سلام سجاد عزيز
اين حکايت مرا به فکر فرو برد اول اينکه اين شاه چقدر از سخاوت کمي برخوردار بود چه حکما گفته اند هرچه بخشي دل ز انديشه آن پاک بشوي دوم اينکه بنده خدا عمري گرسنه بخواب رفته و گرسنه از خواب بيدار شده و سوم اينکه او مفهوم داشتن را زياده نمي دانست چه اگر مي دانست مثل بسياري زر اندوزي مي کرد..... او رهاي رها بود از دنيا
با احترام کروب رضايي