او دارای عنوان و مسئولیت های بزرگی بود، خدمات ارزنده ای انجام داده بود، خودش را به سختی خدمت آقا رساند و گفت آقا من را نصیحت کن، آقا یک جمله فرمود: سعی کن آدم شوی
آقا ادامه داد و گفت: سعى کنید در زندگى مشرک نباشید. اگر توانستید به این مرحله برسید همه کارهاى شما اصلاح مى شود، این بهترین نصیحتى است که مى توانم بکنم
او که هنوز دوست داشت از سخنان آن مرجع عالی قدر و انسان خود ساخته استفاده کند عرض کرد آقا دعا کنید، ایشان فرمودند:
آدم شو! تا دعا در حقّ تو تاءثیر کند وگرنه دعا بدون ایجاد قابلیّت، فایده اى ندارد.
او که می خواست قلب ایشان را به طرف خودش بکشاند گفت: امسال مکه بودم و برای شما هم دعا کردم، آن انسان کامل و عارف فرزانه فرمودند:
انشاءاللّه سعى کن آدم شوى! تا طواف براى خودت و دیگران منشاء اثر باشد.
در اینجا یکى از همراهان آن شخص که گمان کرد آقا او را نمى شناسد گفت:
حاج آقا! ایشان فلانى هستند که در فلان شهر مسئولیّت دارند و خدمات ارزشمندى انجام داده اند.
مرحوم آیت الله حاج سید رضا بهاءالدّینى فرمودند:
چرا متوجّه نیستید چه عرض مى کنم؟ باید آدم شود تا این ها براى او نافع باشد. دست از هوى و هوس بردارد. خود را همه کاره نداند. نقشه براى خراب کردن افراد و غلبه بر دیگران نکشد. باید دست از کلک بازى بردارد! آن وقت است که طعم ایمان را مى چشد وگرنه همه این ها ظاهرسازى است!«1»
آدم شدن مثل رانندگى است، کسى که ممکن است چهل سال راننده باشد ولی با لحظه اى چرت زدن به دره بیفتد. نمى شود گفت: آقا او چهل سال سابقه رانندگى دارد. انسان هم ممکن است با یک جمله منحرف بشود. مانند شیطان که شش هزار سال عبادت کرد، ولى در یک چشم به هم زدن در برابر خدا لجبازى کرد و گفت: من بر آدم سجده نمى کنم. با یک لحظه لجبازى چند هزار سال عبادتش از بین رفت
پس باید همیشه با چشمانی اشکبار به درگاه الهی این گونه عرضه داشت:
رَبِّ لَا تَکِلْنِى إِلَى نَفْسِى طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ «پروردگارا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن و نه کمتر و نه زیادتر از این به خودم وانگذار»«2»
منابع:
1: جلوه هاى جاودانه : ص 58.
2: کافى، ج 2، ص 581