• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ازدواج آسان شد ...
  • نظرات : 10 خصوصي ، 96 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 
    قسمت دوم پاسخ:

    غيبت از گناهان کبيره است

    در سوره نور آيه 19 آمده است: «و کساني که دوست دارند خصلت ناشايست افراد با ايمان فاش شود براي آنها عذابي دردناک در دنيا و آخرت مي‌باشد».

    همچنين در سوره حجرات آيه 12 آمده است:«و لايغتَب بَعضُکُم بَعضاً اَيحِبُّ اَحَدَکُم اَن يأکُلَ لَهمَ اَخيه مَيتاً فَکَرِهتُموهُ؛ نبايد بعضي از شما غيبت بعضي ديگر را بکنند آيا هيچ يک از شما دوست دارند که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد؟ پس کراهت داريد از آن» و شاهد اين احتمال هم روايت شريفي از پيامبر (ص) است که مي‌فرمايد:در شب معراج گروهي را در آتش ديدم در حالي که مردار مي‌خوردند. از جبرئيل پرسيدم،اينها چه کسانند؟ گفت:اينها کساني هستند که در دنيا گوشت مردم را مي‌خوردند 3 يعني غيبت مردم مي‌کردند.

    همچنين از پيامبر (ص) روايت شده که روز قيامت شخصي در پيشگاه حق نگهداشته شود و کتابش به او داده شود.پس حسنات خود را در آن نبيند.گويد:خداوندا! اين کتاب من نيست، در آن حسنات خود را نمي‌بينم.به او گفته شود:همانا پروردگار تو گمراه نيست و فراموش نمي‌کند، عمل توبه واسطه غيبت کردن از مردم از بين رفت.پس از آن، ديگري آورده شود و کتابش را به او مي‌دهند.پس در آن طاعت‌هاي بسياري مي‌بيند.بگويد:بار الها!اين کتاب من نيست،زيرا که من اين طاعات را نکردم.به او گفته شود:چون فلاني غيبت تو را کرده،حسنات او را به تو داديم».4

    آثار غيبت

    پر واضح است که اگر غيبت در بين جمعيتي رايج شود، موجب کينه و حسد و بغض و عداوت شده و ريشه در جامعه مي‌دواند، و درخت دو رويي را بارور مي‌کند و وحدت و اتّحاد جامعه را گسسته و پايه ديانت را سست مي‌کند.

    پس بر هر مسلماني لازم است براي حفظ خود و ديگران از فساد و نفاق و نگهداري حوزه مسلمانان و نگهداري وحدت، خود را از اين رذيله حفظ کند و ديگران را نيز از اين عمل قبيح،نهي‌نمايد.

    درمان غيبت

    1. تفکّر: يکي از موانع مهم تهذيب نفس غفلت است.اگر از آثار خطرناک اخلاق رذليه غافل هستيم، اگر درباره کيفر گناهان و عذاب اخروي فکري نمي‌کنيم و بالأخره اگر ايمان به معاد در عمق جانمان نفوذ نکرده و از حدّ يک مفهوم ذهني بالاتر نرفته،چگونه مي‌توانيم درباره تهذيب و پاکسازي نفسمان تصميم بگيريم و او را در خواسته‌هايش کنترل و مهار کنيم؟ مگر به اين سادگي مي‌توان با نفس امّاره مبارزه کرد؟ غفلت،يکي از بيماريهاي بزرگ نفساني و منشأ بسياري از بيماري‌هاست و دواي اين درد، تفکّر، عاقبت انديشي و تقويت نيروي ايمان مي‌باشد.بر انسان لازم است همواره مراقب نفس خويش باشد.حضرت علي (ع) فرموده‌اند:«هر کس که قلبش را با تداوم فکر، آباد سازد،افعالش در باطن و ظاهر خوب خواهد شد».5

    در اين مرحله بايد اين بيماري و درمانش را خوب بشناسيم و با خود بينديشيم و حساب کنيم که در روز چند بار اين عمل (غيبت) را انجام مي‌دهيم.

    2. عزم: مرحله دوم،عزم است.عزم، ميزان امتياز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.

    جرأت بر معاصي کم کم انسان را بي‌عزم مي‌کند، و اين جوهر شريف را از انسان مي‌ربايد.

    مرحوم شاه آبادي مي‌فرمودند:«بيشتر از هر چيز گوش کردن به موسيقي و غنا، از انسان سلب اراده و عزم مي‌کند».6

    مواردي كه غيبت در آن جايز است :
    لى غيبت در موارد خاصى جايز شمرده شده است از جمله:
    الف) در مقام مشورت نظير ازدواج،
    ب ) طرف متجاهر به فسق باشد؛ يعنى، هيچ گونه پروايى نداشته باشد كه علناً به گناه و معصيتى دست بزند، كه در خصوص گناه علنى او غيبت جايز است.
    ج) ممكن است فردى را براى سمتى نظير نمايندگى يا رياست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اينجا انسان مى‏تواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد كه خداى ناخواسته با پيدا كردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مى‏زند، به مسؤولين گوشزد كند،
    د) فرض بفرماييد بيمارى است كه نمى‏خواهد بعضى از اسرارش نزد طبيب فاش شود و از طرفى چاره‏اى نيست و طبيب براى معالجه بايد بداند. در اينجا نيز مى‏توان على‏رغم خواست بيمار، پزشك معالج او را در جريان امر قرار داد. غيبت نسبت به گناهان پنهانى جايز نيست و در نتيجه اگر شخص مبتلا به ارتكاب گناهى است كه ديگران از آن خبر ندارند، ذكر آن گناه حرام است. بلى اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر هم‏نشينى و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مى‏توانيم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنه‏كار منع كنيم. در اين راستا بايد كمال احتياط را رعايت نمود؛ يعنى، در مرحله اول تنها مى‏توانيم بگوييم كه «اين معاشرت به صلاح شما نيست» و حق بازگو كردن معايب و گناهان آن شخص را نداريم، پس بايد اين كار را مرحله به مرحله و به صورت تدريجى انجام دهيم.


    1. گناهان کبيره،شهيد دستغيب، ج 2، ص 257.

    2. چهل حديث، امام خميني، ص 317.

    3. مستدرک، کتاب حج، باب 132.

    4. محجة البيضاء. ج 5، ص 253.

    5. غرر الحکم، ص 690.

    6. چهل حديث، امام خميني، ص 8.