سلام برادر عزيزم

ممنونم از پاسخي كه داديد.

از ندانستن من درباره دقايق شعار جمهوري ايراني خرده گرفته ايد. به نظر شما اين شعار اصلي جنبش سبز است؟ نخير دوست گرامي شعار اصلي همان هايي بود كه در راه پيمايي خرداد ماه سر داده شد يعني سكوت! سكوتي سرشار از اعتراض. ولي اقتدارگرايان همين را هم تاب نياوردند و خون ها ريختند و كشتند و دستگير كردند. حال اگر شما برادرت را در مقابل چشمانت بكشند باز سكوت مي كني؟ نه دوست عزيز آنچه كه باعث برخي افراط ها در شعارها شد چيزي نبود جز خشونت حكومت.

بنده در اين پست: http://heartboard.blogfa.com/post-29.aspx از ديد آيت الله منتظري به ريشه هاي تضاد ها اشاره كردم. شما بياييد و به من توضيح دهيد چگونه ممكن است جمعي از انسان ها، فردي را به رهبري انتخاب كنند و سپس بعد از مدتي با آوردن هزاران حديث و تفسير او را انتخاب شده از جانب خداوند معرفي كنند و ولايتش ارا الهي بنامند؟ و چگونه ممكن است مجلسي كه وظيفه اش كنترل فردي مشخص است از همان فرد دستور بگيرد؟ اينها سرشاخه هاي تضاد است تضادي كه روزي كاملا رخ خواهد نمود.

اگر دولتمردان قصد به گفتگو داشتند در همان اوايل انتخابات هم مي توانستند اينكارا بكنند. حال آنكه همه چيز را برعكس نمايش دادند، جريان تبليغاتي يكطرفه به راه انداختند و هزاران كار ديگر كردند. خود را فريب ندهيم.

در مورد دروغ گويي، من علي رغم كه يقين دارم چه كسي دروغ مي گويد و عوام فريبي مي كند ولي باز براي آنكه جوه بحثمان خدايي ناكرده رنگ و بوي توهين و افترا نگيرد و يا آنكه به سمت تشنج نرود، چيزي نمي نويسم همين بس كه بدانيد مي توان براي او هم كتابي صدبار پر محتوا تر از كتاب دروغ هاي كيهان نوشت!

منتظر پاسختان هستم

موفق باشيد

آقا سجاد من اين متن را ديشب نوشتم ولي تا حالا اختلالات اينترنت نگذاشت آن را براي شما ارسال كنم. از اين بابت مرا ببخشيد

درود بر شما

با سپاس از مطلب ارزشمندتون و سر زدنتون به وبلاگ روابط عمومي به زبان آدميزاد

سلام عزيز دلم .... قدم رنجه فرمودين كه ما رو هم لايق دونستين

در مورد اون تنهاي تنها بايد بگم خب درسته زياد جمله ي جالبي نيس چون همه خدا رو داريم و بهترين مونس انسانه ....

با توجه به مظمون وبلاگتون مطلب رو از ملاصدرا واستون م نويسم به اين اميد كه خوشتون بياد

اي برادر خداوند بي نهايت است و لا مکان و بي زمان ؛ اما به قدر فهم تو کوچک مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد، و به قدر آرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو کارگشا ميشود؛ و به قدر نخ پيرزنان دوزنده باريک مي شود، و به قدر دل اميد واران گرم ميشود پدر مي شود يتيمان را و مادر.
برادر مي شود محتاجان برادري را، همسر مي شود بي همسر ماندگان را . طفل مي شود عقيمان را .اميد مي شود نا اميدان را. راه ميشود گمگشته گان را. نور مي شود در تاريکي ماندگان را. شمشير ميشود رزمندگان را. عصا مي شود پيران را. عشق مي شود محتاجان به عشق را

البته زياد بود .... يه تيكه شو واستون نوشتم

الهي .............................

چطوري رفيق

واسه چي من رو لينک نکردي اگه خواستي لينک کني بنويس (((رفيق شاعرم جناب آقاي م.بنده اي)))) ايول راستي اهل کجايي؟يادت نره خبر بدي منتظرم.

سلام ماجراي تکان دهنده و آموزنده اي بود ممنون که خبرکردي التماس دعا

ببخشيد اون آقاي خسته رو اشتباه به جاي دست زدن گذاشتم

سلام

عالي بود خيلي استفاده كردم مخصوصا اينکه آدرس مطلبتون و گذاشته بوديد

سلام

جالبه !

عاقبت شما بخير

در پناه حق