• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : خاطرات مردي كه دل هاي مردم خانه اوست
  • نظرات : 14 خصوصي ، 79 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     

    سامممممممممممممم عليکمممممممممم داداش

    من تا لان اين جور وب رو لينک نکردم اما عاشق مطالبت شدم خداييي

    لينک شدي توي اين وبbox-0721.blogfa.com

    ببين،1سوال:خدا ميگه من دوس ندارم بنده هام گناه کنن.ما ميگيم خدا داناي متلقه.

    خب،قبل ازگناه آدم و حوا خدا قصد بوجود آوردن جهنم رو داشته؟

    اگه داشته پس خدا خودش ميخواسته از اول آدما گناه کنن و ميدونسته

    اگه نه که دانايي خدا ميره زير سوال.حالا جواب چيه؟

    1سايت در همين باره ها بهم معرفي کن لطفا..

    بهم بسررررر:

    fobzam.blogfa.com

    0721love.blogfa.com

    box-0721.blogfa.com

    في امان الله


    سلام بامطلبي درمورد زندگي بروزم ومنتظر حضورگرمت
    موفق باشي[گل]
    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 
    قسمت دوم پاسخ:

    حال با توجه به مطالب فوق, راهكارهايي كه در مهار كردن غريزه جنسي و خصوصا مبتلا نشدن به پيامد هاي منفي عدم ارضاء صحيح موثر است, خدمتتان ارائه مي كنيم:
    1. سعى كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد.
    2. از پوشيدن لباس‏هاى تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
    3. از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جدا خوددارى كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور، چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيد.
    4. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏هاى جنسى و تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور، جدا بپرهيزيد.
    5. از خوردن مواد غذايى محرك مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب، حتى‏المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد.
    6. قبل از خواب حتما مثانه خود را تخليه نماييد.
    7. از نوشيدن افراطگونه آب و مايعات پرهيزكنيد (به خصوص شب‏ها و قبل از خوابيدن).
    8. هيچ‏گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد.
    9. از دست‏ورزى اندام جنسى خود اجتناب كنيد و در هيچ شرايطى دست‏ورزى نكنيد.
    10. هرگز به رو نخوابيد.
    11. به منظور تخليه انرژى زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
    12. هيچ‏گاه بيكار نباشيد، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيادت عبادت و... پر كنيد.
    13. هرگز در مكانى خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد.
    14. هرگاه مورد هجوم افكار جنسى واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران بسر نبريد،؛ بلكه در مجالس عمومى وارد شويد و در آنجا به سر بريد.
    15. هفته‏اى يكى دو روز، روزه مستحبى بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقى بگيريد؛ يعنى، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد.
    16. با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت‏آميز با آنها خوددارى كرده واز نرمى و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد.
    17. هيچ‏گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقى نمانيد، حتى براى آموزش يا جلسات فرهنگي و مانند آن.
    18- قرآن زياد بخوانيد، خصوصا:
    الف. سوره ق, آياتي كه مربوط به ويژگيهاي انسان و چگونگي فريب دادن شيطان نسبت به انسان.
    ب. آيات اوليه سوره حج كه چگونگي تكوين انسان را توضيح مي دهد. دقت در اينكه انسان از چه چيزي به وجد آمده است و در پايان چگونه است و ...
    ج. و به طور كلي آياتي از قرآن كه در آنها به عذاب الهي و كيفيت آن در قيامت اشاره مي كند.
    + جواب نويسنده به يک کاربر گرمي 
    سوال:جوان در صورت نداشتن شرايط ازدواج چگونه و با توسل به چه راه هايي مي تواند خويشتن دار باشد و در جوامع امروزي به دور از شهوت باشد و همچنين عدم ارضاي ميل جنسي به روحيه او آسيب نرساند؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاک راه فضيلت:
    قسمت اول پاسخ:
    دوست گرامي از اين که سوال خود را با وبلاک راه فضيلت در ميان گذاشتيد کمال تشکر و قدر داني را دارم
    علاقه و تصميم شما براي دوري از گناه و نيفتادن در دام شهوات نشانه ايمان و آگاهي شماست در واقع شما شرايط لازم براي پاكي و طهارت و بنده خو ب خدا بودن را دارا هستيد كه همان آگاهي و ايمان است. به همين دليل عملي ساختن اين هدف براي شما كار سختي نخواهد بود, به شرطي كه اراده كنيد و مقاومت كافي داشته باشيد.
    شيطان همان موجود خبيثي است كه قسم خورده همه انسان ها را از خدا دور كند. او نقطه ضعف هر كسي را مي داند و از همان طريق او را واراد به گناه مي كند. نقطه ضعف اصلي جوان, شهوت است.
    غريزه جنسي گرچه غريزه اي لازم در انسان است كه بقاي نسل بشر در پرتو آن امكان پذير مي شود, ولي اگر كنترل نشود, مي تواند بسيار خطرناك باشد, به طوري كه دنيا و آخرت آدمي را برباد دهد.
    اولين و مهمترين راه براي كنترل غريزه جنسي آن است كه اگر راهي براي ارضاي مشروع آن وجود ندارد (ازدواج), از تحريك و تقويت آن جدا پرهيز كنيم, ديدن صحنه ها شهوت انگيز مثل فيلم ها و عكس هاي مستهجن, نگاه به نامحرم, خصوصا زنان و دختران آرايش كرده, گوش دادن به موسيقي هاي شهوت انگير, خواندن داستان ها و رمان هاي جنسي و كارهايي از اين قبيل به راحتي مي تواند هر انساني را در برابر اين غريزه تسليم كند, هر چند آن انسان پيامبر باشد.
    داستان حضرت يوسف به ما مي آموزد كه حتي پيامبري چون يوسف از صحنه هايي كه موجب تحريك شهوت بود فرار مي كرد و همين سبب پاكي او شد.
    مورد ديگر حضرت علي(ع) است كه در سن جواني به همه سلام مي كرد ولي به دختران جوان سلام نمي كرد و مي فرمود: چون من جوان هستم مي ترسم پاسخ آنها در من تأثير منفي بگذارد.
    قدم دوم براي كنترل شهوت و نيفتادن به دام آن, ازدواج است. انسان اگر بخواهد به حرام مبتلا نشود, چاره اي ندارد كه غريزه جنسي خود را از راه حلال ارضاء كند. اگر بتوان سطح توقعات را كم كرد و از آداب و رسوم اضافي دست برداشت, مي توان اين صفت حسنه اسلامي را آسانتر انجام داد.
    قدم سوم: توسل و دعا و تقويت نيروي ايمان و اراده است. اگر جواني با خلوص نيت و بطور دائمي از خدا بخواهد هنگام هجوم شهوات ياري اش كند, قطعا خداوند در لحظه گناه, ايمان و بصيرت او را افزايش مي دهد و تاثير وسوسه شيطان را در او كم مي كند, با مطالعه سوره يوسف آيات 23 و 24, مطلب روشن تر مي شود.
    قدم چهارم: نااميد نشدن از ادامه راه است. شهوت به جهت قدرت فوق العاده اي كه دارد, كمتر كسي است كه بتواند دائما بر آن غلبه كند, خصوصا اگر جوان و مجرد باشد. پس گاه اتفاق مي افتد انسان با تمام تلاشي كه براي مهار آن كرده, باز هم در موردي تسليم آن مي شود. چاره كار در اين جا, توبه و استغفار است. اما گاهي ديده مي شود بعضي افراد در اين موارد, چنان دچار عذاب وجدان مي شوند كه فكر مي كنند همه چيز تمام شده و ديگر راه برگشتي وجود ندارد. در حالي كه از نظر قرآن نااميدي, از هر گناهي بزرگتر است. هيچ گناهي نيست كه با توبه آمرزيده نشود حتي شرك و كفر قابل بخشش است. پس نااميدي جايي ندارد.

    + جواب نويسنده يه يک کاربر گرامي 
    سوال:راه رسيدن به آرامش چيست؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاک راه فضيلت:

    براى رسيدن به حالت آرامش و قرار روانى، توجه به نكات زير ضرورت دارد:
    1- ناآرامى عوامل و زمينه‏هايى دارد كه بايد شناسايى و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بيهودگى و انجام كارهاى بى‏هدف و بيهوده خود علّت تشويش و بى‏قرارى است. در مقابل خلوت‏گزينى، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و كسب معارف خود به خود آرامش ظاهرى و باطنى به ارمغان مى‏آورد.
    2- برنامه‏ريزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفريحات سالم و تهى از گناه، مثل راهپيمايى در فضاى روح‏بخش و شنا، در آرامش انسان تأثير شگرف دارد.
    3- مشاوره‏هاى علمى و تخصصى و نيز تغذيه مناسب در تقويت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگى شديد و مفرط و حتى پرخورى و زياده‏روى در خورد و خوراك موجب ناراحتى‏هاى روحى و روانى مى‏گردد.
    4- گناه و معصيت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتى‏هاى روانى است. گناه يعنى خارج شدن از مسير خداوند. گناه به معناى برآشفتن و تيره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسيدن به ساحل پاكى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مى‏رسد؛ چون روح با طهارت سنخيت دارد و با گناه ناسازگار است. از اين رو، گناه قرار را از انسان مى‏گيرد. هر گناه قبح فعلى و قبح فاعلى در بردارد. قبح و زشتى فعلى به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلى به شرايط ذهنى و روحى گنهكار مربوط مى‏شود. شرايط ذهنى گنهكار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغيان، قانون‏شكنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنين روحى جز با ترك گناه به آرامش دست نخواهد يافت.
    5- انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت‏
    در واقع آرامش قلبى ثمره ياد خدا است: «فاذكرونى أذكركم»؛ بقره(2):151. خداوند به ما دستور داده پيوسته وى را ياد كنيم و او را حاضر و ناظر بر احول خود بدانيم. جريان حضرت يونس را كه مضمون نماز غفيله‏ مفاتيح الجنان. با ايشان ارتباط دارد، بررسى كنيد. وقتى گرفتارى‏هاى حضرت به بالاترين حد مى‏رسد، انس و ياد خدا او را از گرفتارى‏ها مى‏رهاند: «لااله الا انت سبحانك انّى كنت من الظالمين، فستجبنا له و نجّيناه من الغمّ و كذلك نجى المؤمنين» انبياء(21):18. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: تعجب مى‏كنم از كسى كه غمگين و نگران است و به فرمايش الاهى پناه نمى‏برد؛ «لا اله الا الله انت...». چون خداوند به دنبال آن مى‏فرمايد: «فنجّيناه من الغمّ و كذلك ننجى المؤمنين» امالى شيخ صدوق، مجلس دوم. خداوند به واسطه ذكر خودش حضرت يونس را از گرفتارى‏ها نجات داد و هر مؤمنى را كه به اين ريسمان الاهى چنگ زند، نجات خواهد داد.
    6- شركت در مجالس عمومى دعا مثل دعاى كميل، ندبه... .
    برخى بزرگان مى‏فرمايند: هيچ مشكلى نداشتم مگر اين كه با دعاى توسّل حلّ شد. مفاتيح الجنان، مقدمه دعاى توسل.
    7- رفتن به زيارت اهل قبور و شهدا و ياد قبر و قيامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلى و ابدى، در رهايى از تألمات و ناراحتى‏هاى دنيوى مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنيا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانى از ياد خدا را در پى دارد و هر كه از ياد خدا اعراض كند، روزگارش تباه خواهد شد.
    8- انجام اعمال مستحبّى كه شخص از آن لذت مى‏برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش مى‏رساند.
    در مجموع، مى‏توان گفت ناآرامى ريشه‏هايى دارد كه بايد خشكانيده شود؛ آنگاه زمينه مناسب براى رسيدن به آرامش از راه‏هاى عقلانى و شرعى فراهم مى‏آيد و انسان با توكل و اعتماد به منبع اصلى آرامش(خداوند) به مقصود دست مى‏يابد؛ «الذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكرالله، الا بذكرِالله تطمئنّ القلوب»؛ رعد(13):28.
    در پايان توجه به اين نكته ضرورى است كه آرامش روحى مراتبى دارد و دستيابى به آن به تدريج حاصل مى‏شود؛ درست مانند ساير ملكات روحى كه با تمرين و گذشت زمان حاصل مى‏شود. رسيدن به آرامش نيز نيازمند طى اين مراحل است. اين مراحل بعضى جنبه سلبى دارد مانند ارتكاب محرمات كه دل را آلوده و در نتيجه ناآرام مى‏كند. كسى كه مى‏خواهد به آرامش واقعى دست يابد راهى ندارد جز اين كه در گام اول مطيع نواهى خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهى كرده اجتناب كند؛ و بعضى جنبه ايجابى دارد؛ يعنى بعد از اين كه دل از گرد غبار گناه پاك گرديد، مستعد پذيرش حقايق و ملكات پسنديده نفسانى مى‏شود و اين كار صرفاً از طريق انجام تكاليف الاهى و واجبات و مستحبات امكان‏پذير است. بنابراين، آرامش دل محصول عبوديت محض حق تعالى است و راهكار عملى آن نيز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانى به تناسب استعداد و توانمندى‏هايى كه انسان دارد، متوجه او مى‏شود.

    + جواب نويسنده به يک کارير گرامي 
    قسمت دوم پاسخ:
    ج ) با ژرف انديشي در برخي آيات؛ از جمله «قدر، آيه 4 و نبأ، آيه 38» اين نکته به دست مي آيد که ميان روح و ملائکه گونه اي پيوستگي وجود داشته حتي اصل و باطن آنها را تشکيل مي دهد، هر چند به دليل جدا ذکر شدن غير از ملائکه مي باشد.
    4. حقيقت آن است که زمينه خودسازي شناخت چيستي خود بوده و آن چه در بدن مادي انسان دميده شده صورت تنزل يافته همين روح با ويژگي هاي برشمرده شده در رديف پيش مي باشد. اين موجود امري و الهي با آراستگي از هرگونه عيب و نقصان که در انسان دميده شده و ريشه و اصل او را تشکيل مي دهد هر چند در تنزل به دليل قرار گرفتن در بدن، تنزل يافته و به دليل فرو رفتگي در حجاب آن، ويژگي هاي وجوديش نيز زير پوشش جاي گرفته و گويي اين، آن نيست و چهره اصلي «روح خدا» يا حقيقت انسان بسيار جزئي و ناچيز مي باشد ولي معناي تنزل انسان از مرتبه نخستين و چهره اصلي به چهره نازل بعدي مبدل شده باشد، بلکه بدين معناست که، انسان در حيات دنيوي خود که در مرحله فروتري از وجود و کمالات وجودي قرار گرفته است، در همان حال از جايگاه نخستين و چهره اصلي بالاتري که در پشت حجاب هاست نيز برخوردار بوده و مرتبه دنيوي او جلوه و تابشي است در اصل و چهره اصلي او(5).
    آنگاه او مي تواند با درنورديدن و پشت سر گذاشتن حجاب هايي که آن نور اصلي از آنها گذشته و به اين مرحله تنزل يافته رسيده است، به همان نور صاف و بي رنگ و پاک برسد. به ديگر سخن، انسان در فرآيند حرکتي «از خود» و «در خود» و «به سوي خود» تا «من» نخست و فرود آمده را کنار زده و به «من» بالاتري مي رسد و همين طور هر چه حجاب ها را کنار زده و کامل تر شود، به «من» بالاتر و بالاتري مي رسد و در نهايت هم، اصل خود را مي يابد که از نقطه آغاز سر زده و ميان او و نقطه مزبور، فاصله و حجابي نيست(6).


    --------------------------
    پي نوشت ها:
    1. محمد تقي مصباح يزدي، آموزش عقايد (دوره کامل سه جلدي)، ص 355، چاپ هفتم، چاپ و نشر بين الملل، 1381 - آموزش فلسفه، ج 2، ص 167، چاپ و نشر بين الملل، 1382.
    2. الميزان، ج 16، ص 252، مؤسسه الاعلمي.
    3. محمد شجاعي، مقالات، ج 1، مباني نظريه تزکيه، ص 21، سروش 1364.
    4. همان، ص 26.
    5. همان، ص 35.
    6. همان، ص 37.
    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 
    سوال:سوالم اينه که واقعا انسانها قبل از اومدن به اين دنيا در دنياي ديگري و در ارتباط با هم زندگي داشتند و به خواست خود به اين دنيا اومدن؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاک راه فضيلت:
    قسمت اول پاسخ:
    مراحل آفرينش انسان در رحم، روح در آن دميده مي شود.
    مرحوم علامه طباطبايي در توضيح آيه چهاردهم سوره مبارک مؤمنون روايتي رااز امام رضا(ع) مي آورند که هم مراد از تعبير به «ثم انشأناه خلقا آخر» در آيه ياد شده را به دميده شدن روح پيوسته مي داند و هم مدت زمان سپري شده از پيدايش نطفه در رحم و تبديل آن به علقه و مضغه را مجموعه چهار ماه (هر مرحله چهل روز) بر مي شمارد (الميزان، ج 15، ص 24، مؤسسه الاعلمي).
    2. به باور فلاسفه اسلامي، روح جوهري غير مادي (مجرد) است که جداي از بدن بوده (1) و شخصيت و هويت انسان بدان وابسته مي باشد؛ به گونه اي که بدن دنباله رو آن و ابزاري بيش نيست(2). اين جوهر غير مادي پس از پيوستن به جوهر مادي (بدن انسان) در فرآيند يک همزيستي در بستر آن به بالندگي خود ادامه داده و فراز و فرودهايي را سپري مي کند. آنگاه از بدن جدا شده و جاودانه باقي مي ماند.
    3. درباره جايگاه پيش از وابستگي روح به بدن مادي انسان، نکاتي درنگ شدني است:
    الف) در برخي آيات قرآن از جمله سوره ص، آيه 72 در اين باره، «از روح خدا بودن» سخن به ميان آمده است: «فاذا سويته و نفخت فيه من روحي؛ هنگامي که آن را سامان بخشيده و از روح خود در آن دميدم». معناي سخن مزبور آن مي باشد که آن چه در بدن انسان دميده شده، از روح خداست و نه عين روح خدا.
    به ديگر گفته، عين آن نيست و غير آن هم نيست. به گويش سوم، صورت تنزل يافته و فرود آمده آن مي باشد که در پوشش زندان تن انسان قرار گرفته است، از اين رو با وجودي که خود آن نمي باشد ولي، خبري از آن و نشاني از جمال و کمال آن دارد (3).
    همين تعبير «از روح من» گوياي اين نکته نيز مي باشد که روح نزديک ترين آفريده به مبدأ متعال و نخستين آن بوده وجلوه تمام و کامل اسماء و ويژگي هاي حق مي باشد و به همين دليل به آن منسوب بوده و «روح خدا» ناميده مي شود(4).
    ب ) روح از پديده هاي عالم امر بوده «و يسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربي» (اسراء، آيه 85). و به همين دليل ديگر به زمينه هايي همچون قوه و استعداد پيشين نيازي ندارد و تنها امر و اراده در تحقق آن بس بوده و جلوه اي از اراده حضرت حق مي باشد چرا که «انما امرنا واحده کلمح بالبصر؛ يعني حقيقت اين مي باشد که امر ما يکي بوده و همانند چشم به هم زدن است» (قمر، آيه 51).
    افزون بر ويژگي از روح خدا و امري بودن روح انساني، در آيات ديگر به خصوصيت ديگر، يعني پاکي از نارسايي هاي وجودي آن اشاره شده است به عنوان نمونه در آيه 87 سوره مبارک بقره مي خوانيم: «و آتينا عيسي بن مريم البينات و ايدناه بروح القدس».
    در آيه 110 سوره مائده نيز تعبير مشابهي آمده است نيز در آيه 32 سوره مجادله، همين آفريده را وسيله تأييد الهي و راه دست يابي به بخشش ها و عنايت هاي ويژه الهي درباره مؤمنين و بندگان شايسته، شناسانده است: «اولئک کتب في قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه؛ اينان کساني هستند که خداوند متعال در دل هاي آنان ايمان را استوار ساخته و به روحي از خود، تأييدشان کرده است».


    ======= [گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ======[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ======[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =======[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ==========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ===========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ==============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ===============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ================[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =================[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ==================[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ==================[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =================[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ================[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ===============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ==============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ============[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ===========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ==========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ========[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =======[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ======[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =====[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    ======[گل][تعجب][گل][قلب][گل]
    =======[گل][تعجب][گل][قلب][گل]

    اپمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

    نيامدن شما باعث سوسك شدن شما ميشود

    ___________عسلك

    [خنده]


    سلام دوست بسيار گرامي ..................................[گل]..

    ليله جمعه مناسبترين اوقات براي رسيدن به نيازها و عرض حاجت به درگاه بي نياز

    است ... براي هم در اين وقت مناسب دعا کنيم ... يا علي ...[گل]...

    محبت انسانها به همديگر بارش محبت الهي را به همراه دارد ... [گل]...

    با هم مهربان باشيم تا آسمان مهربانيش را کامل کند ...[گل]...


    تو ، نمي دوني ، که صداتو ، گريه هاتو جا گذاشتي
    تو ، نمي دوني ، که هواتو ، نفساتو جا گذاشتي

    عطرت ميونه اتاقم ، عکست تو آينه مونده
    شال گردن خيس تو باز ، پهلوي شومينه مونده
    عطرت ميونه اتاقم ، عکست تو آينه مونده
    شال گردنه خيس تو باز ، پهلوي شومينه مونده
    تو ، تو رو دوست دارم و گريه ، شب ها بيدارمو گريه
    تا شدم عاشق چشمات ، گريه شد کارمو گريه

    تو ،‌ نمي دوني ، که صداتو ، گريه هاتو جا گذاشتي
    تو ، نمي دوني ، که هواتو ، نفساتو جا گذاشتي

    اما هنوزم تو هستي ، انگار همين جا نشستي
    انگار که هستي هنوزم ، نگذشته حتي يه روزم

    تو ، تو رو دوست دارم و گريه ، شب ها بيدارمو گريه
    تا شدم عاشق چشمات ، گريه شد کارمو گريه


    بسم الله النور

    سلام عليکم

    خوب هستين ان شاءالله

    مخلصين له الدين

    چه خبر ، خوش ميگذره.

    کم پيدا ؟؟؟

    ***

    بوسه اسم است...

    چون عمومي است بوسه فعل است...

    چون هم لازم است هم متعدي بوسه حرف تعجب است...

    چون اگر ناگهاني باشد طرف مقابل را مات و مهبوت ميکند بوسه ضمير است...

    چون از قيد انسان خارج نيست بوسه حرف ربط است...

    چون 2 نفر را به هم متصل ميکند.

    *****

    مارا
    که
    تو
    منظوري
    خاطر
    نرود
    جايي ...


    دعا فراموش نشه.[گل][گل]
    [گل][گل][گل][گل][گل][گل]


    سلام دوست عزيزم
    وبلاگ قشنگي داري!
    خوشحال ميشم به منم سربزني
    موفق باشيد-راستي اگه با تبادل لينک موافقين منو لينک کنين وبعد خبرم کنيد تا لينکتون کنم
    ياعلي[گل]

    التماس دعا

    سلام

    واقعا ما بايد الگو هاي واقعي خودمون رو بهتر بشناسيم

    ممنون كه به ما سر مي زنيد

    خوشحال ميشم بازم پيش ما بيايد

    سلام حاج آقا خسته نباشيد ممنونم که به من سر مي زنين من همچنان از مطالب گيرا و جذاب شما فيض مي برم اجرتان با امام حسين
    سلام
    ممنون از لطف شما
    بنده سر مي زنم هر چند گاهي بي رد پا
    موفق باشيد
       1   2   3   4   5    >>    >