• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : مردم قم در انتظار طلوع خورشيد
  • نظرات : 5 خصوصي ، 101 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يک کاربر محترم 
    سوال: از دست خودم خيلي دلگيرم ودلم ميخواد خودم رو نابود كنم ..راه مقابله با اين افکار چيست ؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاک راه فضيلت:
    قسمت اول پاسخ:
    از اين که سوال خود را با ما مطرح کرديد کمال تشکر و قدر داني را داريم به نظر من راه مقابله با نفس خو کشي نيست بلکه راه کارهاي زياد وجود دراد و اصلا خود کشي گناه بزرگي است که من به مباني دين در مورد اين موضوع با شما صحبت مي کنم:
    الف. از ديدگاه اسلام مالك همه چيز از جمله انسان، خداوند است و اوست كه حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا كه او رخصت دهد، مجاز و جايى كه او اذن ندهد، غيرمجاز است. از جمله موارد، كشتن انسان است. در اين موضوع هيچ تفاوتى بين انتحار و ديگر كشى نيست، چرا كه اين كار سلب حق حيات از خود و يا ديگرى است. خداى سبحان انسان را از اين امر برحذر داشته، مى‏فرمايد: «من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض و فكانما قتل الناس جميعا؛ و آن كس كه انسانى را بدون اين كه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد گويا همه مردم را كشته است»، (مائده، آيه 32).
    مرگ و حيات يك نفر، اگر چه مساوى با مرگ و حيات اجتماع نيست، اما شباهتى به آن دارد، ازاين‏رو در جايى كه اذن خداوند نيست، انجام دادن آن حرام و گناه است.
    در نگرش الهى، از آن جا كه خداوند خالق انسان است و تمام هستى او از خدا است، هيچ كسى نه حق كشتن ديگرى را دارد و نه حق كشتن خود را. اين بدان جهت است كه از ديدگاه اسلام و همه مكاتب الهى، حيات موهبتى الهى و حقى خدادادى است. از اين ‏رو هرگاه اين حق وسيله‏اى براى قتل نفوس ديگر يا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شايسته حاكم بر جامعه شود و افرادى در صدد محاربه با نظام الهى برآيند، اين حق به نفع ديگران سلب مى‏شود، (ر.ك: آيات 32 و 33 مائده - 178 و 179 و 217 بقره).
    در نگرش الهى «حق حيات» عطاى الهى است كه مسؤولانه به انسان عطا شده است. پس بايد اولاً در حفظ آن مراقب بود؛ چه اين كه «حيات» فقط «حق» افراد نيست بلكه حفظ آن، «تكليف» آنان نيز مى‏باشد.
    ثانيا: چون مالك اصلى اين حق خداوند متعال است و در مواردى كه اين عطاى الهى، باعث سوء استفاده افرادى واقع شود، از آنان سلب مى‏شود (مانند حكم قصاص، رجم يا اعدام كه خشونت‏هاى قانونى مى‏باشند). هم او كه «حيات» را داده است مى‏گويد: در اين موارد «بايد سلب نمود».
    امام باقر(ع) نيز فرموده‏اند: «مؤمن به هر بلايى مبتلا مى‏شود و با هر نوعى مرگ مى‏ميرد ولى خودكشى نمى‏كند» «ان المؤمن يبتلى بكل بلية و يموت بكل ميتة الا انه لايقتل نفسه» ؛ (همان).
    همان طور كه گفته شد قرآن كريم در مورد قتل نفس فرموده است : «انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعا؛ هر كس نفسى را بدون قصاص و يا فساد در زمين كشت مثل اينست كه همه مردم را كشته است». بعضى از مفسران در توجيه اين آيه گفته‏اند: كسى كه حاضر است شخصى را به ناحق بكشد انسان و انسانيت در نزد او بى‏ارزش است و اگر يك نفر را كشت مثل اين است كه همه انسان‏ها را كشته است. همه مفاسد و زيان‏هايى كه در كشتن ديگران هست در خودكشى نيز وجود دارد از جمله: