• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : سخنان رهبر فرزانه در جمع مردم قم
  • نظرات : 6 خصوصي ، 64 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت سوم پاسخ:
    2 - علم خداوند همان طور كه بيان شده واقع نماست و سر مويى از واقع تخلف نمى كند , ولى بايد تـوجه كرد كه علم خداوند به چيزى با آن قيد و صفتى كه در خارج دارد و با خصوصيتى كه تحقق پذيرفته است تعلق مى گيرد . تـوضيح اين كه : بشر در طول زندگى مبدا دو نوع كار است
    ; يك دسته از كارها را ازروى اراده و اختيار انجام مى دهد و بارزترين مميز اين قسمت از كارها اين است كه كار اختيارى اوست . دسـته ديگر از كارهاى او افعال غير ارادى و به اصطلاح اضطرارى اومى باشد , مانند گردش خون در رگها و ضربان قلب و فعاليت دستگاه گوارش و ... ومميز روشن اين دسته از كارها اين است كه فعل غير اختيارى اوست . روى اصل مسلمى كه گفته شد
    - علم خدا واقع نماست و سر سوزنى از واقع تخلف نمى كند- هر يك از افعال ما به آن رنگ و خصوصيتى كه در خارج دارند براى خداوند از ازل معلوم بوده است , يـعنى خداوند از نخست مى دانست كه فعل معينى در لحظه خاصى با كمال اختيار و آزادى از ما سر مى زند و همچنين قسمت دوم از افعال ما ,خداوند از ازل مى دانست كه فعل خاصى در يك ساعت معين از روى اضطرار از ماصادر مى گردد . با در نظر گرفتن اين دو مطلب كه اساس پاسخ را تشكيل مى دهند ,
    به توضيح پاسخ ‌توجه فرماييد :مـطـلب اول ثابت نمود كه قسمتى از افعال ما فعل ارادى و اختيارى ماست و در انجام و ترك آنها كمال آزادى را داريم . هـمچنين مطلب دوم اثبات كرد , همان طور كه خداوند از اصل كار ما آگاه است ,همچنين از خـصـوصـيـت و رنـگ و صفت آن كه اختيارى و يا اضطرارى بودن است , آگاه ومطلع است و به عبارت ديگر : فعل ما با آن مشخصات و مميزاتى كه در خارج داردبراى او معلوم مى باشد .
    روى اين دو اصل درباره افعال اختيارى خود چنين نتيجه مى گيريم كه خداوند از ازل مى دانست كه فلانى جانى در ساعت معينى از فلان روز , با كمال آزادى و اختيار باضربه چاقو كسى را از پاى درمى آورد . يـك چـنين علم پيشين ( علم ازلى خدا ) هرگز موجب جبر و سلب آزادى از انسان نمى شود و شـخـص جـنـايتكار حق ندارد علم ازلى خدا را بهانه قرار داده و خود را درانجام جنايت مجبور و مـضـطـر قـلمداد نمايد , زيرا درست است كه خداوند از ازل مى دانست كه جانى دست به جنايت مى زند , ولى او نه تنها از اصل عمل آگاه بود بلكه از اين هم آگاه بود كه آن شخص , اين جنايت را از روى اختيار و با كمال آزادى انجام مى دهد .
    چـنـيـن علمى نه تنها موجب جبر در انسان نيست , بلكه مويد و روشنگر آزاد بودن اوست ; زيرا از آنـجـا كـه علم خدا از هيچ جهت تخلف پذير نيست و از هر نظر واقع نماست , ناچار بايد آن شخص عـمـل خـود را از روى اخـتيار و آزادى انجام دهد و اگرفرض كنيم كه او در انجام آن كار مجبور گـردد و در انـجام آن اختيار و آزادى نداشته باشد , در اين صورت علم خدا بر طبق واقع نبوده , بلكه جهل خواهد شد . بـه عـبـارت ديـگر : اگر ما كار خود را - اعم از نيك و بد - به آزادى انجام دهيم ,علم خدا مطابق واقـع خـواهـد بـود و اگـر در كار خود مجبور باشيم , در اين صورت علم او بر خلاف واقع خواهد گشت . بـيـان سـاده تـر : شايد اين بيان فلسفى براى بعضى سنگين باشد , در اين صورت در رفع اشكال از مـثـال زير كمك مى گيريم :
    كسانى كه علم ازلى خدا را دستاويز جنايت بزهكاران قرار داده و آنـان را در انـواع تعديها و ظلمها و ارتكاب زشتيها و بديهامعذور مى شمارند , آيا حاضرند در مثال زير نيز چنين داورى بنمايند ؟بسيارى از استادان و دبيران بخوبى مى توانند آينده شاگردان خود را پـيـش بـيـنـى كـنـنـد ; معلمى كه از اندازه كار و كوشش و آمادگى شاگردان براى امتحان آگـاهى كامل دارد , مى تواند قبول و يا رفوزه شدن بسيارى از آنها را پيش بينى كرده و نظر قاطع دهد .