برای رسیدن به هر هدفی باید در مرحله اول راه های رسیدن به هدف را شناخت و در مرحله بعد موانع رسیدن به آن هدف را برطرف نمود،کسانی که هدفشان رسیدن به آرامش است در مرحله اول باید راه رسیده به آرامش را به دست بیاورند که راه های متعددی در پست های قبلی«راه های رسیدن به آرامش» بیان شد.در این پست به کمک خداوند می خواهم موانع رسیدن به آرامش را بیان کنم.امید است با برطرف کردن این موانع آرامش زیبایی در زندگی داشته باشیم.موانع رسیدن به آرامش:
1:حرص:حرص در لغت،علاقه شدید به چیزی همراه با سعی و کوشش برای رسیدن به آن را می گویند و در اصطلاح علمای اخلاق به حالتی در نفس می گویند که انسان به سبب آن مشغول جمع نمودن امور زاید بر نیازش باشد.
انسان حریص هرگز سیر نمى شود،به همین دلیل دائماً براى جمع و اندوختن ثروت تلاش مى کند،آدم حریص روز به روز خود را گرفتار تر مى کند تا آن جا که راه نجات را به روى خود مى بندد چنانکه در مثال بسیار زیبایی در کلمات امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند:
آدم حریص نسبت به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر بر اطراف خود می تند«و پیله را ضخیم تر می کند»سخت تر می تواند از آن خارج شود و سر انجام درون پیله خود می میرد.«1»
همان گونه که شخصی که پشت میله های زندان است آرامش ندارد شخص حریص هم برای خود زندانی درست کرده است که اگر دست ار حرص برندارد عاقبت در این زندان خواهد مُرد و هیچگاه از اموالی که جمع نموده است در جهت خوشی استفاده نمی کند همان گونه که امیر المومنین می فرماید:حرص مرکب رنج و زحمت است«2»...
2:حسد:در لغت به معنی بدخواهی و خواستن از بین رفتن نعمت و سعادتِ دیگری است و در اصطلاح نیز به معنی آرزو کردن زوال و نیستی نعمت کسی که استحقاق آن نعمت را دارد.
حسود دائماً ناراحت است و همین امر سبب بیمارى جسمى و روانى او مى شود،هر اندازه دیگران صاحب موفّقیّت بیشتر و نعمت هاى زیاد تری می شوند او به همان اندازه ناراحتی اش بیشتر مى شود تا آن جا که گاه خواب و آرامش و استراحت را به کلّى از دست مى دهد و بیمار و رنجور و نحیف و ضعیف مى شود،در حالى که امکانات خوبى دارد و اگر این صفت زشت را از خود دور مى ساخت براى خودش زندگى آبرومند و مرفّهى داشت.همان گونه که امیر المومنین می فرماید:
بدترین زندگی از نظر آرامش زندگی حسود است«3»و در روایت دیگری می فرماید:حسود راحتی ندارد«4»
3:تعصب و لجاجت: تعصّب یعنى وابستگى غیر منطقى به شخص،عقیده یا عادت و رسم خاصّى،تعصب حجاب ضخیمى بر دیده عقل انسان مى افکند،و او را از درک حقایق و خیر و شرّ و مصلحت و مفسده و عاقبت امور و پیدا کردن راه چاره محروم مى سازد.
بالاخره تعصّب و لجاجت هم دنیاى انسان را بر باد مى دهد و هم آخرت او را،چرا که در دنیا سرچشمه عداوت ها و جدایى ها و اشتباهات فراوان و از دست دادن آرامش مى شود و در آخرت سبب دورى از رحمت خدا، همان گونه که مولای متقیان می فرماید:
لجاجت از همه چیز زیانبار تر است،هم در دنیا و هم در آخرت«5»
4:بخل:بخل در عبارات دینی خودداری از خرج کردن مال در مواردی است که نباید از آن خود داری نمود،شخص بخیل» زندگى فقیرانه اى دارد،زیرا، هنگامى که «بخل» انسان شدید مى شود نسبت به خودش هم بخیل مى شود و آسایش زندگى اش از بین مى رود؛چون همیشه در فکر حفظ اموال خویش و افزودن آن است.همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:
آرامش و آسایش بخیل از تمام مردم کمتر است«6»
منابع در
1:مَثَلُ الْحَرِیصِ عَلَى الدُّنْیَا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ، کُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً کَانَ ابْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ! حَتَّى تَمُوتَ غَمّا« غررالحکم، حدیث 1550؛ تصنیف الغرر، صفحه 294.»
2:الْحِرْصُ مَطِیّةُ التَّعَب«غرر الحکم، حدیث 820؛ میزان الحکمه، جلد 1، صفحه 586، شماره 3596.»
3:اسْوَءُ النَّاسِ عَیْشاً الْحَسُود« تصنیف غررالحکم، صفحه 300 و 301؛ شرح غررالحکم، 2931.»
4:لَا رَاحَةَ لِحَسُود« بحار الانوار، جلد 70، صفحه 256.»
5:اللِّجَاجُ اکْثَرُ الْاشْیَاءِ مَضَرَّةً فِى الْعَاجِلِ وَ الْآجِلِ«روایات تربیتى ج 3 ص 126»
6:اقَلُّ النّاسِ راحَةً الْبَخیل« بحارالانوار، جلد 70، صفحه 300.»