راه اصلاح نفس یا همان خود سازی قسمت دوم:
برای خودسازى موفق رعایت چند نکته ضرورت دارد:
1:خودشناسى درست؛باید استعداد ها،قابلیت ها و توانمندى هاى خود را به خوبى شناخت و بر اساس این شناخت به یک برنامه ریزى اصولى رسید.
2:برنامه ریزى دقیق بر اساس خودشناسى؛در برنامه ریزى نیز باید به امور زیر توجه نمود:
الف:واقع گرایى:سالک و رهرو توان واقعى خود را مى سنجد و حال و روز خود را مى نگرد و بر اساس آن به تنظیم برنامه خودسازى مى پردازد.انسان ها داراى تفاوت هاى فردى روحى و جسمى هستند و هر یک باید براى خود به تناسب حال برنامه اى برگزینند که سنگین و طاقت فرسا نباشد؛بلکه پیوسته حال و نشاط ایشان در طول برنامه محفوظ بماند و به عنوان یک دستور العمل کلى باید حال نشاط را پیوسته در خود نگه داشت و از اجبار و اکراه باید در مراحل ابتدایى پرهیز کرد.
ب:جذابیت:در برنامه ریزى به کیفیت بیش از کمیت باید اهتمام داشت؛مثلاً به جاى اینکه انسان تصمیم بگیرد هر روز صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند،مى تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد؛ولى کوشش کند تلاوتش در جاى خلوت،با حال و توجه کامل و تدبر و ژرف اندیشى در معانى باشد.همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجه بخواند.
ج:تدریج:از حداقل شروع کنید؛ولى در اندیشه افزون سازى آهسته باشید؛مثلاً اگر از اول خواندن نماز شب بر او سخت است،بنا داشته باشد که فقط یک رکعت وتر بخواند.پس از یک هفته دو رکعت شفع را هم اضافه کند و پس از مدتى هشت رکعت دیگر نافله شب را.
د:رعایت مراتب حال:در روند خودسازى باید مرحله به مرحله پیش رفت و از اول نمى توان تمام مدارج کمال را یک مرتبه سپرى نمود؛مثلاً بهتر است انسان ابتدا از انجام واجبات و توجه بر شرایط و جزئیات آن ها شروع کند و در کنار آن ها به ترک محرمات بپردازد و همواره کوشش نماید و بر نیفتادن در دام هاى شیطان و هواى نفس جدیت به خرج دهد و پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان را در روح و جسم غلبه داد،به انجام دادن مستحبات و ترک محرمات بپردازد.از این مرحله به بعد،عنایات ربوبى رهرو و سالک را راهنمایى خواهد کرد ان شاء الله:«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِین»و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند محقّقا آن ها را به راه خویش هدایت مى کنیم و همیشه خدا یار نکوکاران است.»
ه:عزم و استوارى:پس از تنظیم برنامه،با اراده قاطع بر انجام آن ها ایستادگى کند و نفس خود را از طفره رفتن و کسالت ورزیدن،با جدیت تمام باز دارد.
و:استعانت و توسّل:براى موفقیت در امر جهاد اکبر از خداوند بزرگ،استمرار جوید و به ائمه اطهار متوسل شود.
ز:پیوسته از طریق ارکان چهارگانه سلوک با خداوند مرتبط باشد«مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه»
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید:
ح:پیروى از الگو هاى راستین،ائمه اطهار و بزرگان اخلاق.
داشتن استاد اخلاق در پیشبرد انسان به قله معرفت و معنویت نقش ویژه ای دارد ولی باید کمال توجه را داشت که انسان در دام مدعیان عرفان و کمال نیفتد و گول کسانی را که با ادعای عرفان و تصوف، بویی از معرفت و کمال نبرده و جوانان پاک دل و خداجو را به انحراف می کشانند،نخورد.استاد اخلاق باید شناخته شده و مورد اعتماد باشد و باید از افراد خبره و مورد اطمینان سراغ او را گرفت. البته در صورت نبودن یا نیافتن چنین استادی از چند طریق می توان جایگزین مناسبی برای آن بیابید:
1:توسل دائم به ائمه علیهم السلام به ویژه ولی عصر«عج»که هر هدایتی از مجرای ایشان انجام می گیرد و هر لطفی به برکت ایشان شامل حال انسان می گردد.
2:انس فراوان با قرآن کریم و تلاوت آن و آشنایی با ترجمه قرآن و تفسیر آن و تدبر و اندیشه در معانی عمیق آن.
3:ارتباط پیوسته و ناگسستنی با دعاهایی که مشتمل بر بلندترین معارف عالیه و بیانگر فضایل والای اخلاقی می باشد به ویژه دعاهایی مانند مکارم الاخلاق،دعای خمسه عشر،کمیل، مناجات شعبانیه و امثال این ها.
4:ارتباط و رفت و آمد با پاکان و انسان های باتقوا و خودساخته و علمای برجسته.
5:داشتن حالت مراقبه و محاسبه اعمال هنگام خواب که این دو امر در راه کمال و بندگی خداوند دارای نقش کلیدی می باشند.
نکته مهمی که لازم به تذکر است این است که در اعمال باید توجه به کیفیت و اخلاص اعمال داشت نه کمیت آن.مهم این است که انسان در میان جامعه و در عین اشتغال به کار و برنامه و مسؤولیت خود، به یاد خداوند باشد و از توجه به او غفلت نورزد وگرنه پناه بردن به غار و جنگل و گوشه نشینی و فاصله گرفتن از مردم و مسؤولیت ها کار دشواری نمی باشد.این شیوه پیامبران«ع»و به ویژه پیامبر خاتم«ص»و خاندان پاک و گرامی اوست که در عین بودن با مردم و رسیدگی به امور و انجام وظایف شخصی و اجتماعی کمال توجه به خداوند را داشتند و دمی از یاد او غافل نبودند و پیروان خود را نیز به همین روش و سنت دعوت کرده اند.
منابع:
1:عنکبوت آیه 69