• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ايمان
  • نظرات : 12 خصوصي ، 80 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    همه چيز تاريکه

    چه کار کنم ؟آيا ميشه کاري کرد ؟به کي بگم از کي بخوام ؟نمي تونم براي خودم برنامه ريزي کنم نمي تونم مثل آدم بشينم براي ارشد درس بخونم ...

    افتادم يه گوشه ازاين دنياي پوچ

    همه چي دردآوره همه همديگرو زيرپاله مي کنن ازهم ديگه پله ميسازن

    خب من توي اين دنيا کيم 25سلامه يه دخترتنهام که ياپاي کامپيترم ياپاي تلويزيونبدون هيچ کار وبرنامه اي دارم ذوب شدن يخ عمرم رو مي بينم وهيچ کاري ازدستم برنمياد

    بعداز تموم شدن دانشگاه خيلي فعال وبانشاط بودم مي خواستم براي ارشد درس بخونم دوست داشتم ازدواج کنم براي زندگيم تلاش کنم واين طور روحيه اي داشتم اما حال شدم يه آدم تنها ويخ زده

    چه قدرتوي شباي قدر دعاکردم يه خواستگار خوب پيدابشه فرداش يه خانم منوبراي پسرش پسنديد اما مادرم درعين ناباوري با اينکه ميدونست من چه قدرتنهام اونا روبدون دليل رد کرد بعدش هم هرچي ميگم آخه چرا جواب نميده تاحال هرکي اومده رو رد کرده

    يه کارنيمه وقت توي کنگره شهداي شهرمون پيداکردم که خيلي خوب بود اما پدرم برگشت وگفت ديگه نمي خواد بري

    شايد کمي منطقي بود اون دلايل اما آخرش چي شد؟ من موندم وحوزم و تنهايييم

    به بابا مي گم پول بده من براي کنکورارشد کتاب بخرم وکنکورآزمايشي شرکت کنم از اين هم مضايقه مي کنن بااين که ماهي يک ميليون تومن حقوق ميگيره

    حالا اينها همه ازيه طرف حرفهاي مردم وفاميل وآشنا ازطرف ديگه

    من يه مشکل بزرگ ديگه هم دارم مادرم زن گوشه گيريه ازهمه فاميل بريده ما اصلا مهمون نداريم واين منو عذاب مي ده من زنده ام اما زندگي نمي کنم نمي ذارن همه چيز برام تاريکه

    امروز بامادرم دعوا کردم ديروز اصلا نماز نخوندم دلم مي خواد بخوابم وديگه بيدار نشم

    من يه آدم بدبختم همين