• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : اين لقمه به جاي آن لقمه
  • نظرات : 6 خصوصي ، 71 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت چهارم پاسخ:
    خلاصه آن كه هدف از آفرينش انسان ، زماني امكان تحقق داردكه انسان در افعال خود مختار و آزاد باشد؛ يعني ، هم بتواند به خواهش هاي نفساني و حيواني خود و وسوسه هاي شيطاني پاسخ مثبت دهد و هم بتوانداز عقل ، فطرت و دين تبعيت كند .بخش دوم :
    در پاسخ اين بخش ، بايدديد آيا علم پيشين الهي به افعال انسان ، اختيار انسان را از بين مي برد يا نه ؟اگر علم الهي مانع اختيار انسان باشد، آن هدفي كه از آفرينش انسان داشت محقق نمي شود، اما اگر مانع اختيار انسان نباشد، هدف از آفرينش انسان محقق مي شود .علم پيشين الهي ، زماني مانع اختيار انسان مي شود كه باعث ضروري و حتمي بودن آن براي انسان گردد؛ يعني ، قبل از اين كه اراده انسان به انجام دادن آن كار تعلق گيرد، وقوع آن فعل حتمي و ضروري باشد و اراده انسان هيچ تاثيري در وقوع آن فعل نداشته باشد .
    در حالي كه علم پيشين الهي ، هرگز چنين اقتضا و تاثيري ندارد؛ زيرا علم پيشين الهي ، نه علت تامه آن فعل است و نه جز علت آن ؛ يعني ، علم الهي هيچ نقشي در تحقق آن فعل ندارد .البته اراده تكويني الهي ، همواره جز علت افعال انسان است ؛ يعني ، تا اراده الهي نباشد، هيچ حادثه اي رخ نمي دهد
    .اما اراده تكويني الهي نيز مانع اختيار انسان نيست ؛ زيرا اراده خداوند به اين تعلق گرفته است كه انسان بااختيار خود، فلان كار را انجام دهد .پس اراده تكويني خداوند، به اراده انسان تعلق گرفته است و هيچ منافاتي با آن ندارد .
    به عبارت ديگر، خداوندآنچه را انسان با اختيار خود انجام مي دهد، از قبل مي دانسته و نيز اراده كرده است كه انسان بتواند همان كار را انجام دهد .پس علم و اراده الهي ، مانع اختيار انسان نمي شود و انسان مي تواند با اختيار خود، به كمال مطلوب وهدف از خلقتش دست يابد .حتي اگر انسان با اختيار خود، در خلاف مسيرهدف خلقت حركت كند، باز خلقت او عبث و بيهوده نيست ؛ زيرا :
    يكم : امكان تخلف از فرمان هاي الهي و دور شدن از هدف خلقت ، لازمه اختيار وآزادي انسان است و انسان براي رسيدن به آن كمال مطلوب ، بايد مختار وآزاد باشد .اعطاي اختيار به انسان ، براي رسيدن نوع انسان به كمال مطلوب است ؛ گرچه در اين بين ، برخي از انسان ها با اين اختيار از هدف خلقت خوددور شوند .وجود چنين انسان هاي گمراهي ، باعث نمي شود اصل اعطاي اختيار به انسان ، خلاف مصلحت باشد و يا آفرينش نوع انسان عبث و بيهوده شمرده شود، ( رجوع كنيد به : الميزان ، ج 18، ص 419 )
    دوم : خداوند انسان كافر ياگنه كار را كافر و گنه كار نيافريده است ، بلكه فاعل مباشر و انتخاب كننده كفر وگناه ، خود انسان است نه خدا .او به انسان قدرت و اختيار داد كه با توان ارتكاب گناه ، راه هدايت را بپيمايد، نه اين كه گناه كند .ولي اين انسان است كه گاهي گناه را بر هدايت ترجيح مي دهد .پس زماني كه انساني مرتكب گناه مي شود و از هدف خلقتش دور مي گردد، از خدا نبايد سوال كرد كه چرا اين انسان را آفريدي ؟
    بلكه از آن انسان بايد پرسيد : چرا از كمال مطلوب خوددورشدي ؟ سوم : چنين نيست كه فقط انساني شايسته آفريده شدن است كه همه كمالات مطلوب انسان را تحصيل كند و نيز چنين نيست كه فقط انساني ،هدف از آفرينش را تحصيل كرده باشد كه به بالاترين پله تكامل راه يافته است ؛ بلكه اولين پله اي كه انسان با اختيار خود به سوي تكامل مي يابد بخشي از هدف آفرينش انسان را محقق كرده است ؛ زيرا ديگر موجودات ازپيمودن اين پله عاجزاند .اگر چنين مي بود، فقط انسان هاي كامل ( انبياء (ص) وامامان معصوم(ع) ) شايسته خلقت بودند .
    مرتبه آنان - ودر راس ايشان پيامبراكرم ( ص ) - هدف آفرينش انسان را به تمام معنا مجسم كرده اند .معناي روايت ( ( لولاك لما خلقت الافلاك ؛ اگر تو نبودي جهان را نمي آفريدم ) ) ، ( بحارالانوار، ج 16، ص 406 ) نيز همين نكته است ، ( رجوع كنيد به : الميزان ، ج 10،ص 157 ) . چهارم : وجود انسان هاي گنه كار و گمراه ، خود مايه امتحان وآزمايش ديگران است .
    از اين جهت ، وجود آنها در راستاي تامين هدف خلقت انسان مفيد است . همان گونه كه وجود نفس اماره در درون انسان وشيطان وسوسه كننده در بيرون ، براي ايجاد فضاي امتحان - در جهت تامين هدف خلقت - لازم است . پس آفرينش چنين انسان هايي ، به دور از هدف خلقت انسان نيست . در اينجا تذكر سه مطلب مفيد است : 1- نبايد گمان شود كه اين نكته بدان معنا است كه خداوند اين انسان هاي گمراه را وادار ومجبور به گناه مي كند، تا مايه آزمايش ديگران باشند؛ بلكه آنان با اختيار خودگناه مي كنند و بدين ترتيب مايه امتحان ديگران مي شوند .2- ارتكاب گناه براي خود گنه كار نيز مايه امتحان است و گاه موجب انتباه و بيداري مي شود.زماني كه انسان گنه كار سقوط خود را از تكامل احساس كند؛ توبه كرده ، به سوي خدا باز مي گردد .توبه و بازگشت به سوي خدا - تا زماني كه انسان اختياري دارد - هرگز به روي او بسته نيست . 3- وجود انسان گنه كار براي آزمايش و امتحان ديگران ، هدف عرفي براي آفرينش او و آنچه در قسمت قبل گذشت هدف ذاتي در آفرينش او است .
    بنابراين آفرينش انسان گنه كار،هم داراي هدف بالعرض است و هم داراي هدف بالذات . پنجم : موضع گيري قرآن در اين باره ، قاطع و روشن است . خداوند از يك سومي فرمايد :