من گاهى از خودم و از خدا نا امید مى شوم و خود را لایق سیر و سلوک نمى دانم،چه کنم؟
براى رهایى از«نا امیدی»باید دانست که خداوند،به بندگان خویش لطف و رحمت بى پایان دارد و از همه بندگان گناه کار خود،دعوت کرده است به او التجا کنند و به سوى رحمت بى کرانش،دست نیاز بگشایند و وعده داده است اگر توبه کنند و دست از زشتى ها بشویند،همه گناهان را خواهد بخشید و آنان را مشمول لطف و کرم بى منتهاى خود قرار خواهد داد«1»
نى مشو نومید و خود را شاد کن پیش آن فریاد رس فریاد کن
کاى محب عفو از ما عفو کن اى طبیب رنج ناسور کهن«2»
همچنین باید حسن ظن خویش را به خداوند،کامل کرد و به او اعتماد داشت.بر اساس برخی از روایات و احادیث قدسى،یکى از موهبت ها و الطاف الهى به بندگان،اثر بخشیدن به «حسن ظن» و «گمان نیک»بندگان است.خداوند مقرر فرموده که هر کس نسبت به وجود مقدس او،گمان نیکى ببرد،آن گمان را جامه عمل بپوشاند و انسان را نا امید نکند.به عبارت دیگر،هر که با گمان نیک با خداوند رو به رو شود،خداوند نیز با همان گمان نیک بنده،با وى مواجه خواهد شد.«3»
و از آن جا که منشأ نا امیدى غفلت از خدا و منشأ غفلت «عدم معرفت»صحیح به او است،لذا شناخت درست خداوند متعال و آیات او،در پیدایش امید لازم و ضرورى است «4»
البته باید مراقب بود که حالت «امیدوارى» به «غرور» تبدیل نشود؛مثلاً ممکن است حالتى در انسان رخ دهد و وى امیدوار شود؛در این صورت باید ببیند آیا منشأ آن امیدواری،کوچک شمردن دستورات خدا است یا از اعتقاد به سعه رحمت و عظمت آن ذات مقدس سرچشمه گرفته است؟اگر حالت دوّمى باشد،آدمى در حالت «رجا» و «امیدوارى» قرار دارد و باید خدا را شکر کند و اگر حالت اوّلى در انسان باشد،باید بداند که «غرور» بوده و از دام هاى شیطان است.
به هر حال امیدى مفید و مثبت است که آدمى را در عین توجّه به فضل و رحمت الهى،از اعمال صالح باز ندارد«مثالا نماز نخواند و امید به بخشش خدا داشته باشد»و آن امید او را به اعمال زشت وادار نکند«مثلا دزدی کند و بعد بگوید خدا بخشنده است یعنی امید به بخشش خدا او را به دزدی کردن تشویق کند» شاید به همین جهت است که امام باقر«علیه السلام» مى فرماید:
هیچ بنده مؤمنى نیست،جز آنکه در ضمیرش دو نور تابان است:«نور ترس» نسبت به اعمال پیشین و فرجام پسین «از اعمال گذشته خود ترس داشته باشد» و «نور امید» به فضل و رحمت پروردگار؛اگر هر یک با دیگرى سنجیده شود،هیچ یک فزونى نخواهد یافت».«5»
به هر حال اگر خوف بر آدمى غلبه کند،موجب یأس مى گردد و اگر امید بر او غالب آید،موجب جرأت بر گناه است؛ولى تساوى آن دو،بهترین عامل باز دارنده از گناه و مشوّق به توبه و انجام عمل صالح است.
انبیا گفتند:نومیدى بد است فضل و رحمت هاى بارى بى حد است
از چنین محسن نشاید نا امید دست در فتراک این رحمت زنید
اى بسا کارا که اوّل صعب گشت بعد از آن بگشاده شد،سختى گذشت
بعد نومیدى بسى امید هاست از پس ظلمت بسى خورشید هاست«6»
منابع:
1:.سوره مبارکه زمر،آیه 53.
2:مثنوى معنوى،دفتر2،ابیات 3252 - 3253.
3:سلوک عرفانى در سیره اهل بیت«علیهم السلام»، ص 34 و 35 و عرفان اسلامى، ج 1، ص 245 - 252.
4:اخلاق اسلامى، ص 144؛نگا:یونس آیه 7
5:.وسائل الشیعه، ج 2،ص488 و 201 و 202.
6:. مثنوى معنوى،دفتر3،ابیات 2922 - 2925.