وبلاگ :
راه فضيلت
يادداشت :
اين لقمه به جاي آن لقمه
نظرات :
6
خصوصي ،
71
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
جواب نويسنده به يك كاربر گرامي
قسمت آخر پاسخ:
( ( اگر شما و هر كه روي زمين است همگي كافر شويد، بي گمان خدا بي نياز ستوده است ) ) ، ( ابراهيم ، آيه 8 ) . و از سوي ديگر ايمان غيراختياري انسان ها را نمي خواهد : ( ( اگر پروردگارت مي خواست ، قطعا" هركه در زمين است ، همه آنها، يكسره ايمان مي آوردند .آيا تو مردم را ناگزيرمي كني كه ايمان بياورند ) ) ، ( يونس ، آيه 99 ) و نيز مي فرمايد : ( ( اگر خدامي خواست ، آنان را [ به اجبار ] بر هدايت جمع مي كرد ) ) ، ( انعام ، آيه 35 ) .
ازاين آيات به دست مي آيد كه گرچه اراده و خواست تشريعي خداوند، ايمان آوردن همه بندگان است ؛ اما اراده و خواست تكويني او، اين نيست كه همه آنها به اجبار ايمان آورند؛ بلكه آنها را آزاد گذاشته است كه با اراده خودپذيراي ايمان باشند .با نگاه فلسفي به گونه ديگري مي توان به اين سوال پاسخ داد .اين سوال پاسخ فلسفي دقيقي دارد كه در اينجا بطور فشرده ومختصر به بيان آن مي پردازيم ليكن درك عميق آن مستلزم مطالعات فلسفي گسترده تري است : اولا : نظام جهان نظامي ضروري و ذاتي و مانند يك ارگانيزم واحد است كه اگر قرار باشد كوچكترين تغييري در آن رخ دهدتمامي آن دستخوش تحول و دگرگوني خواهد شد .زيرا بر هستي قانون عليت و اصل ضرورت و سنخيت علي حكم فرماست و محال است غير ازاين باشد .ثانيا : براساس براهين فلسفي ؛ نظام موجود هستي در مجموع باهمه آنچه در گوشه و كنار آن ممكن است ناخوشايند به نظر برسد، نظام احسن است . يعني نظامي بهتر از آن امكان وجود ندارد، وگرنه خداوند كه قادر و فياض مطلق است آن نظام برين را مي آفريد .ثالثا : نظام خلقت براساس عدل و رحمت است و جانب رحمت الهي برديگر جنبه هاي خلقت غلبه وفزوني دارد .از همين رو خداوند راه هاي بيشماري براي سعادت جاوداني بندگان گشوده است و با چراغ عقل و فطرت از درون و رسالت و نبوت ازبيرون آنها راهدايت كرده و باز براي مسدود نبودن راه نجات باب توبه راگشوده كه اگر تا آني پيش از مرگ هم كسي توبه كند گناهانش را مي آمرزد و اورا مشمول عفو و رحمت خويش مي سازد .رابعا : هيچگاه خداوند كسي رابدون اتمام حجت عقاب نخواهد كرد .بنابراين گمراهاني عذاب خواهندشد كه با عمد و آگاهي و از سرلجاجت و طغيانگري از راه خدا و قوانين سعادتبخش وي اعراض كنند اما جاهلان قاصر ( نه مقصر ) حسابشان جداست و خداوند فرموده است ( ( عسي ربكم ان يرحمكم ربهم ) ) ، ( اسرا، آيه 8 ) و اينگونه افراد در ميان جهنميان خيلي هم زياد نيستند .و ديگرگناهكاران ، يا بنحوي از انحا مشمول رحمت الهي مي شوند و يا بامدتي عذاب موقت وارد نعيم ابدي مي شوند .خامسا : حال اگر قرار باشد اين تعدادنسبتا اندك در جهان آفريده نشوند براساس نظام علت و معلول بايد علت ايجادي آنها موجود نگردد زيرا طبق قانون عليت همين كه علت تامه چيزي تحقق يافت معلول نيز بلافاصله موجود است و عدم آن امكان ندارد .و اگربخواهيم علتش نباشد علت آن نيز نبايد باشد و همين طور تا آخر .بنابراين مثلا اگر قرار باشد ( ( جعفر كذاب ) ) نباشد يكي از راه هاي متصور آن اين است كه فرضا پدر او ( امام هادي ( ع ) ) هم نباشند و همينطور تا ممكن است به حضرت آدم برسد و باز هم جلو برود تا آنجا كه اصلا خلقتي در كار نباشدالبته فروض و صور ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد ولي هريك را درنظربگيريم سرانجام به همان نقطه خواهد رسيد و به خاطر همين شبكه واري وتودر تويي بودن نظام هستي است كه آن را ارگانيزم واحد خوانده اند .حال اين سوال پيش مي آيد كه آن همه انسانهاي پاك كه مي توانند به برترين كمالات برسند چه گناهي كرده اند كه بخاطر تعدادي آدم گنهكار لجوج سركش فاسد طغيانگر از فيض وجود محروم شوند؟ آيا خداوند بايد نظام عالم را بخاطر اينگونه افراد برهم زند و همه را از هستي و كمال محروم سازد تا شمر و يزيد پيدا نشود؟ بلي جهاني كه همه از خوبان باشند و بدي دركارنباشد آن جهان ملايك است و در آن اختيار نيست و اگر خدا بخواهد چنان جهاني بسازد فقط بايد به وجود ملايك اكتفا كند و به كلي بشريت را ازهستي و كمال محروم سازد در حالي كه منع خير كثير بخاطر شر قليل ، شركثير مي باشد ولي خداوند بجاي آن شر قليل ، رسيدن به خير كثير را پذيرفته است . لذا نظام جهان بگونه اي است كه در آن كمترين شر لازم براي رسيدن به عاليترين خير ممكن وجود دارد هرچند همان شرور هم از نظر تحليل فلسفي جنبه عد مي و نسبي دارد.