سلام
www.tafakoresabz.com فعاليت خود را آغاز کرد . با عضويت در اين سايت ما را ياري دهيد[گل]
گاهي به نگاهت نگاه كن
« آنچه در مغزتان ميگذرد، جهانتان را ميآفريند. »
:« صبح يك روز تعطيل سوار اتوبوس شدم. تقريباً يك سوم اتوبوس پر شده بود. بيشتر مردم آرام نشسته بودند و يا سرشان به چيزي گرم بود و درمجموع فضايي سرشار از آرامش و سكوتي دلپذير برقرار بود تا اينكه مرد ميانسالي با بچههايش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضاي اتوبوس تغيير كرد. بچههايش داد و بيداد راه انداختند و مدام به طرف همديگر چيز پرتاب ميكردند. يكي از بچهها با صداي بلند گريه ميكرد و يكي ديگر روزنامه را از دست اين و آن ميكشيد و خلاصه اعصاب همهمان توي اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچهها كه در صندلي جلويي من نشسته بود، اصلاً به روي خودش نميآورد و غرق در افكار خودش بود. بالاخره صبرم لبريز شد و زبان به اعتراض بازكردم كه: «آقاي محترم! بچههايتان واقعاً دارند همه را آزار ميدهند. شما نميخواهيد جلويشان را بگيريد؟» مرد كه انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقي دارد ميافتد، كمي خودش را روي صندلي جابجا كرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داريم از بيمارستاني برميگرديم كه همسرم، مادر همين بچهها? نيم ساعت پيش در آنجا مرده است.. من واقعاً گيجم و نميدانم بايد به اين بچهها چه بگويم. نميدانم كه خودم بايد چه كار كنم و ... و بغضش تركيد و اشكش سرازير شد.»
« صادقانه بگوييد آيا اكنون اين وضعيت را به طور متفاوتي نميبينيد؟ چرا اين طور است؟ آيا دليلي به جز اين دارد كه نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » « راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشيد. نميدانستم. آيا كمكي از دست من ساخته است؟ و....
حقيقت اين است كه به محض تغيير برداشت? همه چيز ناگهان عوض ميشود. كليد يا راه حل هر مسئلهاي اين است كه به شيشههاي عينكي كه به چشم داريم بنگريم؛ شايد هر از گاه لازم باشد كه رنگ آنها را عوض كنيم و در واقع برداشت يا نقش خودمان را تغيير بدهيم تا بتوانيم هر وضعيتي را از ديدگاه تازهاي ببينيم و تفسير كنيم . آنچه اهميت دارد خود واقعه نيست بلكه تعبير و تفسير ما از آن است
[چشمک][بوسه][قلب][گل][چشمک][بوسه][قلب]
"آدم به دردنخور"
وبلاگم (سوره ي ستاره ) بروزه
با ترانه طنزتلخ
خوشحال مي شم پذيراي قدم سبزتان باشم.
سلام اقا سجاد
خوب هستين؟
مطالبتون هميشه جالب ودلنشين هستش
وشرمنده از اين كه دير سر زدم وبازم ممنون از اين كه نوشته هاي اموزنده ميزاريد
سلام برادر
من يک سئوال دارم.
اگر امر کردن به خوبي مي تواند ما را اهل انجام کار قرار دهد
پس در چطور در قرآن کريم آمده:
لم تقولون ما لا تفعلون.
راستي سئوال ديگري دارم
آيا عمو و دائي شوهر جزء محارم هستند؟
فره ورتيش دومين پادشاه ايران از دودمان مادها و فرزند دياکو بود . بامدادان بر ديوار دژ کاخ فراز آمده به خانه هاي مردم هگمتانه مي نگريست هنوز بسياري در بستر خويش آرميده و زندگي در شهر جريان نيافته بود فرمانروا به لب ديوار دژ آمده و به پايين نگريست در پاي ديوار زني را ديد که بر خاک هاي پاي دژ خوابيده است به ديده بان نزديک خويش گفت اين زن در اينجا چه مي کند و کي به اينجا آمده ؟ديده بان گفت بسياري از شبها زنهاي تنها در پاي دژ مي خوابند چون اينجا امنيت هست و کسي آنها را آزار نمي دهد . فرمانروا گفت مگر آنها زندگي ندارند . نگهبان گفت بسياري از آنها بيوه اند و يا سرپرستي ندارند همسرانشان يا در جنگ کشته شده اند و يا بيماري جانشان را گرفته .فره ورتيش رايزن پيرش را خواست و جريان را برايش باز گو نمود . و به او گفت قدرت فرمانروا تنها در ايجاد امنيت در مرز ها نيست مردم هم بايد امنيت جاني و همينطور ادامه زندگي داشته باشند .دستور داد چهارصد اسب از داشته هاي فرمانروايي را فروختند و با آن ساختماني در کنار کاخ خويش بنا نمود براي زنان و مردان تنها و دردمند . روزي سه وعده غذا به آنها داده مي شد . بي پناهان را پس از نگهداري تشويق به زندگي و فعاليت هاي شرافتمندانه مي کردند .
پادشاه ايران فره ورتيش دستور داد در تمام شهرهاي ايران چنين ساختمانهايي ساخته شود . و يکي از هنجارهاي اصلي اين برج ها اين بود که نام و نشاني از آمدگان نمي پرسيدند .
ارد بزرگ انديشمند و متفکر برجسته کشورمان مي گويد : آزادگان تهي دستي را ننگ مي دانند و نه تهي دستان را .
روزي که سپاه ايران خود را آماده مي ساخت شر يوناني ها را پس از سالها بردگي از روي ايران کم کند باران بسياري باريد يکي از جادوگران در بين مردم شايعه کرده بود اين باران اشک آسمان بخاطر مرگ جوانان ما است و بزودي خبرهاي بسيار بدي مي رسد . اين خبر را به اشک يکم نخستين پادشاه از دودمان اشکانيان دادند او هم خنديد و گفت اين شاد باش آسمانها به ماست باران مايه رحمت و رويش است نه پيام شوم . سپاه کوچک و پارتيزاني او خيلي زود بخش بزرگي از شمال خراسان را از شر يونان آزاد ساخت و دل ايرانيان ميهن را در همه جا گرم نمود اشک هاي بعدي ايران را به شکل کامل آزاد ساختند . انديشمند برجسته کشورمان ارد بزرگ مي گويد : باران ، مهر آسمان است نه بغض آن ، همانند آدميان مهرورزي که مي بارند و کينه توزاني که خشک و بي نشانند . نکته ايي را بايد در اين جا بنويسم و آن واژه پارتيزان است در کشورمان بسياري فکر مي کنند اين واژه مربوط به مبارزين کمونيست اروپاي شرقي در 50 سال پيش است حال آنکه اين واژه در واقع مربوط به سپاهيان اشک يکم بود چون آنها از خاندان پارت بودند و ارتش منظمي هم نداشتند و به شکلي چريکي به سپاه حمله مي کردند به آنها پارتيزان مي گفتند پارتيزان ها بسيار تيراندازان باهوشي بودند و با تعداد اندک توانستند به مرور دشمن را از ايران پاکسازي نمايند.
فرگون زيباترين زن زمانه خويش بود و همسر ملک شاه . در مجلسي زنانه ، زني از خاندان نزديک همسرش گفت فرگون خانم ! شنيده ايم هيچ خدمتکار ايراني به کاخ خويش راه نمي دهي ؟
بانوي اول ايران پاسخ داد : ايراني خدمتکار نمي شناسم !
آن زن سماجت کرد و گفت : چطور ؟ اعتماد نمي کنيد ؟ !
فرگون زيبا گفت : من نيازي به کمک ديگران ندارم هم نژادانم را هم برتر از آن مي دانم که آنها را به خدمت بگيرم . زنان رومي و چيني و يوناني را هم که مي بينيد پيشکش سرزمين هاي ديگرند به پادشاه ايران و من تنها مواظب آنانم تا آسيب بيشتري به آنها نرسد .
زن ديگري مي پرسد : مگر پيشتر چه آسيبي ديده اند ؟
فرگون زيبا مي گويد دوري ! دوري از شهر و ديار شان ! اين بزرگترين آسيب است .
آن زن دست به گيسوي فرگون مي کشد و مي گويد حالا مي فهمم براي چه همه تو را دوست دارند …
به گفته داناي ايراني (( ارد بزرگ )) : نامداران ماندگار آناني اند که سرشتي نيکو و دلي سرشار از مهر دارند.
سلام دوست بزرگوار من:
جايي گفتين تماميت و کمال از آن خداست...
ما هم اين جمله رو با کلماتي ديگه ميگيم اما به همين معني...
ملکوت و جلال از آن خداست و تنها خدا خوب است...
خوب مطلق ما انسانها نيستيم...ما فقط مي تونيم خداگون زندگي کنيم اما جلال نهايي از آن خداست...
دوست خوبم جواب کامنتتون رو هم همينجا در يه کامنت ديگه براتون مي نويسم.
سلام دوست عزيز ممنونم از حضور گرم و پر مهرتون.....
وب شما هم زيبا وپر محتواست....
بازم به كلبه من بياين خوشحال ميشم....
*دلتنگ مباش كه دلتنگي تو را از دنيا و آخرت باز مي دارد*
منتظر حضورت ميمانم....
سلام برادر بزرگوار
ممنون از حضور و اظهار محبّتتون
مطلب بسيار زيبا و مفيدي رو انتخاب كردين، اگه هر كس به اندازه توان خود امر به معروف و نهي از منكر كند اينقد قباحت گناهان از بين نمي رود و بي بند و باري افزايش نمي يابد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا