زخم غروب ها
    دائم فشار مي دهدم لحظه هاي سخت
    نوک مي زنند بر َسر ِ من دارکوب ها
    سلام///سفر خوش و التماس دعا
    سلام.

    سلام

    واقعا مسئوليت شيعه خيلي سنگينه

    ممنونم از نظر گران بهاتون و توضيختون

    لطف كرديد

    سلام..

    برايم دعا كنيد....كه من محتاج محتاجم.....

    سلام

    از پيام ارزشمند شما متشكرم . ماه مبارك نزديك است و

    پاكي ها جاري

    موفق باشيد ما را هم از مطالب خوب تان بي نصيب نگذاريد

    سلام

    موفق باشيد انشاالله مروج اسلام امام خميني باشيد تا افتخارامام صادق باشيد

    وازاسلام كثيف فرقه مصباحيه برائت بجوئيد تا ابروي امام صادق رادردنيانبريد انشاالله

    انشاالله موفق باشيد واسلام امام خميني راتبليغ كنيدتامصداق سخن امام صادق باشيدكه براي مازينت باشيد

    مروج اسلام كثيف فرقه مصباحيه نباشيد كه ابروي امام صادق را دردنياببريد

    دوست عزيزم کدام شهر ميرويد؟
    کي به تهران تشريف مياوريد؟
    در ماه مبارک رمضان منو از دعاهاي خود دريغ نفرماييد.
    آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم

    سلام دوست عزيزم.
    ممنونم که اومديد و مثل هميشه نظر ارزشمند و زيباتونو براي من و وبلاگ گذاشتيد.
    =============
    [گل]آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان[گل]
    شايد چند سوال از شما پرسيدم ... شايد ...

    باسلام خدمت شما و تشکر از حضور گرمتون.[گل]

    ارباب زمين، امير مريخ، بيا / تا نخل ستم برکني از بيخ بيا

    از قول همه منتظران مي گويم / اي پيرترين جوان تاريخ بيا . . .

    [لبخند][گل][گل][لبخند]

    سلام در پناه حق
    + سپيده 

    سلام

    آقا سجاد حالتون خوبه

    سفرتون انشاالله بي خطر و به سلامت باشه موظب خودتون باشين

    خيلي از ادما ميان اينجا و سوالهاي مختلفي ميپرسن مثل اينکه چرا قرآن به زبان عربي فرستاده شد ولي من حوصله نکردم جوابشو بخونم منم بعضي از سوالارو ميخونم چند روزه تصميم گرفتم که خفه خون بگيرم و حرفي نزنم به اين نتيجه رسيدم که حرف من بين خودم و خداست از اون روزي که مامان بابام منو به دنيا اوردن که پسر بشم ولي نشد از اون روزي که داداشم گاوداري رو به نام خودش کرد و دار و ندار بابام رو تو رهن بانک يا براي خودش يا براي خاش خسورش اون وقت من اين سوال برام مهم نيست که چرا خدا دو سهم به پسر ميده يه سهم به دختر ميگن دلمون ميخواد مال خودمونه به هرکي دوست داشته باشيم ميديم خالم فجه ميگه از روي گاوداري منو نگه ميدارين ولي کدوم گاوداري گاوداري داداشم؟هفت ساله خونه ي ماست خواهر کوچيکم ميگه ميخوام از اين خونه برم براشم خواستگار هست ولي من به دو دليل يا به دليل جوش و حرص خوردن خودم يا به خواست خدائي که توي قيامت شايد جواب سوالامو داد بيماري اعصاب برداشتم ميگم برو ميگه نه اول تو شوهر خواهرم ميگفت بهش بايد ازدواج کني منم گفتم که هيچ مشکلي ندارم انقدر بدبختي و بيچارگي آوار شده روي سرم که برام مهم نباشه سوالهاي بعد ازدواج هميشه عشق و محبت برام مهم بوده که تازگيا به اين نتيجه رسيدم که من و خواهرام اصلا شانس اين چيزارو نداريم اينا سوالائي که من از خدا دارم هيچ وقتم حل نميشه

    پاسخ

    سلام عليكم ...خواهر گرامي و ارجمند ممنون از شما كه وب ما را براي گفتن درد دلتون انتخاب كرديد من متوجه سوالات شما نشدم و برداشتم اين بود كه شما خواسته بوديد با من درد دل كنيد من واقعا براتون دعا ميكنم و از خداوند مهربانتر از مادر ميخوام كه بهترين سعادت را براي شما بفرسته و شما را به ارزوهاتون برسونه ......ان شاالله
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >