• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : مهرباني در شب
  • نظرات : 13 خصوصي ، 99 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7      >
     
    ممنون ازحضورسبزت

    زندگي بافتن يک قاليست... نه همان نقش و نگاري که خودت ميخواهي!
    نقشه را اوست که تعيين کرده، تو در اين بين فقط ميبافي...
    نقشه را خوب ببين! نکند آخر کار، قالي زندگيت را نخرند!

    5297السلام عليکم اخ المومن

    اميدوارم بتونيم هميشه درصراط مستقيم گام برداريم

    اهدناالصراط المستقيم

    زندگي بافتن يک قاليست... نه همان نقش و نگاري که خودت ميخواهي!
    نقشه را اوست که تعيين کرده، تو در اين بين فقط ميبافي...
    نقشه را خوب ببين! نکند آخر کار، قالي زندگيت را نخرند!

    عرض ارادت خرسنديم از حضور گرم شما

    سلام دوست عزيز

    ممنون از حضور سبزتون

    با آرزوي توفيق


    سلام

    تشکر از بازديد و نظرتون.

    در اين مورد من تا حدي که در توانم هست به مستمندان کمک مي کنم ولي ما کجا و امام سجاد کجا. انها مردان واقعي خدا بودند و بر گزيده. اما بايد نمونه باشند براي ديگران که متاسفانه بسياري از مردم اصلا توجهي به فقرا ندارند

    سلام
    ممنون از لطفتون.
    شايد به جرات درباره خودم مي تونم بگم که اصلا همگام نيستيم با ايشان.
    اي واي بر ما.

    من خدا را دارم
    کوله بارم بر دوش
    سفري مي بايد
    سفري بي همراه
    گم شدن تا ته تنهايي محض
    سازکم با من گفت:
    هر کجا لرزيدي، از سفر ترسيدي؛
    تو بگو از ته دل:من خدا را دارم.
    من و سازم چندي است که فقط با اوئيم........

    با سلام و خسته نباشيد

    حقيقتا هيچ . کاش اويزه رفتار و کردار ما شود

    متشکرو سپاسگزار از رهنمودهايتان

    سلام

    ممنونم از حضورتون

    اصولا زياد شاکي نيستم گاهي بعضي از اشعار روندش اينجوري شکل مي گيره

    ممنونم عزت زياد


    [اين متن را با بغض بخوان]

    آري برادر اينگونه بود
    کاري جز اين ازمان بر نمي آمد که مضطربانه لبخند بزنيم
    سوار ماشين شديم و برگشتيم
    آن شب از کمونيسم با صداي بلند حرف زديم
    وقتي رفت انگار نه انگار که سرو کله اش آنجا پيدا شده بود
    و من همه ي چيزي که ديدم يک کفش کهنه بود که افتاده بود توي آب.

    نمايشعر و سينما
    تجديد مطلب شد

    با گوشه هايي از نمايشعر : زنانگي در آستانه فروپاشي عصبي
    با خاطره اي از:غزاله عليزاده
    باعشق در بعد ظهر
    و حرفهايي ديگر...

    .

    سلام بر مرد خداي شماره 1

    ما ؟؟؟ ما کدوم کارمون به اهل بيت برده که اين کار ببره ...ما لقمه از دهن يتيم نگيريم ...

    من در مدرسه مشغول به کارم .... وقتي کمک هاي غير نقدي براي بچه هاي ضعيف مي رسه ... باور کنيد معلوم نيست از کجا اهالي اطراف محل باخبر مي شن و صف مي کشن.... خانم مياد با 20 النگو تو دستش .... که من راضي نيستم سهم منو به فلان زن بي سرپرست بدي .... هر چي مي گي کدوم سهم آخه ؟؟؟؟ حاليش نمي شه .... آخر سر هم کار رو مي کشونه به نفرين و تهمت زدن به ما .....

    اين کوچيکشه ... که من به شخصه مي بينم .... بقيه اش رو خودتون خبر داريد .

    گر همّتت به بال شهادت پريدن است
    بومَت شود هماي سعادت، به بامِ دل

    سلام
    تا حالا از آثاري كه شهدا بعد از شهادتشون به جا گذاشتند چيزي شنيده يا ديديد؟
    [گل][گل][گل]
    به نسيمي همة راه به هم مي‌ريزد
    کي دل سنگ تو را آه به هم مي‌ريزد

    سنگ در برکه مي‌اندازم و مي‌‌پندارم
    با همين سنگ زدن، ماه به هم مي‌ريزد

    عشق بر شانه هم چيدن چندين سنگ است
    گاه مي‌ماند و ناگاه به هم مي‌ريزد

    آنچه را عقل به يک عمر به دست آورده است
    عشق يک لحظه کوتاه به هم مي‌ريزد

    آه، يک روز همين آه تو را مي‌گيرد
    گاه يک کوه به يک کاه به هم مي‌ريزد

    + حميد بناء 


    سلام

    الهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    موفق باشيد.

    التماس دعا

    سلام حاج آقا.مطلب زيبايي بود
     <    <<    6   7      >