اخرين قسمت جواب سوال در مورد اثبات امام زمان عليه السلام.
4ـ روايت محمد بن علي اسود: وي ميگويد: در آغاز غيبت صغري پيرزني پارچه اي به من داد و گفت آن را به ناحية مقدسه برسان. من آن را با پارچه هاي بسياري ديگر همراه خود آوردم. چون به بغداد رسيدم و نزد عثمان بن سعيد رفتم، وي گفت: همة اموال را به محمد بن عباس قمي بده. من همه را به او سپردم، جز پارچة پير زن را. پس از آن عثمان بن سعيد از ناحية مقدسه اين پيغام را فرستاد كه پارچة پيرزن را نيز به وي تسليم كن... (25)
5ـ روايت اسحاق بن يعقوب: ميگويد: از عثمان بن سعيد شنيدم كه مي گفت: مردي از اهل عراق نزد من آمد و مالي را براي امام(ع) آورد، حضرت آن را پس داد و فرمود:حق پسر عمويت را كه چهارصد درهم است، از آن بپرداز! آن مرد مبهوت و متعجّب شد و حساب اموال خود را بررسي كرد و معلوم شد كه پسر عمويش چهارصد درهم از او طلب دارد.
آن را برگرداند، سپس مبلغ باقي مانده را تسليم حضرت نمود و حضرت پذيرفت.(26)
6ـ روايت محمد بن علي بن شازان: ميگويد: اموالي از مردم نزد من جمع شده بود، براي اين كه به ناحية مقدسه برسانم، ديدم بيست درهم كمتر از پانصد درهم است. اين مقدار را افزودم و با نامه براي عثمان بن سعيد نائب امام مهدي(ع) فرستادم. چيزي هم در اين نامه قيد نكرده بودم، وي در پاسخ نوشت: پانصد درهم رسيد. بيست درهم از آن مال تو بود.(27)
با اين خبرهاي برتر، كرامت ها و شواهد صدقي كه در آغاز غيبت صغري ارائه شد، شيعيان امام حسن عسكري(ع) تماماً به امامت امام مهدي(ع) و نيابت عثمان بن سعيد پي بردند.
شك و حيرت شيعيان در امر امامت كه ناشي از خفاي ولادت و غيبت امام مهدي (عج) بود، با تلاش هاي خالصانة كارگزاران حضرت در سازمان مخفي وكالت، در چند سالة آغازين دورة غيبت صغري كاملاً برطرف شد.
شيعيان با بهره مندي از كرامت ها و علوم غيبية حضرت مهدي(عج) به دو نكته پي بردند: يكي اين كه دانستند مسير اصلي امامت ترسيم شده از زمان پيامبر(ص) و علي(ع) به درستي طي شده و امامت از امام حسن عسكري(ع) به فرزندش امام مهدي(عج) منتقل شده است و در اين دورة غيبت صغري، حضرت مهدي(عج) از پشت پرده شيعيان را رهبري مي كند.
دوم اين كه سازمان مخفي وكالت كه از قبل با رهبري امامان(ع) فعاليت مي كرد، اينك در دورة غيبت صغري نيز فعال است و "عثمان بن سعيد عمري" از ناحية مقدسه، مسئوليت و توليت اين سازمان را عهده دار است. بنابراين شيعيان هم به امامت امام مهدي پي بردند و هم به نيابت خاصه مطمئن شدند.
بعد از درگذشت عثمان بن سعيد عمري، به دستور حضرت مهدي(ع)، پسرش محمد بن عثمان مسئوليت و توليت آن را بر عهده گرفت، در اين هنگام برخي از شيعيان، نه در وجود امام زمان(عج) بلكه در نيابت محمد بن عثمان شك كردند، كه امام مهدي(عج) با در اختيار قرار دادن برخي از كرامت ها و شواهد صدق، موجب شد شيعيان به نيابت محمد بن عثمان بن سعيد عمري مطمئن شدند و تنها چند نفر به جهت رياست طلبي و هواپرستي با محمد به مخالفت برخاستند. اين ها به دروغ ادعاي نيابت كردند، و محمد بن عثمان با بهره گيري از كرامت ها و شواهد صدق، ادعاي آنان را باطل كرد و شيعيان بيشتر به حقانيت محمد بن عثمان پي بردند.(28)
سپس در دورة نيابت حسين بن روح هم برخي از خواص با وي به مخالفت برخاستند، ولي با مشاهدة كرامت، از مخالفت دست برداشتند و عذر خواهي نمودند.(29)
بعد از حسين بن روح نيابت به ابوالحسن علي بن محمد سمري رسيد و آخرين توقيع كه در دورة غيبت صغري صادر شد، نيز كرامتي ديگر محسوب ميشود. امام مهدي(عج) در نهم شعبان سال 329 هجري توقيعي صادر ميكند و به ابوالحسن علي بن محمد سمري متذكر مي شود كه: "تو شش روز بعد مي ميري. امور سازمان وكالت را سر و سامان بده و اموال مردم را برگردان بعد از اين ديگر نيابت خاصه منتفي است". راوي ميگويد: رفتم نزد ابوالحسن علي بن محمد سمري. او اين توقيع را به من نشان داد و در روز موعود رفتم و ديدم ابوالحسن علي بن محمد سمري در حال جان دادن است(30)
اين نامه دليل ديگري است براي حقانيت شيعه و وجود امام زمان(ع).
پي نوشت==
1- رك: الزام الناصب، علي يزدي حائري، ج 1، ص 321 تا 340؛ دادگستر جهان،ابراهيمي اميني، ص 118 تا 120؛ سيرة پيشوايان، مهدي پيشوايي، ص 667.
2- رك: ينابيع الموده، ص 440 به بعد.
3- مروج الذهب، مسعودي، ج 2، ص 572.
4- منتخب الاثر، ص 355.
5- همان.
6-همان.
7- همان.
8- همان، ص 353 - 354.
9- منتخب الاثر، ص 398 و 399.
10- بحارالانوار، ج 51، ص 161.
11- همان، ص 397.
12- اثبات الهداه، ج 6، ص 436؛ دادگستر جهان، ص 103.
13- بحارالانوار، ج 52، ص 22.
14- بحارالانوار، ج 52، ص 23 و 24.
15- ينابيع الموده، ص 460؛ بحارالانوار، ج 52، ص 26.
16- اثبات الهداه، ج 6، ص 311؛ دادگستر جهان،ص 107.
17- ينابيع الموده، ص 461.
18- دادگستر جهان،ص 107.
19- بحارالانوار، ج 52،ص 25.
20- ينابيع الموده، ص 449 و 450.
21- الطرائف في معرفه مذهب الطوائف، ج 1، ص 183 ـ 184؛ زندگاني نواب خاصامام زمان(عج)، ص 93 و 94.
22- كليني، كافي، ج 1، ص 517 - 518، ح 4.
23- همان، ص 518، ح 5؛ رجال كشي، ج 2، ص 813.
24- بحارالانوار، ج 51،ص 300 - 302.
25- همان، ص 335.
26- همان، ص 326.
27- كليني، كافي، ج 1، ص 523 و 524.
28- ر.ك: بحارالانوار، ج 51، ص 316 و 336؛كمال الدين ، ص 398.
29- ر.ك: تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم (عج)، جاسم حسيني، ص 197.
30-كمال الدين، ص 516، بحارالانوار، ج 51، ص 361.