اختيارى هست ما را بى گمان حس را منكر نتانى شد عيان Eسنگ را هرگز نگويد هين بپر از كلوخى كس كجا جويد وفا...
كس نگويد سنگ را دير آمدى يا كه چوبا تو چرا بر من زدى؟…E امر و نهى و خشم و تشريف و عتاب نيست جز مختار را اى پاك جيب..
اختيارى هست در ما ناپديد چون دو مطلب ديد، آيد در مزيد Eاوستادان كودكان را مىزنند آن ادب سنگ سيه را كى كنند؟
هيچ گويى سنگ را فردا بيا ور نيايى من دهم بد را سزا Eهيچ عاقل مر كلوخى را زند؟ هيچ با سنگى عتابى كس كند؟...
نغز مىآيد برو كن يا مكن امر ونهى و ماجراها و سخنE اينكه فردا اين كنم يا آن كنم اين دليل اختيار است اى صنم P } { P و آن پشيمانى كه خوردى زآن بدى Eز اختيار خويش گشتى مهتدى (مثنوى مولوى دفتر پنجم) مطلب بعدى اشاره به اشكالى است كه در هر حال افعال و آثارى كه از اختيار انسان صادر مىشود، به خدا نيز انتساب دارد؛ اما با اين تحليل افعال زشت و كردار ناپسند نيز بايد به خداوند انتساب يابند. پاسخ اين است كه افعال و كارهاى آدميان دو جهت دارند: 1ـ جهت ثبوت و وجود كه به وسيله انسان در عالم و جهان هستى يافتهاند. فعل شىء يعنى ثبوت و تحقق آن كه در اين صورت در عين حال كه حقيقتا به انسان منسوب است؛ به خداوند متعال نيز نسبت دارد. 2 ـ جهت انتساب به فاعل كه به انسان به عنوان فاعل آن انتساب دارند. و افعال و كارها از اين جهت است كه به اموريى چون فرمانبردارى و سر پيچى و عصيان و نيكى و زشتى و ناپسندى متصف مىشوند؛ به عبارت ديگر نكاح و زنااز جهت ثبوت و تحقق با هم فرقى ندارند زيرا هر دو تحقق عملى خاص در خارج هستند. تفاوت آن دو در اين است كه نكاح موافق فرمان و دستور الهى است و زنا مخالف امر خداوند متعال مىباشد. همچنين بين كشتن دشمن در جبههها و قتل انسانى بى گناه از جهت ثبوت و تحقق فرقى نيست. هر دو كشتن ديگرى به وسيله آلت قتاله چون اسلحه است اما اولى مجاهد نام دارد و دومى قاتل خوانده مىشود. زيرا اولى موافق فرمان الهى يا مصالح اجتماعى عمل كرده اما دومى مخالف امر خداوندى و در جهت فساد اجتماعى رفتار نموده است و روشن است كه هر فعلى از جهت تحقق و ثبوت و وجود به خداوند انتساب دارد، اما از جهت انتساب به فاعل انسانى كه متصف به نيكى يا زشتى مىشود، فعل و كار بنده است.يعنى: 1 ـ هر شىء اى مخلوق خداوند است: "الله خالق كل شىء" (الزمر:62) 2 ـ هر آنچه مخلوق اوست، متصف به صفت حسن مىشود و بين آفرينش شىء و حسن و زيبايى و نيكويى تلازم است و آن دو از هم جدا نيستند: "الذى احسن كل شىء خلقه" (السجده: 7) 3 ـ برخى از افعال خوب هستند و برخى از افعال و كارها بدند: "من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلايجزى الا مثلها" (الانعام: 160)