• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : سخنان رهبر فرزانه در جمع مردم قم
  • نظرات : 6 خصوصي ، 64 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت آخر پاسخ:
    فـرض كـنـيد استادى از تنبلى و سهل انگارى شاگردى كه وقت گرانبهاى خود را صرف كارهاى بيهوده و احيانا مضر مى نمايد , اطلاع دارد و مى بيند كه دلسوزيها ويادآوريهاى وى در روح و روان او اثـرى نگذارده و همچنان سرگرم اتلاف وقت در مراكزفساد است ; در اين موقع استاد آگاه از وضـع شـاگـرد , چند هفته پيش از آغاز امتحان بخوبى مى تواند آينده شاگرد خود را پيش بينى كـرده و بطور قاطع نظر صائب و صد درصد مطابق واقع بدهد ,

    اكنون بايد ديد عامل شكست وى در امـتـحان چه بوده است ؟آيا اطلاع معلم از وضع وى سبب عدم موفقيت وى گرديده ؟بطورى كـه اگـر معلم با همين وضع بعكس پيش بينى مى كرد , آيا امكان داشت نتيجه غير اين شود و در امـتـحـان پـيروز گردد , يا اين كه شكست وى در امتحان معلول سهل انگارى و تنبلى وى در ايام تـحـصـيـلى بوده كه در طول سال اساسا لاى كتاب را بازنكرده و جز هوسرانى , گرد هيچ كارى نـگـشـتـه است ؟هيچ انسانى نمى تواند پيش بينى و علم استاد دلسوز را موجب شكست وى بداند بلكه بايد تقصير را متوجه خود شاگرد نموده و سهل انگارى او را سبب عدم موفقيتش دانست . در ايـن مـورد اسـتـاد با ذكاوت و دلسوز كه با هوشيارى از سرنوشت شاگرد آگاه گرديده ,
    چه تقصيرى مى تواند داشته باشد ؟آيا حقيقت جز اين است كه محصل سهل انگار با كمال آزادى طراح سـرنـوشـت خـود بـوده است و با اختيار و اراده خويش مقدمات بدبختى و رفوزه شدن خود را فـراهـم سـاخته است ؟گو اين كه معلم نيز از نتيجه كار او آگاه بوده و حتى تذكرات لازم را هم داده است . آرى ميان علم خدا با سرنوشت بندگان و آگاهى استاد از نتيجه امتحان شاگرد ,تفاوتهايى هست و عـلم نامتناهى خدا قابل مقايسه با علم محدود معلم نيست , ولى اين تفاوتها تاثيرى در اين پاسخ ندارد و هيچ يك از اطلاعات پيشين , علت كار مانبوده و موجب سلب اختيار و آزادى از ما نيست . خـلاصـه سـخـن اين كه : خداوند بشر را با يك سلسله مواهب طبيعى آفريده و به او عقل و خرد و اراده و اخـتيار و حريت و آزادى داده و راه سعادت و بدبختى را به او نشان داده است و هر فردى را در انتخاب سرنوشت خود آزاد گذارده است . اين ماهستيم كه از روى اراده و اختيار سرنوشت خود را تعيين كرده و جز ما كسى طراح وسازنده سرنوشت ما نيست و علم و اطلاع او از آينده ما , كوچكترين لطمه اى به اختيار و آزادى ما نمى زند و آنـچـه را كـه در شعر منسوب به خيام دليل تصور شده و علم ازلى خداوند عذر براى گناه و آلودگى معرفى گرديده آنجا كه مى گويد :من مى خورم و هر كه چون من اهل بود مى خوردن مـن بـه نـزد او سـهـل بـودمـى خـوردن من حق ز ازل مى دانست گر مى نخورم علم خدا جهل بـود سـفـسـطـه اى بيش نيست و علت رواج اين مكتب در غرب جز شكستن مرزها و كسب آزادى مطلق در گناه چيزى نيست و در واقع براى فريب دادن وجدان است . مـرحـوم خواجه نصيرالدين طوسى فيلسوف شرق در پاسخ رباعى فوق , رباعى زير را سروده است :آن كس كـه گنه به نزد او سهل بود اين نكته يقين بداند از اهل بود عـلم ازلـى عـلـت عصـيـان بـودن پيش عقلا ز غايت جهـل بـود (1)
    پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مكارم شيرازى - ناصر و جعفر سبحانى 1 - خوانندگان گرامى براى مزيد اطلاع از پاسخ به اين گونه رباعيات منسوب به خيام به كتاب خيام پندارى مراجعه فرمايند .