روزى درباریان متوکّل عبّاسى شخصى را از اهالى هندوستان که شعبده باز و جادوگر بود، نزد متوکّل آورده تا با بازى هاى خویش او را سرگرم کند، چون وى اهل هوى و هوس بود.
روزى از روزها متوکّل به آن شخص هندى گفت: چنانچه علىّ بن محمّد هادى« صلوات اللّه و سلامه علیه» را در جمع عدّه اى شرمنده و خجالت زده کنى، هزار دینار هدیه خواهى گرفت .
آن شخص شعبده باز هندى نیز درخواست متوکّل را پذیرفت.
و آن گاه حضرت را در جمع عدّه اى دعوت کردند؛ همه در آن جلسه حضور یافتند،همین که خواستند مشغول خوردن غذا شوند، شعبده باز هندى متوجّه حضرت هادى علیه السلام شد و حرکات مخصوصى را انجام داد، که چون حضرت دست به سوى نان دراز مى نمود، نان پرواز مى کرد؛ و تمامى افراد مى خندیدند.
و این کار چند مرتبه تکرار شد، به ناچار، چون امام هادى علیه السلام چنین دید، به عکس شیرى که بر پرده دیوار نقش بسته بود، دستى زد و آن را مخاطب قرار داد و فرمود: اى شیر! این دشمن خدا را بگیر و نابود کن .
پس ناگهان شیر به حالت یک حیوان واقعى در آمد و آن مرد شعبده باز هندى را بلعید.
و سپس حضرت خطاب به شیر کرد و فرمود: اکنون به حالت اوّل بازگرد و همانند قبل روى پرده مجسّم شو.
تمام افراد حاضر در مجلس با تماشاى ابن صحنه، وحشت زده شده و متحیّرانه به یکدیگر نگاه مى کردند.
پس از آن، امام علیه السلام از جاى برخاست که از مجلس خارج شود، متوکّل گفت: یاابن رسول اللّه! خواهش مى کنم بفرما بنشین و دستور دهید تا شیر آن مرد هندى را بازگرداند؟
حضرت فرمود: به خدا سوگند، دیگر او را نخواهید دید، آیا دشمن خدا را بر دوستان خدا مسلّط و چیره مى کنید؟!
و آن گاه ، حضرت از آن مجلس خارج شد
امام هادی علیه السلام می فرماید:
هر کس تقوى داشته باشد و عظمت خدا را مراعات نماید حشمت و عظمت به او داده مى شود. کسى که خدا را اطاعت کند مردم هم از او اطاعت خواهند کرد و هر کس خالق را اطاعت کند از خشم و نارضایتى مخلوق باکى ندارد و هر کس خالق را به خشم آورد سزاوار است که خشم و نارضایتى مردم شامل حال او بشود«2»
منابع:
1: إ ثبات الهداة : ج 3، ص 374، ح 41، هدایة الکبرى حضینى : ص 319. و کتاب چهل داستان و چهل حدیث از زندگی امام هادی علیه السلام
2: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اتَّقَى اللَّهَ یُتَّقَى وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ یُطَاعُ وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِینَ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَقَمَنٌ أَنْ یَحُلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِینَ.« بحارالا نوار: ج 50، ص 177، ح 56، و ج 71، ص 182 ح 41.»