ادامه پاسخ از سوال چرا نماز مي خوانيم:18.از فاطمه (دختر امام حسين((ع))) نقل شده:حضرت زينب(س) شب عاشورا تا صبح به نماز و مناجات مشغول بود.)) نيز روايت شده است كه امام حسين(ع) در روز عاشورا هنگام وداع با زينب(س) به او فرمود: ((خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نكن)) حضرت زينب(س) حتى در شب شام غريبان نماز شب خواند.(25)
19. امام حسين(ع) هنگام درگيرى شديد روز عاشورا, با ياران اندكش نماز جماعت ظهر را اقامه نمود و به ابوثمامه صيداوى ـ كه آن حضرت را به ياد نماز انداخته بود ـ فرمود: ((خدا تو را از نمازگزاران ذاكر قرار دهد كه نماز را ياد كردى, آرى وقت نماز فرا رسيده است.))(26)
كوتاه سخن آن كه:
اين ها تربيت شده پيامبر(ص) و قرآن هستند كه وقتى اين آيه (132 طه) نازل شد: ((وامر اهلك بالصلاه; اى پيامبر! خاندانت را به نماز فرمان بده)) آن حضرت هر روز صبح (اول وقت نماز صبح) به در خانه على(ع) و فاطمه(س) و حسن و حسين(ع) مي آمد و با نداى بلند خطاب به آنها مى فرمود: ((سلامت و رحمت خدا بر شما باد)) آنها جواب سلام مى دادند, پيامبر(ص) در اين وقت با صداى بلند مى فرمود: ((الصلاه الصلاه يرحمكم الله; نماز! نماز! خدا شما را رحمت كند.)) آن گاه آيه تطهير (33 احزاب) را تلاوت مى فرمود. مطابق روايت ديگر, پيامبر(ص) نه ماه اين برنامه را اجرا كرد.(27)
دو ماجرا:
الف: فاطمه (يكى از دختران حضرت ((على))) نزد جابر بن عبدالله انصارى رفت, و چنين گفت: ((اى همنشين رسول خدا! ما بر گردن شما حقوقى داريم, يكى از حقوق ما اين است كه هر گاه شما يكى از افراد خانواده ما را ديديد كه بر اثر عبادت و رياضت در راه خدا, خود را به خطر انداخته, نزد او برو و دل سوزى كن و تذكر بده تا او خود را از خطر حفظ نمايد, لذا اين على بن الحسين(ع) (يادگار پدرش امام حسين((ع))) است كه بر اثر نماز و عبادت بسيار, بينى اش زخم شده, پيشانيش پينه بسته و زانوها و كف دست هايش آسيب ديده, و بدنش بر اثر عبادت, نحيف و فرسوده گشته است.))
جابر به خانه امام سجاد(ع) آمد و پس از كسب اجازه وارد خانه شد, او را در محراب نماز و عبادت ديد, به طورى كه عبادت بسيار, او را خسته و كوفته نموده بود. كنارش نشست و چنين عرض كرد: ((اى فرزند رسول خدا! آيا نمى دانى كه خداوند بهشت را براى شما و دوستان شما آفريده و دوزخ را براى دشمنان شما؟ بنابراين چرا در نماز و عبادت, آنقدر خود را به رنج و زحمت مى اندازيد؟))
امام سجاد(ع) به او فرمود: اى همنشين رسول خدا(ص) آيا نمى دانى كه خداوند گناه گذشته و آينده جدم رسول خدا (ص) را آمرزيده, در عين حال آن حضرت آنقدر نماز خواند و عبادت كرد كه پاهايش ورم نمود و ساق پاهايش باد كرد و شخصى به او گفت: با آن همه مقام چرا خود را آن همه رنج و زحمت مى اندازى؟ در پاسخ فرمود: ((آيا بنده سپاس گزار خدا نباشم؟))
جابر عرض كرد: ((اى پسر رسول خدا(ص)! جان عزيزت در خطر است, با اين كه شما از خانواده اى هستيد كه بلاها به خاطرآنها برطرف مى گردد و آسمان به سبب آن ها پابرجاست)).
امام سجاد(ع) فرمود: ((اى جابر! من همواره راه پدرانم (پيامبر و على و...) را پيروى مى كنم و آنها را الگو قرار مى دهم تا به آنها بپيوندم.))(28)
ب: آن گاه كه حضرت رضا(ع) در خراسان بود, روزى يكى از دانشمندان بزرگى كه منكر خدا بود (عمران صابى) به مجلس آن حضرت آمد و بين آن دو مذاكره و بحث شروع شد و ادامه يافت. بحث به جاى داغ و باريكى رسيده بود, در همين هنگام صداى اذان, فرا رسيدن وقت ظهر را اعلام كرد, امام هماندم براى نماز آماده شد و به مإمون عباسى گفت: ((الصلاه قد حضرت; وقت نماز فرا رسيد.)) عمران صابى با احساسات پرشور به امام عرض كرد: ((اى آقاى من, قلبم رام و آماده شده, بحث خود را قطع نكن, بنشين پس از پايان بحث براى نماز برو.)) امام رضا(ع) (تحت تإثير احساسات عمران قرار نگرفت و نماز اول وقت را فداى آن نكرد, و) با كمال قاطعيت فرمود: ((نصلى و نعود; نماز را برگزار مى كنيم سپس براى بحث برمى گرديم.)) امام با همراهان برخاست و نماز خواندند, پس از نماز به همان مجلس بازگشت و به بحث ادامه داد.(29)
اين ها چند نمونه از هزارها نمونه در مورد اهميت نماز در سيره درخشان پيامبر(ص) و امامان(ع) بود كه به طور فشرده بيان شد, به اميد آن كه براى همه ما الهام بخش و سازنده باشد. ان شإ الله.
پى نوشت ها:
1. در ژرفاى نماز, ص15.
2. فقه الرضا, ص6.
3. بحارالانوار, چاپ دار الكتب الاسلاميه, ج82, ص236.
4. مرسلات, ص48, تفسير مجمع البيان, ج10, ص419, تفسير مراغى, ج29, ص190.
5. بحارالانوار, ج71, ص69 و 226.
6. همان, ج46, ص57.
7. همان, ج14, ص;384 تفسير على بن ابراهيم, ص432.
8. بحارالانوار, ج71, ص;186 الغدير, ج5, ص26.
9. همان, ج82, ص227.
10. تفسير الميزان, ج1, ص154.
11. بحارالانوار, ج41, ص17.
12. الغدير, ج5, ص25, با نقل از نه مدرك از كتب اهل تسنن.
13. كشف الاسرار, خواجه عبدالله انصارى, ج1, ص179.
14. بحار, ج84, ص;249 و ج41, ص181.
15. همان, ج41, ص14.
16. همان, ص17.
17. تذكره الصلاه, مهدى معزالدوله, چاپ تهران, سال1377.
18. بيت الاحزان, محدث قمى, ص41 و 42.
19. الغدير, ج5, ص25.
20. اعراف, 31.
21. بحار, ج83, ص185.
22. همان, ج43, ص339 و 345.
23. كامل الزيارات, ص326 و 228 و 235 و 245.
24. لهوف, سيد بن طاووس ص154 (وقايع شب عاشورا)
25. زينب الكبرى, الاستاد نقدى, ص;50 رياحين الشريعه, ج2, ص61 و 62.
26. مقتل الحسين, مقرم, ص294.
27. تفسير نورالثقلين, ج3, ص409 (به طور اقتباس).
28. مناقب آل ابى طالب, ج4, ص148 و 149.
29. عيون اخبار الرضا, ج1, ص172.