وبلاگ :
راه فضيلت
يادداشت :
سامان دادن به اقتصاد با اسراف نكردن ملي
نظرات :
10
خصوصي ،
123
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
جواب نويسنده به يك كاربر گرامي
سوال:
راستشو بخواي مشکل من اينه که من عاشق يه دخترشدم که بابام داره به شدت مخالفت ميکنه نميدونم چه جوري باهاش حرف بزنم تا راضيش کنم بياد خاستگاري به هر دري زدم به بن بست خوردم از يه طرف دارم دختره رو از دست ميدم چون واقعا دختريه که دنبالش بودم از يه طرف هم نميخوام به بابام بي احترامي کنم وحرمتش رو بشکنم تورو خدا راهنماييم کنيد تا عشقم رو از دست ندم منتظرم داداش.
نتيجه تحقيق نوسينده وبلاك راه فضيلت:
دوست خوبم ممنون از اين كه سوال خود را با وبلاك راه فضيلت در ميان گذاشتيد اميدوارم كه بتوانم خدمتگزار خوبي براي شما باشم
اما در امر ازدواج نكاتي وجود دارد كه توجه به ان بسيار امر پسينديده اي است كه ان نكات به شرح زير مي باشد:
نكته اول: ازدواج يكى از مهمترين و سرنوشتسازترين مسائل در گستره زندگى انسان است و طبيعى است كه اگر اين امر مهم با در نظر گرفتن همه جوانب آن و بر اساس تحقيق،آگاهى و شناخت لازم و با رعايت كردن نكات مهمى كه در انتخاب همسر بايد مدّ نظر قرار گيرد، انجام شود باعث خوشبختى و سعادت انسان در زندگى مىگردد و اگر با اين مسئله مهم سطحى و از روى احساسات، كه عمرى بسيار كوتاه دارد و در عرض چند هفته يا چند ماه شعلههاى كاذب آن فرو مىنشيند انجام گيرد پىآمدهاى ناگوار و بالاخره موجب خسارات جبرانناپذيرى مىشود و چه بسا باعث بدبختى و سرنوشتى ناگوار براى انسان شود لذا در امر ازدواج بايد دقت كافى بشود.
نكته دوم. ازدواج فقط پيوند دو فرد با يكديگر نيست بلكه پيوند دو خانواده است بنابراين وقتى دو نفر مىخواهند با يكديگر ازدواج كنند بايد از جهات گوناگونى كفو و همتاى يكديگر باشند تا تعادل بين آن دو و خانواده آنها برقرار شود و الاّ مشكلات فراوانى را در پى خواهد داشت. منظور از كفو بودن به طور كلى يعنى اين دو نفر از نظر فكرى - اعتقادى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، تحصيلى، سنّى، قيافهى ظاهرى و خانوادگى به يكديگر نزديك باشند و ناهمگونى در موارد فوق مىتواند براى زندگى آينده مسئله ساز باشد.
نكته سوم. در امر ازدواج نبايد قبل از انتخاب،عاشق و دلباختهى كسى شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّى كه انگيزهاى شود براى انتخاب اشكالى ندارد بلكه لازم است اما اگر اين علاقه تبديل به عشق شد مشكلات زيادى را دارد از جمله اينكه عشقهاى اينچنين كه جنبهى شهوانى و احساسى دارد عليرغم اينكه پايدار نيست اما موجب مىشود كه ما فرد مورد نظر را بخوبى نتوانيم ارزيابى كنيم و جنبههاى مثبت و منفى او را شناسايى نمائيم چنين عشقهايى مىتواند بطور كلى قدرت انتخاب را از انسان سلب كند بنابراين علاقههاى اوليه را بايد مهار كرد اگر بعد از تحقيقات لازم انسان به اين نتيجه رسيد كه مورد مناسب است آنگاه علاقهها را تقويت كرد ولى اگر مورد مناسب نيست يعنى كفو نيست فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما ساير شرايط ندارد و حتى اعضاء خانواده نيز موافق نيستند. طبيعى است كه در اين صورت بايد آن علاقههاى خام اوليه را نيز از صفحهى دل زدود زيرا دليلى ندارد به فردى كه همسر آينده ما نيست عشق بورزيم و علاقهى او را در دل خود جاى دهيم.
نكته چهارم اينكه پدر و مادر غالباً دلسوز فرزندان خود هستند. با توجه به نكاتى كه بيان شد لازم است شما تحقيقات لازم را انجام دهيد اگر فرد مورد نظر شرايط لازم فردى و خانوادگى را نداشت و كفو شما نبود بنابراين از دلسوزى پدرتان نسبت به شما تشكر كنيد و آن فرد را براى هميشه فراموش كنيد چه اينكه قرآن مىفرمايد چه بسا شما چيزى را دوست مىداريد ولى صلاح شما در آن چيز نيست و چه بسا شما نسبت به چيزى كراهت داريد ولى خير شما در آن چيز است، اما اگر فرد مورد نظر ويژگيهاى لازم را داشت و فردى مناسب بود و فقط خانواده شما يا مثلاً پدرتان فقط مخالف هستند در اينجا اگر امكان دارد خودتان با پدرتان به صورت منطقى گفتگو كنيد و او را راضى كنيد به اينكه با شما موافقت كند و اگر براى خودتان چنين امكانى فراهم نيست يكى از اعضاء خانواده يا فاميل يا دوست كه به او مطمئن هستيد و از طرفى مىدانيد كه حرف او روى پدر شما تأثير دارد بعبارت ديگر پدر شما آن فرد را قبول دارد و به نظرات او اهميت مىدهد به صورت غيرمستقيم از او بخواهيد كه با پدرتان صحبت كند و او را به اين امر راضى نمايد.