• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : مومن حقيقي ام ...
  • نظرات : 9 خصوصي ، 68 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت سوم پاسخ:
    اراده در او موجود است:

    اختيارى هست ما را بى گمان حس را منكر نتانى شد عيان
    Eسنگ را هرگز نگويد هين بپر از كلوخى كس كجا جويد وفا...

    كس نگويد سنگ را دير آمدى يا كه چوبا تو چرا بر من زدى؟…E
    امر و نهى و خشم و تشريف و عتاب نيست جز مختار را اى پاك جيب..

    اختيارى هست در ما ناپديد چون دو مطلب ديد، آيد در مزيد
    Eاوستادان كودكان را مى‏زنند آن ادب سنگ سيه را كى كنند؟

    هيچ گويى سنگ را فردا بيا ور نيايى من دهم بد را سزا
    Eهيچ عاقل مر كلوخى را زند؟ هيچ با سنگى عتابى كس كند؟...

    نغز مى‏آيد برو كن يا مكن امر ونهى و ماجراها و سخنE
    اينكه فردا اين كنم يا آن كنم اين دليل اختيار است اى صنم P }
    { P و آن پشيمانى كه خوردى زآن بدى Eز اختيار خويش گشتى مهتدى
    (مثنوى مولوى دفتر پنجم)
    مطلب بعدى اشاره به اشكالى است كه در هر حال افعال و آثارى كه از اختيار انسان صادر
    مى‏شود، به خدا نيز انتساب دارد؛ اما با اين تحليل افعال زشت و كردار ناپسند نيز بايد به
    خداوند انتساب يابند. پاسخ اين است كه افعال و كارهاى آدميان دو جهت دارند:
    1ـ جهت ثبوت و وجود كه به وسيله انسان در عالم و جهان هستى يافته‏اند. فعل شى‏ء
    يعنى ثبوت و تحقق آن كه در اين صورت در عين حال كه حقيقتا به انسان منسوب است؛ به
    خداوند متعال نيز نسبت دارد.
    2 ـ جهت انتساب به فاعل كه به انسان به عنوان فاعل آن انتساب دارند. و افعال و كارها از
    اين جهت است كه به اموريى چون فرمانبردارى و سر پيچى و عصيان و نيكى و زشتى و
    ناپسندى متصف مى‏شوند؛ به عبارت ديگر نكاح و زنااز جهت ثبوت و تحقق با هم فرقى
    ندارند زيرا هر دو تحقق عملى خاص در خارج هستند. تفاوت آن دو در اين است كه نكاح
    موافق فرمان و دستور الهى است و زنا مخالف امر خداوند متعال مى‏باشد. همچنين بين كشتن
    دشمن در جبهه‏ها و قتل انسانى بى گناه از جهت ثبوت و تحقق فرقى نيست. هر دو كشتن
    ديگرى به وسيله آلت قتاله چون اسلحه است اما اولى مجاهد نام دارد و دومى قاتل خوانده
    مى‏شود. زيرا اولى موافق فرمان الهى يا مصالح اجتماعى عمل كرده اما دومى مخالف امر
    خداوندى و در جهت فساد اجتماعى رفتار نموده است و روشن است كه هر فعلى از جهت
    تحقق و ثبوت و وجود به خداوند انتساب دارد، اما از جهت انتساب به فاعل انسانى كه
    متصف به نيكى يا زشتى مى‏شود، فعل و كار بنده است.يعنى:
    1 ـ هر شى‏ء اى مخلوق خداوند است: "الله خالق كل شى‏ء" (الزمر:62)
    2 ـ هر آنچه مخلوق اوست، متصف به صفت حسن مى‏شود و بين آفرينش شى‏ء و حسن و
    زيبايى و نيكويى تلازم است و آن دو از هم جدا نيستند: "الذى احسن كل شى‏ء خلقه"
    (السجده: 7)
    3 ـ برخى از افعال خوب هستند و برخى از افعال و كارها بدند: "من جاء بالحسنة فله عشر
    امثالها و من جاء بالسيئة فلايجزى الا مثلها" (الانعام: 160)