• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : شام آيت الله خامنه اي
  • نظرات : 6 خصوصي ، 98 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام دوست خوبم با سري جديد به ياد داشته باش که... بروزم سر بزنين[گل][گل]

    سلام شب خوش

    منم فرا رسيدن ميلاد امام رضا(ع)رو خدمت شما و خانواده ي گرامي تبريک ميگم


    بسم رب المهدي

    ترسم از اون روزيه که تو بيايي و من تو خاک باشم آقا…
    ترسم از آن روزيه که تو بيايي و من نباشم آقا…

    آقا اين دل ها گرفته! اين دل ها مرده! اين دل ها خسته شده…

    کجايي آقا؟ سخته؟؟ آقا اين جمعه هم داره مي ره! آقا پس کي مياي؟؟ آقا انگار يادمون رفته جاي تو خاليه…

    انگار گناهامون رو اين دل ها رو سخت گرفته آقا…

    آقا شما اميد مادري! شما اميد زينبي…. شما عزيز خدايي…

    خدا کند که بيايي…

    سري به نيزه بلند است، سر برادر زينب
    خدا کند که نباشد سر برادر زينب…

    اللهم عجل لوليک الفرج و العافيه و النصر...

    يا صاحب الزمان… يا اباصالح …. يابن الزهرا (س)… بأبي أنت و أمي…

    باسلام.
    با دل نوشته اي براي حضرت بقيه الله اعظم (ارواحنا له الفدا) به روزم.
    ان شالله هفته ي آينده حرم حضرت معصومه (س) و مسجد مقدس جمکران هستيم...حلال کنيد.
    التماس دعاي فرج.
    ياعلي مدد.
    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 

    قسمت پنجم پاسخ:زندگي شيخ رجب علي خياط


    ستايش از پادشاه ستمکار

    .

    جناب شيخ، دوستان و شاگردان خود را از همکاري با دولت حاکم ( پهلوي) و به خصوص از تعريف و تمجيد آنان بر حذر ميداشت. يکي از شاگردان شيخ از وي نقل کرده‌است که فرمود:

    « روح يکي از مقدسين را در برزخ ديدم محاکمه مي‌کنند و همه کارهاي ناشايسته سلطان جاير زمان او را در نامه عملش ثبت کرده و به او نسبت مي‌دهند. شخص مذکور گفت: من اين همه جنايت نکرده‌ام.

    به او گفته شد: مگر در مقام تعريف از او نگفتي: عجب امنيتي به کشور داده‌است؟

    گفت: چرا!

    به او گفته شد: بنابر اين تو راضي به فعل او بودي، او براي حفظ سلطنت خود به اين جنايات دست زد. »

    در نهج‌البلاغه آمده است که امام علي(ع) فرمود:

    « الراضي بفعل قوم کالداخل فيه معهم، و علي کل داخل في باطل اثمان: اثم العمل به، و اثم الرضا به؛

    هرکه به کردار عده‌اي راضي باشد، مانند کسي است که همراه آنان، آن کار را انجام داده باشد و هر کس به کردار باطلي دست زند او را دو گناه باشد؛ گناه انجام آن و گناه راضي بودن به آن. »

    وفات

    سرانجام در روز بيست و دوم شهريور ماه سال 1340 هجري شمسي سيمرغ وجود پربرکت شيخ پس از عمري خودسازي و سازندگي از اين جهان پر کشيد.



    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 

    قسمت چهار پاسخ :از زندگي شيخ رجب علي خياط

    پيش بيني سياسي

    يکي از فرزندان شيخ مي‌گويد: در 30 تير سال 1330 هجري شمسي وقتي شيخ وارد منزل شد، شروع کرد به گريه کردن و فرمود:

    « حضرت سيد الشهدا(ع) اين آتش را با عبايشان خاموش کردند و جلوي اين بلا را گرفتند، آن ها بنا داشتند در اين روز خيلي ها را بکشند؛ آيت الله کاشاني موفق نمي‌شود ولي سيدي هست که مي‌آيد و موفق مي‌شود. »

    پس از چندي معلوم شد که مقصود از سيد دوم، امام خميني (ره) است.

    ناصرالدين شاه در برزخ

    در رابطه با وضعيت ناصرالدين شاه قاجار در عالم برزخ، يکي از شاگردان شيخ از ايشان نقل کرد:

    « روح او را روز جمعه‌اي آزاد کرده بودند و شب شنبه او را با هل به جايگاه خود مي‌بردند، او با گريه به مأموران التماس ميکرد و ميگفت: « نبريد ». هنگامي که مرا ديد به من گفت: اگر مي‌دانستم جايم اين جاست در دنيا خيال خوشي هم نمي‌کردم! »



    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 

    قسمت سوم پاسخ:

    شغل

    خياطي يکي از شغلهاي پسنديده در اسلام است. لقمان حکيم اين شغل را براي خود انتخاب کرده بود.

    جناب شيخ براي اداره زندگي خود، اين شغل را انتخاب کرد و از اين رو به « شيخ رجبعلي خياط » معروف شد. جالب است بدانيم که خانه ساده و محقر شيخ، با خصوصياتي که پيشتر بيان شد، کارگاه خياطي او نيز بود.

    يکي از فرزندان شيخ در اين باره مي‌گويد: ابتدا پدرم در يک کاروانسرا حجره‌اي داشت، و در آن خياطي مي‌کرد. روزي مالک حجره آمد و گفت: راضي نيستم اينجا بماني. پدرم بدون چون و چرا و بدون اين که حقي از او طلب کند، فرداي آن روز چرخ و ميز خياطي را به خانه آورد و حجره را تخليه کرد و تحويل داد، از آن پس در منزل، از اتاقي که نزديک در خانه بود براي کارگاه خياطي استفاده مي‌کرد.

    يکي از دوستان شيخ مي‌گويد: فراموش نمي‌کنم که روزي در ايام تابستان در بازار جناب شيخ را ديدم، در حالي که از ضعف رنگش مايل به زردي بود. قدري وسايل و ابزار خياطي را خريداري و به سوي منزل مي‌رفت، به او گفتم: آقا! قدري استراحت کنيد، حال شما خوب نيست. فرمود:

    «عيال و اولاد را چه کنم؟! »

    در حديث است که رسول خدا (ص) فرمودند :

    « إن الله تعالي يحب أن يري عبده تعباً في طلب الحلال؛

    خداوند دوست دارد که بنده خود را در راه به دست آوردن روزي حلال، خسته ببيند. »

    « ملعون ملعون من ضيع من يعول؛

    ملعون است، معلون است کسي که هزينه خانوادة خود را تأمين نکند. »


    سياست

    شيخ در عالم سياست نبود، اما با رژيم منفور پهلوي و سياستمداران حاکم آن به شدت مخالف بود. او نه تنها با شاه و دار و دسته‌اش مخالف بود، بلکه مصدق را هم قبول نداشت، ولي از آيت الله کاشاني تعريف ميکرد و مي‌فرمود:

    « باطن او به منزله سقاخانه است. »


    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 

    قسمت سوم پاسخ:

    شغل

    خياطي يکي از شغلهاي پسنديده در اسلام است. لقمان حکيم اين شغل را براي خود انتخاب کرده بود.

    جناب شيخ براي اداره زندگي خود، اين شغل را انتخاب کرد و از اين رو به « شيخ رجبعلي خياط » معروف شد. جالب است بدانيم که خانه ساده و محقر شيخ، با خصوصياتي که پيشتر بيان شد، کارگاه خياطي او نيز بود.

    يکي از فرزندان شيخ در اين باره مي‌گويد: ابتدا پدرم در يک کاروانسرا حجره‌اي داشت، و در آن خياطي مي‌کرد. روزي مالک حجره آمد و گفت: راضي نيستم اينجا بماني. پدرم بدون چون و چرا و بدون اين که حقي از او طلب کند، فرداي آن روز چرخ و ميز خياطي را به خانه آورد و حجره را تخليه کرد و تحويل داد، از آن پس در منزل، از اتاقي که نزديک در خانه بود براي کارگاه خياطي استفاده مي‌کرد.

    يکي از دوستان شيخ مي‌گويد: فراموش نمي‌کنم که روزي در ايام تابستان در بازار جناب شيخ را ديدم، در حالي که از ضعف رنگش مايل به زردي بود. قدري وسايل و ابزار خياطي را خريداري و به سوي منزل مي‌رفت، به او گفتم: آقا! قدري استراحت کنيد، حال شما خوب نيست. فرمود:

    «عيال و اولاد را چه کنم؟! »

    در حديث است که رسول خدا (ص) فرمودند :

    « إن الله تعالي يحب أن يري عبده تعباً في طلب الحلال؛

    خداوند دوست دارد که بنده خود را در راه به دست آوردن روزي حلال، خسته ببيند. »

    « ملعون ملعون من ضيع من يعول؛

    ملعون است، معلون است کسي که هزينه خانوادة خود را تأمين نکند. »


    سياست

    شيخ در عالم سياست نبود، اما با رژيم منفور پهلوي و سياستمداران حاکم آن به شدت مخالف بود. او نه تنها با شاه و دار و دسته‌اش مخالف بود، بلکه مصدق را هم قبول نداشت، ولي از آيت الله کاشاني تعريف ميکرد و مي‌فرمود:

    « باطن او به منزله سقاخانه است. »

    پ

    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 

    قسمت دوم پاسخ از سوال زندگي نامه رجب علي خياط:

    خانه

    خانه خشتي و ساده شيخ که از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوي کوچه سياه‌ها (شهيد منتظري) قرارداشت. وي تا پايان عمر در همين خانه محقر زيست.

    نکته جالب اين است که چندين سال بعد، جناب شيخ يکي از اتاقهاي منزلش را به يک راننده تاکسي، به نام « مشهدي يدالله »، ماهيانه بيست تومان اجاره داد، تا اين که همسر راننده وضع حمل کرد و دختري به دنيا آورد، که مرحوم شيخ نامش را « معصومه » گذاشت. هنگامي که در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، يک دو توماني پر قنداقش گذاشت و فرمود:

    « آقا يدالله! حالا خرجت زياد شده از اين ماه به جاي بيست تومان، هيجده تومان بدهيد. »

    يکي از فرزندان شيخ مي‌گويد: من وقتي وضع زندگيم بهتر شد به پدرم گفتم: آقا جان من « چهار تومان » دارم و اين خانه را که خشتي است « شانزده تومان » مي‌خرند، اجازه دهيد در« شهباز » خانه اي نو بخريم. شيخ فرمود:

    « هر وقت خواستي برو براي خودت بخر! براي من همين جا خوب است. »

    پس از ازدواج، دو اتاق طبقه بالاي منزل را آماده کرديم و به پدرم گفتم: آقايان، افراد رده بالا به ديدن شما مي‌آيند، ديدارهاي خود را در اين اتاق‌ها قرار دهيد، فرمود:

    « نه! هر که مرا مي‌خواهد بيايد اين اتاق، روي خرده کهنه ها بنشيند، من احتياج ندارم. »

    اين اتاق، اتاق کوچکي بود که فرش آن يک گليم ساده و در آن يک ميز کهنه خياطي قرار داشت.


    لباس

    لباس جناب شيخ بسيار ساده و تميز بود، نوع لباسي که او مي‌پوشيد نيمه روحاني بود، چيزي شبيه لباده روحانيون بر تن مي‌کرد و عرقچين بر سر مي‌گذاشت و عبا بردوش مي‌گرفت.

    نکته قابل توجه اين بود که او حتي در لباس پوشيدن هم قصد قربت داشت، تنها يک بار که براي خوشايند ديگران عبا بر دوش گرفت، در عالم معنا او را مورد عتاب قرار دادند. جناب شيخ خود اين داستان را چنين تعريف مي‌کند:

    « نفس اعجوبه است، شبي ديدم حجاب ( منظور حجاب نفس و تاريکي باطني است ) دارم و طبق معمول نمي‌توانم حضور پيدا کنم، ريشه يابي کردم با تقاضاي عاجزانه متوجه شدم که عصر روز گذشته که يکي از اشراف تهران به ديدنم آمده بود، گفت: دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به جماعت بخوانم، من براي خوشايند او هنگام نماز عباي خود را به دوش انداختم ...»!



    + جواب نويسنده به يک کاربر گرامي 

    سوال:اگر امکان دارد در مورد زندگي شيخ رجب علي خياط مطلبي بنويسيد که ايشان چه زندگي داشته اند؟


    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاک راه فضيلت:

    قسمت اول پاسخ:

    ولادت عبد صالح خدا « رجبعلي نکوگويان » مشهور به « جناب شيخ » و « شيخ رجبعلي خياط » در سال 1262 هجري شمسي، در شهر تهران ديده به جهان گشود.......

    ولادت عبد صالح خدا « رجبعلي نکوگويان » مشهور به « جناب شيخ » و « شيخ رجبعلي خياط » در سال 1262 هجري شمسي، در شهر تهران ديده به جهان گشود. پدرش « مشهدي باقر » يک کارگر ساده بود. هنگامي که رجبعلي دوازده ساله شد پدرش از دنيا رفت و رجبعلي را که از خواهر و برادر تني بي بهره بود، تنها گذاشت.

    از دوران کودکي شيخ بيش از اين اطلاعاتي در دست نيست. اما او خود، از قول مادرش نقل مي‌کند که:

    « موقعي که تو را در شکم داشتم شبي [ پدرت غذايي را به خانه آورد] خواستم بخورم ديدم که تو به جنب و جوش آمدي و با پا به شکمم مي‌کوبي، احساس کردم که از اين غذا نبايد بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسيدم....؟ پدرت گفت حقيقت اين است که اين ها را بدون اجازه [از مغازه اي که کار مي‌کنم] آورده‌ام! من هم از آن غذا مصرف نکردم. »

    اين حکايت نشان مي‌دهد که پدر شيخ ويژگي قابل ذکري نداشته است. از جناب شيخ نقل شده است که:

    « احسان و اطعام يک ولي خدا توسط پدرش موجب آن گرديده که خداوند متعال او را از صلب اين پدر خارج سازد. »

    شيخ پنج پسر و چهار دختر داشت، که يکي از دخترانش در کودکي از دنيا رفت.



    در ساده زيستي و سالم زندگي کردن رهبر حرفي نيست. اگر گله و انتقادي هست به عملکردها بر ميگرده...
    پاسخ

    سلام عليكم...اي كاش راه كار هايي كه رهبر انقلاب اسلامي ارئه مي كردند به خوبي اجرا مي شد و البته كساني كه در گرو هوا و هوس و سر به آخور غرب دارند از راه كارهاي رهبر فرزانه ناراحت هستند چون راه كارهاي ايشان را در مقابل خود مي دانند...

    سلام

    گاهي اوقات خاطره ي يک غذاي ساده بيشتر در ياد آدم مي ماند 

    دراصل آنچه مهم است اخلاق ميزبان است

    ممنون از حضورتون

    هميشه بهاري باشين


    سلام.

    ممنون كه به وب ما سر زديد.من هم اين دهه مبارك و ميلاد با سعادت اين دو عزيز رو به شما دوست عزيزم تبريك ميگم.

    ان شاءالله به دست اين 2 عزيز حاجت روا بشيم.

    يا علي

    سلام

    حاج آقا شرمنده ميکنيد . ممنون از حضورتون . راستي قرار شد انتقاد بکنيد !

    + يلدا فرهمند 
    سلام خوبين از رهبر هري بگيم کم گفتيم جا پاي امام خميني گذاشتن موفق باشيد و سربلند
     <      1   2   3   4   5    >>    >