سلام عليكم .شب ولادت پيامبر اكرم وامام صادق را خدمت شما تبريك ميگويم .ببخشيد كمي دير جواب مي دهم اين به خاطر گرفتاري است كه فرصت زيادي برام باقي نگذاشته است .اما اگر ما مسلمان هستيم بايد مبناي اعتقاد ما قران باشد كه در اين مورد اياتي در قران وجود دارد كه به اين مطالب اشاره دارد كه بايد دين وسياست با هم اجرا شوند وگرنه ان جامعه نمي تواند پيشرفت كند كه من چند ايه از قران را خدمت شما مي اورم:1 . «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ... ;(انعام ،57) حكم و فرمان تنها از آن خدا است .. .» ; همچنين آيات : «40 و 62 يوسف / 62 انعام » .2 . «قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَـفِرِينَ ;(آل عمران ، 32) بگو: اطاعت خدا و اطاعت فرستاده ]او[ كنيد و اگر سرپيچى كنند ، خداوند ، كافران را دوست نمى دارد» .3 . «يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الاَْمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِوَالرَّسُولِ... ;(نساء ،59) اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد.. .» .ونبودن دين در سياست باعث تعطيلي احام ميشود احكامي همانند:حدود دياتقصاصحجنماز جماعتنمازجمعهامربه معروف و نهي از منكراما در مورد اين قسمت فرمايش شما كه فرموديد:راه هاي بسياري وجود دارد تا به ديکتاتوري ولايت فقيه نيانجامد و ولايت فقيه تنها راه نيست از اين رو کتاب محسن کديور و نظرات مرحوم منتظري را معرفي کردم.اولا ديكتاتور كسي است كه براي منصبش نه دليل عقلي باشد ونه شرعي ونه عرفي در حالي كه من براي اثبات ولايت فقيه دلايل شرعي وعقلي را كامنت كردم ودليل عرفي ان هم اين است كه انتخاب ونصبش با چند واسطه به عرف مربوط ميشود .در حالي كه ديكتاتور كسي است كه مي خواهد با زور به قدرت برسند .اما در مورد كتابهاي معرفي شده بايد عرض كنم من دسترسي به اين طور كتب ندارم ولي شما مباحث ان را مطرح كنيد تا با هم درباره ان بحث كنيم تا حق مشخص شود .ولي اي كاش شما براي اثبات حرفتان از ايات و روايات استفاد مي كرديد .من دليل عقلي براي اثبات ولايت فقيه خدمت شما اوردم حال شما دليل عقلي براي نفي ان بياوريد ؟؟؟/اما در مورد سكولاريسم بايد عرض كنم كه هركس يكي از ضزروريات دين(يعني چيزي كه همه مسلمانان ميدانند ) را انكار كند كافر است همانند معاد نماز واز انجا كه جدايي دين از سياست به تعطيلي بعضي از احكام كشيده ميشود همانند حج نماز جماعت وجمعه وامر به معروف ونهي از منكر و...شخص معتقد به ان كافر است و...اما در مورداين كه هركس معتقدات خود را بخواهد انجام دهد به حرج ومرج و..ودين ديگر معنا نخواهد داشت وطبق كفته شما در زمان پيامبر هم بايد شراب خوا به راحتي در جامعه اسلامي كار خود را انجام دهد در حالي كه اين يعني مبارزه با دين و....وخلاصه بگويم :دين راستين با سياست صحيح با هم پيوندي ناگسستني دارند و مکمل يکديگر در پيدايش جامعه ايده آل الهي است. دين منهاي سياست; هم چون درخت بي آب است، و سياست بدون دين همانندآب بي درخت مي باشد. استعمارگران هميشه به اين نتيجه رسيده اند که بزرگ ترين دشمن آن ها، دين و آيين الهي است، لذا همواره مي کوشند تا دين را ازماهيت خود تهي کنند، چنان که آيين مسيحيت را چنين کردند، و يادين را در انزوا و در گوشه معابد، زنداني نمايند، و نگذارندوارد جامعه و عرصه سياست گردد.به همين دليل نظريه جدايي دين و سياست را در همه جا مطرح کردند، و آن را به عنوان قانوني قطعي تلقي نمودند، به طوري که مردم غرب و غرب زده چنين نظريه اي را که کاملا سياستي حساب شده و استعماري است باور نمودند. با اوج گيري انقلاب اسلامي و پيروزي آن در ايران، اين نظريه باگسترش وسيعي از طرف استکبار جهاني و اذناب آن ها در همه جا ودر داخل کشور، خودنمايي کرد، ليبرال ها و ملي گراها در اين راستا گوي سبقت را ربودند، و با ترفندها و دست آويزهاي گسترده، به جنگ با ولايت فقيه برخاستند، چرا که ولايت فقيه پرچم نيرومند حکومت ديني است، و ملتقاي دين و سياست. بنابراين، همه بايد به اين هشدار توجه کنند که جدايي دين و سياست، براي ضربه زدن به پيکر مقدس ولايت فقيه، و حکومت و حاکميت ديني در اين راستا است. از اين رو، بايد با حمايت فکري و عملي از اصل بالنده و افتخار آفرين ولايت فقيه، در برابر اين نظريه واهي وشعار کور به مقابله پرداخته و نگذاشت دين اسلام نيز هم چون آيين مسيحيت در انزوا و گوشه کليسا قرار گيرد. يکي از شواهد عيني و دلايل خلل ناپذير در مورد پيوند محکم دين وسياست اين است که در بيش تر زواياي زندگي امامان معصوم (ع)دخالت در سياست ديده مي شود، آن ها مدعي امامت و حاکميت بر مردم بودند، و در صورت وجود شرايط به تشکيل حکومت مي پرداختند،بيش تر آن ها در راه طاغوت زدايي به شهادت رسيدند، نهضت عظيم امام حسين (ع) نمونه کامل مبارزه با طاغوت است، حکومت پررنج پنج ساله حضرت علي (ع) حاکي است که آن حضرت در راس سياست قرارداشت و آن را هدايت مي کرد، بر همين اساس، در زيارت جامعه کبيره که از امام هادي (ع) نقل شده، در وصف امامان (ع) مي گوييم:«السلام عليکم يا اهل بيت النبوة... و ساسة العباد، و ارکان البلاد; سلام بر شما اي خاندان رسالت و سياست مداران بندگان خدا،و پايه هاي شهرها.» از همه اين ها بالاتر اين که بيش تر ابواب احکام، و فقهي که از امامان معصوم(ع) به ما رسيده، مربوط به سياست است، فقهاي ما کتب فقهي را به سه بخش تقسيم مي کنند:عبادات، معاملات، و سياسات. عبادات همان رابطه معنوي خلق باخالق است، معاملات رابطه مردم با يکديگر است، سياسات رابطه مردم با حکومت مي باشد. و اگر دقت بيش تر شود، همان عبادات و معاملات نيز بدون حکومت وسياست صحيح و نيرومند سامان نمي پذيرد; مثلا حج، نماز جمعه ونماز جماعت از عباداتي است که جنبه هاي سياسي آن بسيار قوي است، معاملات و داد و ستدها نيز بدون محاکم و نظارت دقيق حکومت، قطعا ناقص و نابه سامان خواهند شد، و سر از هرج و مرج و تورم و تبعيض درمي آورند. بنابراين، جداسازي تعليمات و برنامه هاي اسلامي از مسائل سياسي،امري غيرممکن است و شعارهايي که در غرب در مورد اين جدايي داده مي شود، و از حلقوم غرب زدگان تراوش مي کند، کاملا بي محتواو فاقد ارزش است، چرا که پيوند دين صحيح با سياست صحيح،همانند پيوند روح و جسم است، چرا که دين تنها قوانين فردي نيست، بلکه مجموعه اي از قوانين فردي، اجتماعي و سياسي است،نتيجه اين که; آنان که دين و سياست را از هم جدا کرده اند يامفهوم دين را نفهميده اند و يا مفهوم سياست را و يا هر دو را،چنان که حضرت امام خميني قدس سره در کتاب فقهي تحرير الوسيله در بحث نماز جمعه مي نويسد: «فمن توهم ان الدين منفک عن السياسه، فهو جاهل لم يعرف الاسلام و لا السياسه; آن کس که خيال کند دين از سياست جدا است، او ناآگاهي است که نه اسلام را شناخته و نه سياست را.» وحال معناي ومفهوم سياست :معني و مفهوم سياستواژه سياست از نظر لغت از «ساس » و «سوس » گرفته شده و به معناي کشورداري، اصلاح امور مردم، و اداره کردن کشور بر اساس قوانين و برنامه ريزي و تدابير است، لغت شناس معروف طريحي درفرهنگنامه مجمع البحرين مي نويسد: «السياسة القيام علي الشي ءبما يصلحه; سياست يعني اقدام براي سامان دادن چيزي، به وسيله اموري که آن را اصلاح کند و سامان بخشد.» و در ادامه اين بحث مي نويسد: در وصف امامان معصوم (ع) گفته شده است:«انتم ساسة العباد; شما سياست مداران بندگ