• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : راه ثروت مند شدن
  • نظرات : 9 خصوصي ، 109 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت سوم پاسخ از سوال شما:

    قسمت ديگر سوال شما اين است كه برخي از مردم به خاطر ترس خدا را عبادت ميكنند ايا اين صفت خوبي است يا يك صفت بد؟
    در روايات ما، مومنان و آنهايي كه بندگي خدا مي كنند به سه دسته تقسيم شده اند:
    1) گروهي كه از ترس، خدا را بندگي مي كنند. آنها از آتش جهنم بيمناكند و به دليل فرار از گرفتار آتش جهنم، سر به آستان الهي مي سايند.
    2) گروهي كه از روي شوق خدا را مي پرستند. آنها مشتاق بهشت جاودانه هستند، به همين دليل زندگي زاهدان در دنيا را بر مي گزينند.
    3) گروهي نه ترس و نه شوق آنا را وادار به بندگي نمي كند آنها خدا را شناخته اند و دانسته اند كه حضرت دوست شايسته پرستش است. عبادت آنها، بندگي عاشقانه است. و به اصطلاح قرآن درد آنها، لقاء الله و ديدار يار است.
    ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
    بردار ز رخ پرده كه مشتاق لقائيم
    (مولوي - ديوان شمس)
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملك جهان را به جوبي نفروشم
    (حافظ)
    ما در اين مجال، به چند روايت اشاره مي كنيم:
    1ـ امام صادق(ع) مي فرمايند:
    مردم، خداي ـ عزوجل ـ را بر سه گونه بندگي مي كنند؟ گروهي او را به ميل رسيدن به ثوابش مي پرستند كه اين بندگي اصل حرص است و طمع و آز نام دارد. و گروهي ديگر از ترس آتش او را مي پرستند، اين بندگي بردگان است و ترس نام دارد و اما من او را عاشقانه از روي محبت مي پرستم و اين بندگي بزرگواران و همان امنيتي است كه در كلام خداوند ـ عزوجل ـ آمده است : «و ايشان در آن روز(قيامت ) از ترس در امنيت هستند. بگو اگر خدا را دوست داريد ، مرا تبعيت كنيد تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناهان شما را بيامرزد».
    در واقع آكه خدا را دوستدار است، خدا دوستدار اوست و كسي كه خدا، دوستش بدارد، در امنيت است.
    بله آنكه به مقام محبت نائل آمد، در قيامت در امنيت كامل بسر مي برد. زيرا در نزد خداوند مقيم است و هيچ ترس وبيمي در وجود آنها راه ندارد،اصولاً آنها چنان در محبت الهي غرق هستند كه چيز ديگري را نمي بينند و صدايي بجز صداي او را نمي شنوند.
    از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
    يادگاري كه در اين گنبد دوار باشد
    2ـ در روايت است كه حضرت شعيب پيامبر بسيار گريه مي كرد. پس از گريه فراوان به او وحي رسيد كه :«ان يكن هذا خوفا من النار فقد اجرتك، و ان يكن شوقاً الي الجنه فقد ابحتك. قال: الهي و سيدي انت تعلم اني ما بكيت خوقاً من نارك و لاشوقاً الي جنتك ولكن عقد حبك علي قلبي فلست اصبر او اراك. ؛(علل الشرايع _ ج: 1 ص: 57)؛ [ اي شعيب] اگر گريه تو از ترس آتش است . آن را از تو دور ساختم ، و اگر به شوق بهشت است. آن را به تو بخشيدم. عرض كرد: خداي من! آقاي من! تو مرا آموزش داده اي كه از ترس آتشت و به شوق بهشتت گريه نكنم. بلكه دوستي و عشق تو قلب مرا گرفته است. بدين سان توان صبر ندارم تا تو را ببينم.
    ملاحظه مي فرماييد كه اهل الله . گريه اشان ، گريه عاشقانه است . آنها به دنبال ديدار يار هستند و بهشت و جهنم در نزد آنها مطرح نيست. و جالب است كه اين آموزش الهي است كه در قلب و جان آنا جاي گير شده است.