• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : دوستم داري اي خدا؟
  • نظرات : 22 خصوصي ، 202 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شبي ساکت و دلگير خودم بودم و قلبي که زغم بسته به زنجير و نزديک اذان بود که پيچيد به آفاق همه نغمه تکبير نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش که باز است به درگاه الهي در رحمت و آن لحظه بود لحظه شيرين اجابت شدم غرق عبادت دو چشمم همه ام اشک شد و روي لبانم همه سوگند که يارب تو رهايم کن از اين بند و گفتم به خدا بين دعايم که دلتنگ اذان حرم کرب و بلايم