در این پست می خواهم ادامه راه کارهایی که جهت کسب آرامش توصیه شده را بنویسم همان گونه که در پست های قبلی« آرامش بخش »مطالبی را نوشتم.
راه های کسب آرامش:
1:قناعت:بسیاری از نا امنی ها و جنگ هایی که در این جهان واقع می شود و بسیاری از قتل ها و حق خوری ها ریشه در دنیا طلبی دارد،کسی که به دنبال کسب دنیا است اصلا آرامش ندارد همیشه در استرس و اضطراب است چرا که کسانی که زیاده طلبند براى حفظ این زیادی خود را در معرض آفات فراوان قرار داده و عوامل بدبختى و نابودى خویش را به دست خویش فراهم مى سازند.همان گونه که امیر المومنین در روایت زیبایی این گونه می فرماید:
دنیا بسیار فریبنده است و آن چه در آن است فریب و نیرنگ است،فناپذیر است،هر کس در آن است نیز فانى مى شود،و همه زاد و توشه هاى آن،جز زاد و توشه تقوا،بیهوده است،هر کس به مقدار کفایت از مواهب دنیا قانع شود آرامش بیشترى به دست مى آورد،و آن کس که از آن بسیار طلبد وسیله نابودى خود را بیشتر فراهم ساخته است«اضافه بر این»آن چه را به دست آورده به زودى از دست او مى رود!.«1»
2:پیروی از حق:تا زمانی که انسان در راه حق گام بر می دارد نباید از چیزی وحشت داشته باشد،وحشت باید زمانی سراغ انسان بیاید که راه باطل را طی می کند مانند دزدی که هر لحظه کابوس پلیس را می بیند چون راهی که برای به دست آوردن مال دنیا طی کرده است باطل بوده است همان گونه که امیر المومنین در نصیحت های خود به ابوذر این گونه می فرماید:چیزی جزء حق باعث آرامش تو نشود و چیزی غیر از باطل تو را به وحشت نیندازد.«2»
3:تقوا:در کتاب های لغت گفته اند تقوا به معنای حفظ کردن چیزی در برابر آفات.خوش به حال کسانی که دلشان همچون تابلو سفیدی است که گناهان آن را سیاه نکرده است واقعا کسانی که روح خود را از گناهان دور نگه می دارند آرامش عجیبی دارند همان گونه که امیر المومنین می فرماید:
اى بندگان خدا!شما را به تقوا سفارش مى کنم،که زمام و مهار انسان و قوام زندگى اوست،پس به وسیله هاى مطمئن تقوا،تمسک جویید و به حقایق آن،چنگ زنید تا شما را به سر منزل آرامش و جایگاه هاى پر وسعت و قلعه هاى محکم و سرا هاى عزت برساند.«3»
هنگامى که تقوا به معناى احساس مسئولیت الهى،بر جامعه حاکم شود،کمتر کسى به حقوق دیگرى تجاوز مى کند و دست به ظلم و ستم مى آلاید که نتیجه آن آرامش است«4»
4:نیایش و گفتگو با خدا:واقعا تصور گفتگوی با خدا به انسان آرامش می دهد چه رسد به این که انسان دلش را به دریای رحمتش متصل سازد،همان گونه که طبیب و روانشناس مشهور فرانسوى«آلکسیس کارل»در کتاب مشهورش به نام «نیایش» چنین مى نویسد:
«نیایش در همان حال که آرامش را پدید آورده است در فعالیت هاى مغزى انسان یک نوع شکفتگى و انبساط باطنى پدید مى آورد و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند،نیایش خصائل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد.صفاى نگاه،متانت رفتار،انبساط و شادى درونى از نشانه های نیایش می باشد.«5»
همان گونه که یک سرباز در جنگ با داشتن اسلحه آرامش خود را حفظ می کند در دیگر ایام زندگی که جنگ با مشکلات است با دعا آرامش خود را کسب می کند همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:دعا سلاح مؤمن،و ستون دین و نور آسمان ها و زمین است«6»
منابع
منابع:
1:(غَرَّارَةٌ، غُروْرٌ ما فِیْها، فانِیَةٌ فانٍ مَنْ عَلَیْها، لا خَیْرَ فِی شَیْءٍ مِنْ أزْوادِها إلّاالتَّقْوى. مَنْ أَقَلَّ مِنْها اسْتَکْثَرَ مِمَّا یُؤْمِنُهُ وَمَنْ اسْتَکْثَرَ مِنْها اسْتَکْثَرَ مِمّا یُوبِقُهُ وَ زالَ عَمّا قَلِیْلٍ عَنْه«نهج البلاغه سخنان امیر المومنین در مذمت دنیا ص 165»
2:لَا یُوْنِسَنَّکَ إلَّاالْحَقُّ، وَلَا یُوحِشَنَّکَ إلَّاالْبَاطِلُ«بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج75 باب 16 ما جمع من جوامع کلم أمیر المؤمنین صلى الله علیه و على ذریته ص 36»
3:أُوصِیکُمْ،عِبَادَ اللَّهِ،بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَ الْقِوَامُ، فَتَمَسَّکُوا بِوَثَائِقِهَا، وَ اعْتَصِمُوا بِحَقَائِقِهَا، تَؤُلْ بِکُمْ إِلَى أَکْنَانِ الدَّعَةِ وَ أَوْطَانِ السَّعَةِ، وَ مَعَاقِلِ الْحِرْزِ وَ مَنَازِلِ الْعِزِّ،«نهج البلاغه من خطبة له ع یحمد اللّه و یثنی على نبیه و یعظ»
4:پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، ج7، ص: 639 تالیف آیت الله مکارم شیرازی
5:پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام تالیف آیت الله مکارم شیرازی ج2 نکته فلسفه دعا ص 518
6:الدّعاء سلاح المؤمن و عمود الدّین و نور السّموات و الارض«پیام پیامبر ص 480»