او روزی مشاهده کرد فردی ایستاده بول«ادرار» می کند، از این که می دید آن شخص مرتکب مکروه شده است خونش به جوش آمده بود لذا صدا زد ای خر احمق مگر نمی دانی ایستاده بول کردن مکروه است؟...
در این داستان شخصی که نهی از منکر کرده است خودش مرتکب حرام شده است چون گقتن کلمه خر و احمق به مسلمان حرام است ولی ایستاده بول کردن مکروه است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
بدى را به بهترین راه و روش دفع کن و پاسخ بدى را به نیکى ده! ما به آن چه توصیف مى کنند آگاه تریم«1»
کسی که در امر به معروف و نهی از منکر از روش خوب و پسندیده استفاده کند و در این راه صبوری نماید خداوند برای او پاداش بسیار بزرگی در نظر گرفته شده است همان گونه که خداوند می فرماید:
و آن ها که به خاطر ذات پاک پروردگارشان شکیبایى مى کنند و نماز را برپا مى دارند و از آن چه به آن ها روزى داده ایم، در پنهان و آشکار، انفاق مى کنند و با حسنات، سیئات را از میان مى برند پایان نیک سراى دیگر، از آن آن هاست«2»
روزی شخصی از دروغ گفتن فرزندش شاکی بود در همین موقع فرزندش را دیدم که به شلوار پدرش آویزان شده است و مرتبا آن را می کشد و می گوید من بستنی می خواهم و او در جواب می گوید بابا پول ندارم در حالی که جیبش پر از پول بود و به خاطر پول بالا آمده بود..
در این جا شخص با دروغ می خواهد فرزندش را مجاب کند و در مقابل از دروغ گفتن فرزندش هم شاکی بود.
در امر به معروف در ضمن این که امر کننده خودش عمل می کند باید دیگران را نیز به خوبی دعوت بکند همان گونه که امیر المومنین علیه السلام می فرماید:
ای مردم! به خدا سوگند، من شما را به طاعتی بر نمی انگیزم، جز که خود پیش از شما به انجام آن برمی خیزم و شما را از معصیت باز نمی دارم، جز آن که خود پیش از شما از آن را دوری می کنم« 3»
منابع:
1: ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ « مومنون آیه 96»
2:وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار « رعد آیه 22»
3: قَالَ أَمِیرُ المُؤمِنِینَ علیه السلام: أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلا وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا «نهج البلاغة، خطبه 175.»