
سلام اصل قضيه اين است:(البته ببخشيد!!!)
احسان به قدر معرفت و بينش
روزي يک نفر از اعراب بيابان محضر حضرت حسين (ع) آمد و گفت: يابن رسول الله به يک خونبهاي کامل ضامن شده و از پرداخت آن عاجز شدهام، پيش خود گفتم: بروم مشکل خود را پيش بزرگوارترين مردم مطرح کنم و از او کمک بطلبم و از اهل بيت رسول الله، اصيلتر و بزرگوارتر نيافتم، لذا مشکل خودم را محضر شما آوردهام.
امام (ع) فرمود: اي برادر عرب سه مسأله از تو خواهم پرسيد اگر از يکي جواب بدهي يک سوم مال را به تو خواهم داد و اگر از دو مسأله جواب دادي دو سوم مال و در صورت جواب به هر سه مسأله، همه خونبها را به تو خواهم داد.
اعرابي گفت: يابن رسول الله (ص) آيا مثل تو از مثل من ميپرسد حال آنکه تو از اهل علم و شرف هستي؟ امام (ع) فرمود: بلي از جدم رسول خدا (ص) شنيدم، ميفرمود: «المعروف بقدر المعرفة» احسان به اندازه معرفت بايد باشد.
اعرابي گفت: حالا که اين طور است بپرسيد اگر توانستم جواب ميدهم وگرنه از شما ميآموزم و لاقوة الا بالله.
امام (ع) فرمود: «أَيّ الاعمالِ أفضل؟»کدام عمل از همه اعمال افضل است؟ اعرابي جواب داد: «الايمان بالله» ايمان به خدا، امام فرمود: «فما النجاة من المهلکة؟»نجات از هلاکت کدام است؟ جواب داد: «الثقة بالله» اعتماد به خدا.
امام (ع) فرمود: کدام چيز مرد را زينت ميدهد؟ «فما يزيّن الرجل» گفت: علم که توأم با حلم باشد.
فرمود: اگر آن نباشد کدام چيز زينت است؟
گفت: مال که توأم با مروت و مردانگي باشد.
فرمود: اگر آن هم نباشد، کدام چيز زينت مرد است؟
جواب داد: فقر توأم با صبر و خويشتن داري.
فرمود: اگر آن هم نباشد، ديگر چه چيز زينت انسان است؟
جواب داد: صاعقهاي که از آسمان بيافتد و او را بسوزاند، که او به اين صاعقه اهل است.
حضرت خنديد و کيسهاي به اعرابي داد که هزار دينار در آن بود، و انگشتر مبارکش را نيز به او داد که نگين آن به دويست درهم ميارزيد، فرمود: دينارها را به طلبکاران خود بده، انگشتر را نيز صرف مخارج خودت بکن. اعرابي آنها را گرفت و اين آيه را خواند: «الله اعلم حيث يجعل رسالته».
منبعش هم اين هست:
کتاب احسان و بخشش امام حسين عليه السلام
سيد علي اکبر قريشي
![]()
![]()
![]()
![]()