• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : مومن حقيقي ام ...
  • نظرات : 9 خصوصي ، 68 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال: لطفا در مورد جبر و اختيار توضيح بدهيد؟
    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:
    قسمت اول پاسخ:
    دوست خوبم ممنون كه سوال خود را با اين وبلاك مطرح كرديد اميدوارم كه جواب من براي شما قانع كننده باشد .ان شاالله
    مبحث جبر و اختيار و امر بين‏الامربين از مباحث پيچيده و مشكل كلامى است كه
    درك و فهم آن نياز به تفكر و تأمل بيشترى دارد. به عنوان مقدمه لازم است كه تعريف واژه‏ها
    روشن شود و آنگاه به بحث اصلى بپردازيم.
    جبر يعنى اينكه انسان در افعال و كردار خود مجبور باشد و از خود اختيارى نداشته باشد
    (سجادى سيد جعفر؛ فرهنگ علوم عقلى؛ انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران 1361
    ص:189) اما اختيار كه در مقابل جبر است به اين معنى است موجود زنده ـ مثلاً انسان ـ
    حالتى داشته باشد كه خود منشاء فعل و ترك باشد و از روى علم و اراده و خواست خود
    كارى را انجام دهد يا ترك كند. (همان ص: 37) متكلمان اشعرى اسناد فعل آدميان را به
    خداى تعالى مى‏دانند به گونه‏اى كه همانند جمادات هيچ اختيارى از خود ندارند و اين
    معناى جبر در مكتب آنهاست. منظور معتزله از اختيار آن است كه آدمى در افعال و كردار خود
    يگانه مؤثر و علت تامه است به گونه‏اى كه از خداوند متعال سلب اختيار شود. اما نظر شيعه
    به تبع ائمه اطهار (عليهم السلام) اين است كه نه جبر امكان تحليل دقيق افعال انسانى را دارد
    و نه اختيار؛ بلكه تحليل دقيق كار بشرى راهى ميان جبر و اختيار است. انسان در فعل و ترك
    اختيار و قدرت دارد، اما اين قدرت و اختيار را خداى سبحان به او داده و قدرت بشرى نفى
    كننده قدرت الهى نيست. به عبارت ديگر گروهى اراده و اختيار انسان را نفى كرده‏اند
    (جبريون) و گروهى اراده الهى را نفى كرده‏اند(طرفدران نظريه تفويض) اما به نظر ما اراده و
    قدرت و اختيار آدمى در طول اراده و قدرت الهى است.
    با مثالى شايد بحث روشنتر شود؛ فرض كنيد كسى؛ پسر بچه‏اى را از كودكى تحت تربيت و
    حفاظت خود قرار دهد، و تمام امكانات رفاهى و تحصيلى را براى او فراهم كند. وقتى او به
    سن ازدواج برسد، دختر خود را به عقد او درآورد و خانه و شغلى مناسب به او دهد، و با او
    شرط كند كه تا زنده است، زندگى او را تأمين كند و تحت حمايت خود قرار دهد، به شرط
    آنكه تحت سرپرستى او زندگى كند. اگر بگوييم كه اين جوان در اين زندگى هيچ نقشى ندارد و
    تمام زندگى و مخارج و خانه كه به او عطاء شده متعلق به آن مرد نيكوكار است، طرفدار نظريه
    جبر شده‏ايم. و اگر بگوييم كه آن مرد نيكوكار با بخشش خود، از مالكيت خود صرف نظر كرده
    و از مالكيت عزل شده است، و داماد همه كاره و مالك مطلق است، به نظريه تفويض تمايل