• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ابن سيرين و زن فاحشه در امتحان الهي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 58 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     
    + ييلبو 
    من باور ميکنم اگر ديگههمش ادماي هوس باز ميبينيم دليل نميشه ادم خوب اصن نيس
    + بيلبو 
    سلام خيلي قشنگ و اموزنده بود خيلي مفيد بود
    + علي 
    چو طفلان تا کي اي زاهد فريبي
    به سيب بوستان و شهد و شيرم
    بچه نشو شيخ ، خداي را اين داستانها را چه کسي باور مي کند
    خيل خوب وآموزنده بود خدا تفيقت دهد دوست عزيز .

    سلام دوست عزيزو گرامي وبلاگ زيبائي داريد

    داستان هاي شما مفيد و ارزنده بود تشكر

    سلام آيا زكات علم و دانش تان را پرداخته ايد؟

    اگه ميشود كمي كمكم كنيد تا وبلاگ زيبائي بسازم

    منتظر حضور شما در افكار سادات افغانستان هستم

    سلام دوست عزيز .داستان جالب وآموزنده اي بود .خداوند بر توفيقاتتان بيفزايد وهمه ما را ازشر نفس اماره مصون دارد. اگر درمورد ابن سيرين ، شخصيت وزندگي نامه او هم چيزي بنويسي بيشتر ممنون مي شويم.
    سلام دوست گرامي. ممنونم از مطالب اموزنده تان جزاکم الله خير برادر عزيز نهايت استفاده را بردم از مطالب زيبايتان . انشاالله موفق باشي در راهي كه در پيش گرفتي برات ارزوي موفقيت ميكنم ممنونم از حضور سبزت در كلبه ام . ياحق اپ كردي خبرم كن
    + كلاه به سر رفته 

    پس با خواندن اين داستان بر من آمد داستاني از جنس خود در آنهنگام که مو بر رستنگاه ظاهر گشت.پس دختري بود سيمين بر و دلربا.و اورا ميلي در دل با من بود و من بسيار کودن و خنگ پس چون برايم نازي نمودو بازي نمود و باري هديه اي خريد او را از خود راندمي و چه غلطها کردمي.و لکن ديگر نه مرا گشايشي حاصل افتاد و نه کامي از دل برخاستي.پس کنون در دل آرزو بکردمي آن دختر مهروي طناز را تا دمي با او بخفتمي و با وي بخنديدمي و سپس برخاستمي و برفتندي در کنار آب قدم زدندي تا بل ايام شباب بيهوده نگذراندي.و اما خدمت مولاي اينترنتيمان مستر سجاد عرض ميکنمي که بنده شوخي و مزاح نفرمودمي و براستي اين رويداد رخ بدادي چندين باري ايميلي براي منشي خداوند بفرستادمي اما در جواب لينک تبليغي بفرستادندي و ما را بيشتر سرخورده بکردندي.و اما هر روز دعائي خوانم و از وبگردانان اين راه بخواهمي دعائي برايم کنندي تا بل مرا به کام برستاندي و از مستر مهربانم سجاد بن آدم خواستمي لطف کردندي و اين کامت پاک نکردي که هر چه بود از ته دل بود.و الله توفيقا يا سجاد

    اللهم کاش اينک آن دختر مي آمدي و مارا بيحال مينمودي که اينبار نه 1 بار که 100 بار با سر خدمتش ميرسيدمي و کنارش ميخفتمي و طنازي مينمودمي.امين

    + منتظركوچك 

    سلام دوست عزيز

    سال نو رو بهتون تبريك ميگم

    ممنون كه بهم سرزديد

    ببخشيد من اين روزا خيلي سرم شلوغه

    درپناه مولا آقا امام زمان پايدار و برقرار باشيد

    ياعلي

    سلام خوبي؟[لبخند]

    ممنون که اومدي به وبلاگم[گل]

    وبه خوبي داري

    موفق باشي[گل][گل]

    ياد فکرت باشد

    هرکجا رفتي هر کجا هستي اي دوست

    زندگي را تو بساز

    و

    خدا به تماشاي تو ايستاده ست

    سلام بر آقا سجاد عزيز
    خوشحالم که دوباره برايتان مي نويسم. من براي تبريک عيد خدمت شما رسيدم و اين دليلي است بر با معرفت بودنم. از سوي ديگر من تا 2 3 روز پيش زياد به مجازستان سر نمي زدم. به هر حال اميدوارم از اين پس بيشتر به خدمت دوستان و بخصوص شما عزيز گرامي برسم.
    من اين داستان را چند سال پيش از زبان يکي از روحانيون شنيدم ولي نام و جايگاه افراد متفاوت بود! خب البته قصد نکته اخلاقي آن است.
    راستي دوست عزيز در عکس قبل مهرباني اي دلنشين بر صورت نقش بسته بودا!
    موفق باشيد

    سلام دوست عزيز

    به اميدروزي كه تمام پيامهاي كوتاه دنيايك چيز باشد(مهدي عج)آمد

    سلام.ممنون از كامنتتون شعر خيلي قشنگي بود از راهنماييتون ممنونم

    سلام

    ممنون كه با سر زدناتون ما رو متوجه مي كنين

    توفيقاتتون روزافزون

       1   2   3   4      >