• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ازدواج آسان شد ...
  • نظرات : 10 خصوصي ، 96 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    به نام خدا
    سلام
    خيلي ممنم از لطفتون.
    با توجه به مشکلات زندگي صنعتي امروزي,اگه عزيزاني که در راس کارهاي فرهنگي هستن,از چند سال پيش براي اين دوره برنامه ميداشتن,قطعآ ما شاهد مشکلات کمتري در زمينه هاي مختلف بوديم.
    اما متآسفانه در زمينه علوم رفتاري,مسائل فرهنگي و يا ازدوج,نه مرجع رسمي اي وجود داره و نه نظم و نظارتي در کار.
    در قسمت غيره وبلاگم يه پست در رابطه با شرايط آموزشهاي خانوادگي در کشورمون گرفتم,اگه تونستيد لطفآ بخونيدش.
    موفق باشيد.
    در پناه حق


    …...…,•’``’•,•’``’•,
    …...…’•,`’•,*,•’`,•’
    ...……....`’•,,•’`
    ,•’``’•,•’``’•,
    ’•,`’•,*,•’`,•’
    .....`’•,,•’
    ,•’``’•,•’``’•,
    ’•,`’•,*,•’`,•’
    .....`’•,,•’......
    ,•’``’•,•’``’•,.
    ’•,`’•,*,•’`,•’
    .....`’•,,•......’
    …...…,•’``’•,•’``’•,
    …...…’•,`’•,*,•’`,•’
    ...……....`’•,,•’`
    …..............…,•’``’•,•’``’•,
    ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
    ..............……....`’•,,•
    :…..............…,•’``’•,•’``’•,
    ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
    ..............……....`’•,,•’`
    …...…,•’``’•,•’``’•,
    …...…’•,`’•,*,•’`,•’
    ...……....`’•,,•’`
    ,•’``’•,•’``’•,
    ’•,`’•,*,•’`,•’
    .....`’•,,•’
    ,•’``’•,•’``’•,
    ’•,`’•,*,•’`,•’
    .....`’•,,•’......
    ,•’``’•,•’``’•,.
    ’•,`’•,*,•’`,•’
    .....`’•,,•......’
    …...…,•’``’•,•’``’•,
    …...…’•,`’•,*,•’`,•’
    ...……....`’•,,•’`
    …..............…,•’``’•,•’``’•,
    ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
    ..............……....`’•,,•

    ممنون که به من سر زدين

    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال:آيا جواب استخاره در مواردي مثل ازدواج حكم قطعي است ؟ و چه بايد كرد؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:
    استخاره اصلاً حكم نيست تا بگوئيم استخاره حكم قطعى است يا غير قطعى براى روشن شدن مسئله توجه شما را به نكاتى جلب مى‏نمائيم. نكته‏ى اول: ما در انجام كارهاى خود بويژه كارهايى كه از اهميت ويژه‏اى برخوردارند مانند ازدواج بهترين راه استفاده از نيروى عقل و انديشه است كه خداوند در ما بوديعه گذارده بايد استفاده كنيم براى اينكه در بكارگيرى نيروى عقل و انديشه دچار لغزش نشويم بايد با موازين شرعى و معيارهاى دينى آشنا باشيم و در صورت آشنا نبودن مسئله را با كارشناسان دينى در ميان بگذاريم و نظر شارع را از آنها پيرامون مسئله‏اى كه با آن درگير هستيم سؤال كنيم علاوه بر به كارگيرى نيروى عقل و انديشه و در نظر گرفتن معيارها و ارزش‏هاى دينى بايد در اطراف آن موضوع قدارى مطالعه نيز داشته باشيم مثلاً در امر ازدواج، مطالعه‏ى بعضى از كتابهايى كه در مورد انتخاب همسر و معيارهاى صحيح ازدواج رهنمودهايى را جمع‏آورى كرده‏اند. بعد از طى مراحى كه بيان شد نوبت مى‏رسد به استفاده كردن از عقل و انديشه و تجارب و اطلاعات افراد مجرب و كارشناس بعبارت ديگر بايد با افراد كارشناس مشورت كنيم. اگر ما در انجام كارهاى خود مراحى كه بيان شد طى كنيم معمولاً در بيشتر مسائل به يك نتيجه‏ى اطمينان‏آور مى‏رسيم و مى‏توانيم با توكل به خداوند و استمداد از او كار خود را شروع كنيم و نيازى به استخاره كردن و تفأل زدن نيست زيرا ما هم از عقل و هم از معيارهاى دينى و هم از نظر كارشناسى افراد مطلع و مجرّب استفاده كرده‏ايم و همه‏ى آنها تفاق نظر داشته‏اند كه انجام اين كار به صلاح شما هست پس انجام بده يا به صلاح شما نيست پس انجام نده. گاهى اوقات ممكن است ما عليرغم اينكه همه‏ى راههاى ممكن را رفته‏ايم باز هم دچار ترديد هستيم و اطمينان لازم را براى انجام آن كار يا ترك آن بدست نياورده‏ايم در اينجا استخاره مى‏كنيم يعنى از خداوند طلب خير مى‏كنيم در واقع نقش استخاره در اينجا اينست كه از نظر روانى يك حالتى را در ما ايجاد مى‏كند كه كار را با يك جديت و اطمينان بيشترى انجام مى‏دهيم يا اينكه اگر انجام آن به صلاح ما نيست با اطمينان بيشتر آنرا رك مى‏كنيم و ديگر دچار وسوسه‏هاى فكرى كه‏اى كاش اين كار را انجام نداده بودم يا انجام داده بودم نمى‏شويم. زيرا همه‏ى راههايى كه ممكن است رفته‏ايم و همه‏ى آنها اتفاق نظر بر اين دارند كه مثلاً فلان كار را انجام بده. حالا اگر ما آن كار را انجام داديم و احتمالاً با مشكلاتى مواجه شديم ديگر خودمان را سرزنش نمى‏كنيم كه چرا من اين كار را انجام دادم اى كاش انجام نداده بودم و بالعكس بنابراين: «اولاً در همه‏ى كارها نيازى به استخاره نيست ثانيا استخاره حكم نيست بلكه يك راهى است راى اينكه اطمينان ما را به انجام كارى بيشترى مى‏كند يا اطمينان ما را به ترك كارى افزايش مى‏دهد البته به شرط اينكه ما اعتقاد به استخاره داشته باشيم. اگر اعتقاد به استخاره نداريم لزومى هم ندارد در كار خود استخاره كنيم بلكه همان راهى كه به آن اشاره شد يعنى استفاده از عقل و شرع و نظر مشورتى كارشناسان و توكل به خداوند متعال، سپس به صورت جدى اقدام كردن. پس در صورتى كه:
    1. خواستگار مورد نظرتان از ملاكهاى همسر شايسته و مناسب برخوردار است.
    2. تحقيق كافى و اطمينان‏آور درباره‏ى خصوصيات اخلاقى اجتماعى، خانوادگى و... انجام داديد.
    3. نظر مشورتى افراد با تجربه و دلسوز نيز مثبت بود (و در صورت بقاء ترديد و شك كه با استخاره برطرف شد) اقدام كردن معقول و مطلوب است و ترديد روا نخواهد بود. زيرا ماندن در شك و ترديد و دودلى فرصتها را از دست خواهد داد و به صلاح نيست .

    سلااااااااااااااااااااااااااااااام

    ممنون که اومدي حاج اقا 

    صفا دادي اگه بازم وقت کردي بيا پيشم.

    درس  هم خوبه سلام داره خدمتتون

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 
    قسمت دوم پاسخ:

    غيبت از گناهان کبيره است

    در سوره نور آيه 19 آمده است: «و کساني که دوست دارند خصلت ناشايست افراد با ايمان فاش شود براي آنها عذابي دردناک در دنيا و آخرت مي‌باشد».

    همچنين در سوره حجرات آيه 12 آمده است:«و لايغتَب بَعضُکُم بَعضاً اَيحِبُّ اَحَدَکُم اَن يأکُلَ لَهمَ اَخيه مَيتاً فَکَرِهتُموهُ؛ نبايد بعضي از شما غيبت بعضي ديگر را بکنند آيا هيچ يک از شما دوست دارند که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد؟ پس کراهت داريد از آن» و شاهد اين احتمال هم روايت شريفي از پيامبر (ص) است که مي‌فرمايد:در شب معراج گروهي را در آتش ديدم در حالي که مردار مي‌خوردند. از جبرئيل پرسيدم،اينها چه کسانند؟ گفت:اينها کساني هستند که در دنيا گوشت مردم را مي‌خوردند 3 يعني غيبت مردم مي‌کردند.

    همچنين از پيامبر (ص) روايت شده که روز قيامت شخصي در پيشگاه حق نگهداشته شود و کتابش به او داده شود.پس حسنات خود را در آن نبيند.گويد:خداوندا! اين کتاب من نيست، در آن حسنات خود را نمي‌بينم.به او گفته شود:همانا پروردگار تو گمراه نيست و فراموش نمي‌کند، عمل توبه واسطه غيبت کردن از مردم از بين رفت.پس از آن، ديگري آورده شود و کتابش را به او مي‌دهند.پس در آن طاعت‌هاي بسياري مي‌بيند.بگويد:بار الها!اين کتاب من نيست،زيرا که من اين طاعات را نکردم.به او گفته شود:چون فلاني غيبت تو را کرده،حسنات او را به تو داديم».4

    آثار غيبت

    پر واضح است که اگر غيبت در بين جمعيتي رايج شود، موجب کينه و حسد و بغض و عداوت شده و ريشه در جامعه مي‌دواند، و درخت دو رويي را بارور مي‌کند و وحدت و اتّحاد جامعه را گسسته و پايه ديانت را سست مي‌کند.

    پس بر هر مسلماني لازم است براي حفظ خود و ديگران از فساد و نفاق و نگهداري حوزه مسلمانان و نگهداري وحدت، خود را از اين رذيله حفظ کند و ديگران را نيز از اين عمل قبيح،نهي‌نمايد.

    درمان غيبت

    1. تفکّر: يکي از موانع مهم تهذيب نفس غفلت است.اگر از آثار خطرناک اخلاق رذليه غافل هستيم، اگر درباره کيفر گناهان و عذاب اخروي فکري نمي‌کنيم و بالأخره اگر ايمان به معاد در عمق جانمان نفوذ نکرده و از حدّ يک مفهوم ذهني بالاتر نرفته،چگونه مي‌توانيم درباره تهذيب و پاکسازي نفسمان تصميم بگيريم و او را در خواسته‌هايش کنترل و مهار کنيم؟ مگر به اين سادگي مي‌توان با نفس امّاره مبارزه کرد؟ غفلت،يکي از بيماريهاي بزرگ نفساني و منشأ بسياري از بيماري‌هاست و دواي اين درد، تفکّر، عاقبت انديشي و تقويت نيروي ايمان مي‌باشد.بر انسان لازم است همواره مراقب نفس خويش باشد.حضرت علي (ع) فرموده‌اند:«هر کس که قلبش را با تداوم فکر، آباد سازد،افعالش در باطن و ظاهر خوب خواهد شد».5

    در اين مرحله بايد اين بيماري و درمانش را خوب بشناسيم و با خود بينديشيم و حساب کنيم که در روز چند بار اين عمل (غيبت) را انجام مي‌دهيم.

    2. عزم: مرحله دوم،عزم است.عزم، ميزان امتياز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.

    جرأت بر معاصي کم کم انسان را بي‌عزم مي‌کند، و اين جوهر شريف را از انسان مي‌ربايد.

    مرحوم شاه آبادي مي‌فرمودند:«بيشتر از هر چيز گوش کردن به موسيقي و غنا، از انسان سلب اراده و عزم مي‌کند».6

    مواردي كه غيبت در آن جايز است :
    لى غيبت در موارد خاصى جايز شمرده شده است از جمله:
    الف) در مقام مشورت نظير ازدواج،
    ب ) طرف متجاهر به فسق باشد؛ يعنى، هيچ گونه پروايى نداشته باشد كه علناً به گناه و معصيتى دست بزند، كه در خصوص گناه علنى او غيبت جايز است.
    ج) ممكن است فردى را براى سمتى نظير نمايندگى يا رياست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اينجا انسان مى‏تواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد كه خداى ناخواسته با پيدا كردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مى‏زند، به مسؤولين گوشزد كند،
    د) فرض بفرماييد بيمارى است كه نمى‏خواهد بعضى از اسرارش نزد طبيب فاش شود و از طرفى چاره‏اى نيست و طبيب براى معالجه بايد بداند. در اينجا نيز مى‏توان على‏رغم خواست بيمار، پزشك معالج او را در جريان امر قرار داد. غيبت نسبت به گناهان پنهانى جايز نيست و در نتيجه اگر شخص مبتلا به ارتكاب گناهى است كه ديگران از آن خبر ندارند، ذكر آن گناه حرام است. بلى اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر هم‏نشينى و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مى‏توانيم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنه‏كار منع كنيم. در اين راستا بايد كمال احتياط را رعايت نمود؛ يعنى، در مرحله اول تنها مى‏توانيم بگوييم كه «اين معاشرت به صلاح شما نيست» و حق بازگو كردن معايب و گناهان آن شخص را نداريم، پس بايد اين كار را مرحله به مرحله و به صورت تدريجى انجام دهيم.


    1. گناهان کبيره،شهيد دستغيب، ج 2، ص 257.

    2. چهل حديث، امام خميني، ص 317.

    3. مستدرک، کتاب حج، باب 132.

    4. محجة البيضاء. ج 5، ص 253.

    5. غرر الحکم، ص 690.

    6. چهل حديث، امام خميني، ص 8.

    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال:غيبت چيست و در چه مواردي جايز است؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    قسمت اول پاسخ

    كاربر گرامي از اين كه سوال خود را با وبلاك راه فضيلت در ميان گذاشتيد كما تشكر و قدرداني را از شما دارم اميدوارم كه خدمتگزار خوبي باشم .
    کلمه غيبت به طوري که در مجمع البيان آمده عبارتست از: در غياب کسي عيبي از او بگويي که وجدان بيدار، تو را از آن نهي کند و اگر او بشنود، ناراحت شود، به همين جهت بدگويي دنبال سر فردي که تظاهر به فسق و گناه مي‌کند را، جزو غيبت نشمرده‌اند، چون اگر بشنود که در غياب او چنين گفته‌اند،ناراحت نمي‌شود.

    مصاديق غيبت

    مصاديق غيبت بر سه قسم است:

    قسم اول :ذکر کردن چيزي که نقص شرعي يا عرفي نسبت به حال شخص غيبت شده باشد و آن چيز هم، بر شنونده پوشيده باشد به طوري که راضي به فاش شدنش نباشد و غيبت کننده هم در مقابل کوچک کردن آن شخص و عيب گذاري بر اوست.

    قسم دوم: نقل عيب پنهان است،ليکن نه به قصد مذمت کردن و عيب گذاردن و پست کردن او، بلکه به غرض ديگري مانند سرگرمي يا از روي دلسوزي، عيب پنهان ديگري را نقل کند که شکّي در حرام بودنش نيست.

    قسم سوم: گفتن عيب کسي نزد ديگري که آن را مي داند.ظاهر بعضي از روايات آن است که از عنوان غيبت بيرون است، ليکن از تعدادي روايات استفاده مي‌شود که اين مورد نيز غيبت است.1

    صورت‌هاي غيبت:

    1. گاهي شخصي غيبت کسي را مي‌‌کند و اظهار مي‌دارد که من اين عمل را انجام نمي‌دهم و اهل آن نيستم؛ مثلاً اظهار مي‌دارد:الحمدللّه که من مبتلا به حبّ رياست نيستم.

    2. طريق ديگر آن است که گاهي غيبت کسي را ـ با لباس و پوشش تعريف از او ـ مي‌کند؛ مثلاً مي‌گويد:حيف فلاني با وجودي که اين همه صفت خوب دارد، امّا صبر ندارد و زود عصباني مي‌شود.

    3. يا اگر در مجلسي غيبتي شود و بعضي حاضران نشنوند و يکي از آنها بخواهد غافلان را متوجّه کند،بگويد:سبحان اللّه چه چيز عجيبي اين شخص ذکر مي‌کند و از اين روش عيب را فاش کند.

    4. و از اقسام ديگر غيبت، گوش کردن به آن است از روي تعجّب، زيرا که او اظهار تعجّب مي‌کند که نشاط غيبت کننده زيادتر شده و او را وادار به غيبت مي‌کند.2

    5. يا گاهي اينطور اظهار مي‌دارد که اين غيبت نيست، چون به خودش هم گفته‌ام يا اينکه در وسط مطلبي که راجع به شخصي بيان مي‌کند،مي‌گويد:حالا غيبتش نباشد!! در حالي که تمامي اين موارد غيبت است.


    با سلام و عرض ادب.نميدونم من شما رو کجا ديده ام.خيلي قيافتون برام آشنا مياد. مطالبتون قشنگه. شايد اسم ما قشنگ نيست به ما سر نميزنين.
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 
    سوال:چگونه امر به معروف و نهي از منكر كنيم تا موثر واقع شود؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    اولا ممنون كه سوال خود را با وبلاك راه فضيلت در ميان گذاشتيد ان شاالله كه خدمت گزار خوبي باشم :در موثر واقع شدن امر به معروف نكاتي بايد مورد توجه قرار گيرد كه اين فريضه موثر واقع شود كه كا ان شرايط عبارتند از:
    1:جوانان عزيز بايد به دقت احكام شرعى مربوط به امربه معروف و نهى از منكر، موارد معروف و منكر يا شرايط وجوب مراتب آن و كيفيت اجراى نيكوى آن را دقيقا فراگيرند.
    2- آمر به معروف و ناهى از منكر، خود را به زيور اخلاق والتزام عملى بيارايد و حتى‏الامكان از شيوه‏هاى رفتارى آموزنده و خلاّق استفاده كند.
    3- بهتراست امربه معروف و نهى از منكر، به طور متشكل و گروهى همراه با آموزش‏هاى لازم انجام گيرد.
    4- عدم تأثير آنى و فورى، نبايد ما را از انجام وظايف خود بازدارد.
    5- حتى‏الامكان بايد كوشيد تا فرهنگ و پذيرش عمومى نسبت به امر به معروف و نهى از منكر را بالا برد.
    ب ) حسن اجراى امر به معروف و نهى از منكر داراى شرايطى است از جمله:
    1) آمر به معروف و ناهى از منكر داراى شخصيت علمى و عملى باشد.
    2) شناخت ويژگى‏هاى روحى وروانى طرف مقابل و به تناسب آنها با وى برخورد نمودن.
    3) به دست آوردن خصوصيات مثبت طرف مقابل و از راه آنها او را جذب كردن.
    4) با زبان منطقى و عاطفى به شخص فهماندن كه آنچه به وى تذكر داده مى‏شود در رابطه با مصالح خود او و به نفع اوست.
    5) دورى از تندروى ها و سليقه‏ها و تعصبات عاميانه.
    ضمن توجه به نكات فوق نبايد انتظار داشت كه به هيچ وجه افراد از امر به معروف يا نهى از منكر بدشان نيايد. بلكه وظيفه ما رعايت اصول صحيح اخلاقى و انسانى در تذكر به آنهاست ولى اين كه بپذيرند يا نه و خوششان آيد يا بدشان آيد خيلى دست ما نيست و نبايد از آن خوفى به دل داشت.
    حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس

    در بند اين مباش كه نشنيد يا شنيد كس

    salam doste aziz mamnon k be man sar zadi.vebeton besiar jalebe

    bazam sar bezan


    سلام هميهن عزيز بر قرار باشي و د ا نشگام.

    اگر اهل شعر و شعور و هنر هستي 25 مهر بيا خا نه ي هنر مندان .

    در غير اين صورت لا.

    mamnon az sar zadaneton

    kojaye on matlab ghashang bod

    dg inghadarhaha gereftar nistam

    bikhiyal shodam dg base harchi ghesmat bashe hamone

    matalebe jalebi minevisin bazam khobe shoma ye khorde befekr hastin

    + مهدي 


    چشم از ابر بهاري، كم نيارد، گو ببارد
    آري اين باران رحمت، هر چه بيش آيد خوش آيد

    سلام
    به نظر شما چه موقع بايد انسان از رحمت خدا مايوس بشه؟ و چه گناهي اين حس يأس و نا اميدي رو به وجود مي آره و اصلا اين حس حس خوبي هست يا نه؟؟ از نظراتتون در گنجينه معرفت حتما استفاده خواهم كرد.ممنون.
    [گل][گل][گل]

    سلام

    وب خيلي مفيد و پر باري داريد ازتون ممنونم كه به ما هم سر زديد

    خوشحال ميشم بازم به ما سر بزنيد و نظراتتون رو بديد


    سلام حاج آقا

    ممنون مطلبتون

    فکر کنم به جاي شعار زدگي به دنبال راههاي عملي بايد باشيم.

    البته اين فرمايشات هم درست است و مورد قبول

    ازدواج آسان هم که بشه چه فايده که دوام نداره ؟!

    چرا ما ها اين طوري شديم ؟ چرا ديگه حوصله ي خودمونم نداريم چه برسه به همسرمون و مشکلات زندگي مشترک؟

       1   2   3   4   5    >>    >