قسمت دوم پاسخ:اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به
سني نرسيدهاند که عاقبت برخي از کارها برايشان تجربه شده باشد، فقط ابتداي
کار را که مطابق ميل ميبينند و به دوستي با پسران نامحرم تن ميدهند و به
اين ترتيب وارد دامي ميشوند که رهايي از آن بسيار دشوار است. چرا که
اولين مشکل آنها، مشغوليت فکر و ذهنشان است و عقب افتادن تدريجي از درس.
مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند) ازدواج است. حتي آنها
اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شدهاند
ازدواج کنند، هيچ ضمانتي وجود ندارد که پسر چند دوست دختر ديگر نداشته باشد
و از اين دختر جدا نشود و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را
دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند، حتي در دانشگاهها يا
محيطهاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است،
زيرا چه بسا باعث ايجاد عشقهايي در دل دختران و پسران جوان ميگردد که به
دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن براي هميشه به دل
طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل برشمرده هيچ کدام قصه نيست، بلکه واقعيتهايي است که بسيار در جامعه
جاري است و ما تنها با گوشههايي از آنها آشنا ميشويم. بسياري از گرفتاران
اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نميکنند.
اگر اين کار را ميکردند درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و
نوجوانان ميشد.
وقتي اين مشکلات ريشهيابي ميشوند، غالب آنها از نگاه و سخنهاي کوتاه و
عشوههايي آغاز ميشوند که به نظر برخي، نبايست به آنها حساسيت نشان داد،
اما چه ميتوان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و
ادامه يابند، سر از مشکلاتي بسيار در ميآورند.
در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت
بگيريم و به اين نکته برسيم که : چه بسا لذتهاي کوتاه که رنجهاي طولاني
به ارمغان ميآورد.
دختران و پسراني که به طريق غير مشروع با فردي از جنس مخالف، رابطة دوستانه
برقرار ميکنند، از جهات مختلف، آسيب ميبينند. آسيبها هرچند متوجه دختر و
پسر است، اما دامنه و شدت آن براي دختر بيشتر است. آسيبها عبارتند از:
1ـ آسيب رواني: دختري که به پسري علاقهمند شده و خود را در اختيار وي قرار
ميدهد، پس از بيوفايي پسر و ترک وي، به شدت دچار سرخوردگي گرديده و گاهي
تا مرز افسردگي و بيماريهاي شديد رواني پيش ميرود.
2ـ آسيبهاي اجتماعي: دختري که در شهري کوچک با پسري ارتباط دارد، جايگاه و
شخصيت اجتماعي خود را از دست ميدهد و تحقير ميشود، حتى اگر ازدواج کند،
نميتواند زندگي متعادلي داشته باشد، زيرا از طرف همسر و خانواده شوهر
سرزنش ميشود و به هر بهانهاي، روابط قبلي وي را به رخش ميکشند. اين
پديده ميتواند تهديدي براي نهاد خانواده در جامعه و افزايش ميزان طلاق
باشد.