یکی از بیماری های روانی که بسیار شایع نیز می باشد بیماری افسردگی می باشد که در مطالب قبلی به چند مورد از علت های این بیماری و راه درمان آن اشاره ای شد در این مطلب نیز میخواهم به علت های دیگر این بیماری بپردازم:
عوامل افسردگی و راه درمان آن:
1:عقده حقارت:احساس حقارت در فرهنگ فارسی عمید،به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینهتوزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج و خِفت و حقارت پدید میآید،تعریف شده است،که با علائمی از قبیل:عدم اعتماد به نفس،خشم،تندخویی،انزوا،افسردگی،کم رویی و سستی،تکبر و فخر فروشی،انتقام جوئی،اعتیاد به مواد مخدر،درویی و نفاق،و....ظاهر می شود.
علت های به وجود آورنده عقده حقارت عبارتند از:نقص بدنی،اسم و لقب زشت،فقر و تهی دستی،ارتکاب جرم،یاس و نا امیدی،شکست و نا کامی،و....با توجه به مطالب گفته شده معلوم می شود که عقده حقارت یک بیماری بسیار خطر ناک می باشد همان گونه که در روایتی از امام هادی علیه السلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:
کسى که خود را خفیف و خوار میداند و در باطن، احساس پستى و حقارت میکند از شرّ او ایمنى نداشته باش«1»
یکی از مهم ترین علت های افسردگی عقده حقارت می باشد که اگر کنترل نشود انسان را تا مرحله خود کشی پیش می برد،روان شناسان یکی از راه های درمان این درد را تقویت باور های دینی می دانند از جمله باور های دینی که می تواند در درمان عقده حقارت موثر باشد محاسبه نفس می باشد.
کسی که اسیر عقدة حقارت است،برای نجات از این بیماری روانی باید برای خود پرونده ای تشکیل دهد و خود را در محکمة عقل محاکمه کند.باید آن خاطرات تیره و تاریکی را که به طور مجهول خودنمایی می کند و باعث تشویش خاطر او است،روشن و واضح سازد و باید آن افکار مبهمی که صاحبش را پیوسته به خطرات ناشناخته ای تهدید می نماید، از ابهام بیرون آید«2»
و از جمله درمان های عقده حقارت خود باوری می باشد اگر از نقص بدنی احساس حقارت می کنید،لازم است متوجه سایر قوای سالم خود گردید و به خود تلقین کنید که چیزی از دیگران کم ندارید.
یونس بن عمار شخصی بود که لکة سفیدی در صورتش ایجاد شده بود و همین عیب او را آزار می داد،وی از حرف های زهرآلوده بعضی از مردم بیش تر از خود بیماری رنج می برد.مردم به او می گفتند:اگر مورد عنایت خداوند می بودی،هرگز دچار این بیماری نمی شدی!یونس به محضر امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد:مردم گمان می کنند که عیب صورت من نشانة بی اعتنایی خدا است.حضرت فرمود:انگشت های دست مؤمن آل عمران به هم چسبیده و بی حرکت بود.او موقع سخنرانی دست معیوب خود را به سوی شنوندگان دراز میکرد و می فرمود:ای مردم!از فرستادگان خدا پیروی کنید.«4»
حضرت با این جمله کوتاه در ضمن بی اساس دانستن حرف مردم،به یونس روحیه خود باوری را القا کرد و به او فهماند که با وجود لکة صورت می تواند مانند مؤمن آل فرعون عنصری مفید و سازنده در جامعه باشد و مفید بودن ربطی به سلامت تمام اعضای بدن ندارد.
البته عقد حقارت علت های دیگری هم دارد که جهت اطلاع بیشتر از علت این بیماری و راه درمانش اینجا را کلیک کنید.
2:بد بینی:این تفکر غلط که بسیارى از مردم،شرور و بد ذات هستند و و همه سر و ته یک کرباسند انسان را منزوی و افسرده می کند،افراد بدبین این دید منفى اغراق انگیز را مرتباً تعمیم می دهند و در ذهن خود مرور مى کنند،بدیهى است که چنین دیدى آن ها را از جامعه منزوى مى کند،و به حد افسردگى و بیماری هاى روانى دیگر مى کشاند،واقعا بد بینی خیلی خطرناک می باشد همان گونه که در روایتی ای از امیر المومین نقل شده است که حضرت فرمودند:
هرکه بدگمانی بر او چیره شود،بین او و دوستانش دوستی ای باقی نمی ماند.«5»
هر که گمان های بد برد،کسی را که به او خیانت نمی کند،خیانتکار شمارد.«6»
درمان:
الف:شخص بد بین باید از محیطی که زمینه رشد بدبینی است یعنی همنشینی با افراد فاسد،بپرهیزید و در عوض با افراد خوش باطن و خوش فکر رفت و آمد کنید.همان گونه که از وجود نازنین امیر المومنین نقل شده است که حضرت فرمودند:همنشینی با بدان بدگمانی به نیکان را در پی دارد«7»
ب:تقویت ایمان یا به عبارت دیگر خود سازی می تواند بد بینی را درمان نماید،همان گونه که از امیر المومنین علیه السلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:آدم بد،به هیچ کس خوشبین نیست؛زیرا همه را مانند خودش می بیند.«8»
البته بد بینی علت های دیگری نیز دارد جهت اطلاع بیشتر از بد بینی و راه درمانش اینجا را کلیک کنید
این موضوع ادامه دارد .....
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
منابع در
1:عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه السلام قَالَ:مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّ«روایات تربیتی ج 2 ص 114»
2:محمد تقلی فلسفی، کودک، ج 2، ص 512
3:اصول کافی، ج 3، ص 358.
4:محمد جعفر امامی، بهترین راه غلبه بر نگرانی ها، ص 212.
5:قال الامام علی علیه السلام:مَن غَلَبَ عَلَیهِ سُوءُ الظَّنِّ لم یَترُک بَینَهُ و بَینَ خَلِیلٍ صُلحاً«غرر الحکم، ح 8950»
6:قال الامام علی علیه السلام:مَن سَاءَت ظُنُونُهُ اِعتَقَدَ الخِیَانَةَ بِمَن لا یَخُونُهُ«غرر الحکم، ح 8837»
7:مُجَالَسَةُ الأَشرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالأَخیَارِ«بحار الانوار، ج 74، ص 197»
8:اَلرَّجُلُ السُّوءُ لایَظُنُّ بِأَحَدٍ خَیراً، لأنَّهُ لا یَرَاهُ إلا بِوَصفِ نَفسِهِ«غرر الحکم، ح 2175»