قسمت سوم خطبه غدير:بسم
اللّه الرحمن الرحيم :
(اى پيامبر!آنچه را از
خداوند) درباره على (ع ) ـ يـعـنـى امـامت و
خلافت او ـ (بر تونازل
شده است به مردم برسان و اگر
چنين نكنى رسالت او را نرسانده اى .خداوند خود
تو را
از مردمان نگه مى دارد.)
اى مردم :! مـن در رسـانـدن آنچه
خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ام و
اينك نيز علت نزول اين آيه را براى
شما بيان مى دارم : جبرئيل سه بار از جانب
پروردگار كه خود (سلام ) و خداوند سلامتى است
, بر من
فرودآمده وسلام پروردگارم را به من رسانده
وامر کرده كه در اين جمع برخيزم و به هر سفيد
و سياه خبر دهم
كه على بن ابى طالب (ع ),برادر و وصى و خليفه
و امام پس از من است كه نسبت به من جايگاهى
چون
جايگاه هارون نسبت به موسى دارد, جز اين كه
پـس از مـن پـيامبرى نيست .
او پس از خدا ورسولش ولى شماست و خداوند ـ
تبارك و تعالى ـ در ايـن باره آيه اى از كتاب
خويش برمن نازل
ساخته است : (انما وليكم اللّه ورسوله والذين
آمنوا الذين يقيمون الصلوة ويؤتون الزكوة وهم
راكعون .)
((594))
عـلى بن ابى طالب (ع ) همان كسى است كه نماز
به پاى داشت و در ركوع صدقه داد وهموست كه در
همه
حال خداى را مى طلبد.
اى مـردم :! مـن از جـبرئيل خواستم مرا
از رساندن اين فرمان به شما معذور بدارد, چرا
كه ازكمى
پـرهـيـزگـاران
, فـزونى منافقان , حيله گرى گناهكاران و سستى
عقيده كسانى كه اسلام را به ريـشـخند مى
گيرند خبر داشتم , همانها كه خداوند در كتاب
خود آنان را بدين وصف خوانده كه آنـچه را در
دلشان نيست به
زبان اظهار مى دارند و اين را كارى سبك مى
شمارند در حالى كه نزد خداوند گران است ،آنان
بارها مرا آزردند تا
جايى كه مرا (گوش ) ناميدند.و به خاطر اين كه
فراوان با آنهاهمراه بودم و بـه آنها توجه
داشتم مدعى شدند كه
من چنانم , تا زمانى كه خداوند در اين باره
آيه اى نازل كرد: (كـسـانـى از آنان هستند كه
پيامبر را مى آزارند و