یکی از خصلت های خوبی که باید برای به دست آوردن آن تلاش کنیم،این است که سعی کنیم هم خودمان امیدوار باشیم و هم به دیگران امید بدهیم،به خصوص برای فرزندان و اهل خانوداده،و این در زندگی زیبای حضرت زهرا سلام الله علیها به وضوح دیده می شود،آن بزرگوار در برخورد با فرزندانش کاملاً مراقب بودند و نکات تربیتی را خیلی خوب رعایت می کرد و سعی می کردند بچه ها را طوری تربیت کنند که هیچ گاه نا امید نشوند.
نقل می کنند:ایام عید نزدیک بود و امام حسن و امام حسین علیهما السلام از کهنگی لباس هایشان به مادر شکایت کردند و گفتند:ای مادر بچه های عرب به انواع لباس های فاخر مزین شده اند و به آن مفاخرت می ورزند.چرا شما برای ما لباس نو تهیه نمی کنی؟
حضرت از شنیدن این سخنان آب در چشمانش حلفه زد و فرمود:عزیزانم من به فکر شما هستم و امیدوارم که تا هنگام عید خیاط لباس های شما را بدوزد و به شما برساند.آن دو بزرگوار منتظر بودند،تا آن که شب عید فرا رسید و از لباس های نو خبری نبود،باز از مادر سراغ لباس هایشان را گرفتند.
حضرت بچه ها را تسلی داد،و بعد به گوشه ای رفت و از روی خضوع و خشوع دست نیاز را به درگاه خداوند بلند کرد و عرض نمود:ای خدای مهربان تو قادری دل فرزندان مرا به لباسی که من به خاطر فضل و رحمت تو به آن ها وعده داده ام،خوش نمایی.هنوز سخنان فاطمه تمام نشده بود که شخصی در خانه را کوبید و فاطمه خود را پشت در رساند و سوال کرد: کیستی؟ آن شخص جواب داد: منم خیاط،لباس های بچه ها را آورده ام.شخصی بقچه ای در زیر بغل داشت و آن را تسلیم بانو نمود،و صدیقه طاهره زبان به شکر و ثنای حضرت حق گشود.
فرزندان با دیدن لباس های نو خوشحال شدند و گفتند:ای مادر هیچ یک از کودکان عرب لباسی بدین لطافت و زیبایی ندیده اند و نپوشیده اند،در آن اثنا رسول خدا «صلی الله علیه و آله»تشریف فرمای منزل فاطمه شدند و حسنین را در آغوش گرفته و بوسیدند.و سپس فرمودند:ای فاطمه این خیاط را شناختی؟حضرت عرض کرد به خوبی او کسی را ندیده ام. پیامبر فرمود:او خازن بهشت بود و تا این قصه را به من خبر نداد به آسمان عروج ننمود.
مطلبی که از این حدیث برداشت می شود،این است که،همیشه باید امید به فضل خداوند در انسان زنده باشد و انسان نباید از درگاه بی کران الهی و فضل و رحمت بی پایانش نا امید شود.اگر انسان از خداوند بخواهد و طلب کند خداوند اجابت می کند و بندگانش را نا امید از درگاهش بر نمی گرداند.
و مطلب دیگر که بسیار مهم است،برخورد حضرت با فرزندانش می باشد و این که حضرت به فرزندش دم از فقر و نداری نزد که بدین وسیله به روحیه فرزندش ضربه وارد شود و احساس کمبود و عُقده حقارت بکنند. بلکه فرزندش را با امیدواری به این که به همین زودی خواسته هایشان برآورده می شود شاد نمود.
منبع:
بحار الانوار ج 43 ص 75