• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : نور عشق در قبر و آغاز زندگي جديد
  • نظرات : 19 خصوصي ، 107 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8      >
     
    سلام خيلي آموزنده بود خوشحالم كه مي تونم از طريق وبلاگ شما اين متن هاي با ارزش رو مطالعه كنم.ممنون
    سلام.خيلي خوشحالم كه شخصي چون شما اينچنين ديگران را جذب كرده و به اين مطالب علاقه مند ساخته است.مطلب بسيار خوبي بود.متشكرم.خوشحال ميشم به من هم سر بزنيد.و اجازه بدهيد كه لينكتان كنم.
    پاسخ

    سلام عليكم ممنون از نظر لطفتون با تبادل لينك موافق هستم
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال: آيا زنان در بهشت محدود هستند و مجاز به انتخاب يك همسر هستند؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه قضيلت:

    شما د رمورد محدود بودن زنان در بهشت فرموده بوديد در حالي كه اين طور نيست و هر چه كه برايشان لذت اور باشد موجود است و اگر زني با شوهران متعدد لذت ميبره برا ش فرادهم ميشه شاهد ان هم اين ايه از قران است كه كه مي تواند هر گونه شبهه اي را در مورد تبعيض در نعمت هاي بهشتي رفع كند . مانند آيه مباركه"فيها ما تشتهيه الانفس و تلذالاعين: در بهشت آن چه دل ميخواهد و چشم از آن لذت ميبرد، موجود است."اين آيه بيان مي كند هر آنچه بهشتيان اشتها و طلب داشته باشند ، براي آنها فراهم است ؛ بنابراين زنان بهشتي نيز اگر بخواهند همسران بهشتي داشته باشند ، به حكم آيه مذكور فراهم است

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    قسمت دوم جواب:

    چنين صحنه هايي از محبّت و عشق انسان نظير يوسف كه در اوج جواني و زيبايي در سختترين صحنه آزمايش خدا را رها نكرد، براي هر كسي در طول زندگي پيدا مي شود. همواره چنين صحنههايي در طول تاريخ حيات بشري تكرار مي شود.

    اگر خداوند زمينه پديد آمدن چنين صحنههاي زيبايي از تجلّي محبّت و عشق مخلوقات خويش را كه با اختيار كامل به سوي او مي آيند فراهم نمي كرد باز جهان كاملترين و زيباترين بود؟ آيا در علم و قدرت و فيض و "جود" مطلق خداوند كه اقتضاي آفرينش بهترين و زيباترين صورت آفرينش را دارد، ترديد نمي بود؟ آيا جاي اين سؤال از خدا باقي نمي ماند كه قدرت و علم و فيض تو مطلق بود، پس چرا زيباترين جهان را خلق نكردي؟! پس از خدا، خلقتي چنين لازم و ضروري است وگرنه خداوند نيازي به آزمون و عبادت انسانها ندارد. اگر در آيات قرآن آزمايش و عبادت به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهايي شمرده شده، اين خصوصيّات و فوائد متوجه انسان است و نيازي را از خدا بر طرف نمي كند زيرا اصولاً ذات الهي بي نياز مطلق است
    .

    عدم خلقت انسان نيز به چند دليل ، نقض غرض خلقت محسوب مي شود
    .

    الف) انسان غايت مخلوقات جهان است و اين جهان شگفت براي انسان و به عنوان زمينه پيدايش و رشد وكمال او آفريده شده است - در نتيجه بدون انسان - كه اشرف كائنات است - خلق اين جهان ناقص است. به عبارت ديگر جهان هستي اقتضاي وجود چنين موجودي كه مي تواند با انتخاب و اختيار به مراتب بالاي كمال نائل شود ، داشت و منع خداوند از فيض وجود و عدم آفرينش اين موجود ، به معناي نقص در آفرينش بود و اين از ساحت قدس الهي محال است
    .

    ب) عدم خلقت انسان با توجه به امكان آفرينش وي بخل است توضيح آن كه
    :

    در چشم انداز و تحليل فلسفي وجود كمال و خير عين يكديگر ونقص شر و عدم يكي بيش نيستند. بنابراين وجودبنفسه خير و كمال و بهتر از نيستي است.1
    )

    2)خداوند واجب الوجود بالذات ميباشد و واجب بالذات واجب من جميعالجهات است. يعني همه كمالات وجودي را به طور مطلق داراست. بلكه عين همه آنهاست و از هرگونه نقص كاستي و عيب پيراسته است
    .

    3)از جمله كمالات مطلقه فياضيت عليالاطلاق است. درك اين ويژگي و پيامدهاي آن در فهم درست مسأله موردبحث نقش جدي و اساسي دارد. در اين جا بايد مفهوم فياضيت را به درستي فهم كنيم. براي فياضيت لااقل دو معناميتوان بيان كرد
    :

    الف) اعطاي وجود به هر چيزي كه امكان وجود دارد. زيرا با توجه به اين كه وجود خير است اگر چيزي امكان هست شدن داشته باشد و وجود به او افاضه نشود خارج از دو صورت نيست


    يا فاعلي توانا وجود ندارد كه بر آن هستي دهد.1)

    2)يا فاعل توانمندي هست كه از افاضه وجود خودداري كرده است و هر دو در مورد خداوند محال است. زيرا: اولاخداوند قدرت و توان افاضه وجود به هر ممكن الوجودي را دارد چون كه داراي قدرت مطلقه است. ثانيا خودداري ازافاضه وجود با توجه به خيربودن وجود بخل است و بخل برخلاف فياضت مطلقه الهي است
    .

    ب) شرايط كمالات ممكنه برتر را براي امور موجود فراهم ساختن


    اين نيز چيزي است كه خداوند در نظام هستي قرار داده و جريان هستي را به سمت كمال نهايي به جريان انداخته و تمام شرايط كمال را براي موجودات فراهم ساخته است
    .

    . البته كمال در غير انسان به نحو غير اختياري است و در مورد انسان اختياري است و لوازم تكويني وتشريعي خاص خود را دارد و خداوند همه لوازم آن را فراهم فرموده است

    بنا بر اين براي اين كه انسان با اراده و اختيار خود اين كمالات را طي كند ، هيچ چاره اي نيست جز اين كه انسان در عالم خاكي باشد وبا سعي و تلاش خود به قرب و كمال الهي نايل شود

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال:سوال من اين نيست كه چرا خدا انسان را در اين دنيا قرار داده سوال من اين است كه اگر خدا انسان را خلق نمي كرد چه مي شد ايا خدا به اين كار نياز داشت ولي خدا بي نياز است ايا خدا مي خواسته كسي را خلق كند تااو را پرستش كنند ولي خدا بي نياز است اگر انسان خلق نمي شد نه نيازي به بهشت وجهنم بود نه نياز به اينكه انسان به كمال به رسد پس چرا خدا انسان را بوجود اورد

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    قسمت اول جواب:

    اصل وجود، خير و پسنديده است .عقل انسان گواهي مي دهد كه ايجاد و موجود نمودن معدوم، و بيرون آوردن او از ظلمات عدم، كاري پسنديده است. عقل بر اين گواهي مي دهد كه ايجاد، امري پسنديده و عين لطف است. علم و دانش، نوروخير است؛ عقل سليم به آن گواهي مي دهد،.پس اگر خداوند متعال ما را ايجاد نمود؛ عين لطف و خير است؛.

    همچنين آفرينش جهان هستي لازمه صفاتي مانند علم ، قدرت ، حكمت ، رحمت و فياضيت الهي است . يعني همان گونه كه علت به صورت ضروري وجود معلول را اقتضا مي كند ، صفات الهي نيز علت وجود جهان هستي است و چون علت وجود دارد ( صفات كمالي خداوند ) معلول نيز وجود خواهد داشت .جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حكمت و... خداست به طوري كه بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند و به عبارتي هر "بود"ي ، "نمود"ي دارد؛ نمي شود روغن باشد اما چربي نداشته باشد و رحمت باشد ، اما بخشش و فيض وجود نداشته باشد
    !

    بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان نتيجه صفات خداوند است . خداوند فيض و بخشش دارد و لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد ، فيض و هستي خداوند را دريافت كند و چون قابليت وجود براي جهان هستي بود ، خداوند آن را آفريد ؛


    از اين رو هستي بخشي جهان، با تمامي نظم و زيباييش و صورتگري انسان با تمامي استعداد و توامنديش، جلوه گر جلال و جمال خداست و شايسته است كه ما سپاس گزار خدا و قدر شناس او باشيم
    ..

    خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد جهان و انسان را آفريده است و لازمه اين سه صفت آن است كه خلقت خداوند بهترين و كاملترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و كمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زيرا عدم خلقت آن موجود، يا ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن مي باشد، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نكند ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است كه خدا از بخل منزه است و "جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني كه خدا خلق مي كند، بايد كاملترين صورت ممكن را داشته باشد
    .

    در مجموعه خلقت بايد انسان خلق مي شد؛ زيرا در جهان خلقت پيش از خلق انسان، ملائك بودند كه موجوداتي نوراني و پاك بودند كه خدا را همواره عبادت مي كردند. فرشتگان به دليل شرايط ويژه خلقت خود بر سر دو راهي قرار نمي گرفتند كه با اختيار خويش (در حالي كه ميل باطني آنها به جهت ديگري تمايل داشته باشد) رضايت خداوند را انتخاب كنند. آنها همواره حضور و عظمت خدا را درك مي كنند و در مقابل آن همه عظمت راهي جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستي، مي توان يك نمايش زيباتر از اين را هم تصوير كرد و آن اين كه موجودي وجود داشته باشد كه از يك طرف همانند ملائك در اوج جذبه الهي و عشق و عبادت به خدا باشد و در عين حال موانعي پيش روي او براي برگرداندن وي از مسير عشق و عبادت قرار داشته باشد. اين موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بي واسطه مي بيند و از سوي ديگر گرچه فطرت الهي او همواره در درونش وي را به سوي خوبيها و پاكيها دعوت مي كند ولي اميال حيواني و شهواني او قدرت فراواني دارند. وي اين گونه خلق شده كه از يك سو با خواستهها و تمايلات شهواني و حيواني رو به رو است واز سوي ديگر فطرت الهي اش و راهنماييهاي پيامبران او را به سوي خوبيها فرا مي خواند. او در عرصههاي مختلف زندگي مي تواند با ايمان به خداوند و محبّت او، بر سر دوراهيها عشق به خدا را انتخاب كند و مظاهر فريبنده دنيا را رها سازد
    .

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال:چرا در بهشت ملال و دل زدگي نيست؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    اين خاصيت عالم دنيا است كه بسياري از چيزها بعد از مدت خاصي تكراري مي شود . انسان پس از مدتي از چيزها خسته و دلزده مي شود. به همين خاطر گفته اند كه انسان در دنيا ، دنبال چيزي است كه ندارد و دلزده از آن چيزي است كه دارد. اما نظام آخرت با دنيا متفاوت است ، هيچ چيز در بهشت حالت تكرار ندارد و همه چيز تازه است ، گويي هيچ مورد مشابه در گذشته ندارد.
    روشن است كه وقتي تكرار نباتشد ، دلزدگي و خستگي هم معنا دارد . اگر انسان تا ابد و هميشه با چيزهاي تازه روبرو شود ، هيچ گاه خسته نخواهد شد. در واقعجاودانگي در بهشت، چيزي است كه خواسته فطري و دروني انسان است كه هر كسي در درون خود هميشه آن را مي خواهد و عالم آخرت و بهشت، پاسخ به اين خواسته فطري و درونيانسان است
    .
    نعمت هاي بهشت كه به صورت مادي بيان گرديده است، با نعمت هاي دنيوي تفاوت كلي دارد، چرا كه آن نعمت ها در وصف نمي گنجد . در بهشت آنچه انسان اراده كند، تحقق و وجود مي يابد. نعمت ها و لذت ها در بهشتبه خواست انسان وجود مي يابد و انسان چيز خسته كننده و تكراري طلب نمي كند. مانند انسان نيكوكار كه در دنياكار نيك و شايسته و كمك به ديگران مي كند . اين حالت هيچ گاه موجب خستگي و دلزدگي انسان نمي شود ، اگر چه تا ابد ادامه يابد. گذشته از آن كه نعمت هاي معنوي و روحاني در بهشت وجود دارد و همه چيز به صورت خالص هست، بر خلاف دنيا كه لذت ها و غم ها و مشكلات هيچ كدام خالص و هميشگي نيست
    .

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال:آيا ميتوان گفت شيعه با جمعيتى كمتر از 3 درصد جمعيت جهان تنها مذهبي است كه حق ورود به بهشت را دارند؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    در اين جا بايد به چند نكته توجه داشته باشيد:
    1- آيا ملاك در بهشت و جهنم رفتن افراد جنبههاى آمارى و كمى است يا ملاك پويش راه حقيقت و به تعبير ديگر كيفيتها است؟ اصل اين سوال مبتنى بر نگرش كمى و آمارى است در حالى كه حق و باطل وصف متنوع از كميتها نيستند بلكه حق حق است هرچند سالكان آن اندك و باطل باطل هر چند پويندگانش بسيار باشند
    .
    2- آنچه در متون روايى در اين موارد وجود دارد بيشتر تكيه بر آن دارد كه دشمنان اهل بيت(ع) و غير وافى به ولايت اهل بيت(ع) وارد بهشت نمىشوند اين مساله اختصاص به تفكر شيعه ندارد و غالب اهل تسنن نيز دشمنى با آنان را حرام مىدانند و محبت آنان را واجب البته ولايت مراتبى دارد و مرتبه نهايى آن كه سعادت برين را نيز در پى دارد ولايت جامع و كامل است كه شامل ولايت زعامت و رهبرى نيز مىشود
    .
    3- كيفيت برخورد خداوند با بندگان در قيامت بستگى به جهتهاى ظاهرى(انبيا) و باطنى (عقل و فطرت) دارد كه در دنيا براى بندگان قرار داده است. بنابراين اگر كسى راه حق را شناخت و پيمود بهشتى است. ولى اگر با آن به ستيز برخاست جهنمى است. اما كسانى كه حق را تماما نشناختهاند اگر در نشناختن آن مقصر باشند از رحمت الهى دورند ولى اگر تقصيرى در آن رابطه نداشته باشند معذور خواهند بود. اين گروه اگر وارد بهشت هم نشوند. معذب نخواهند بود و در شرايط نسبتا مناسبى خواهند زيست.

    سلام

    ممنون

    ايشالا مي خونم و نظر مي دم.

    در پناه حق

    + حاجي اميري 
    باسلام و تبريک اعياد گذشته و آينده
    واقعا نميدونستم خيلي برام جالب بود

    قابل تامله
    ممنون از حسن انتخابتون
    + فتو وبلاگ دليجان 
    سلام آشيخ
    بله اين تصاوير مال يكي ا روستاهاي دليجانه.
    سلام حاجي ...
    بيا به وبم تولده ....
    اگه دوست داشتي بيا .. خوشحال ميشم
    سلام. اگه من نه زکاتي داده باشم و نه حجي رفته باشم چي ميشه؟؟ اگه ميشه لطفا از چگونگي زکات دادن و مشمولين زکات هم مطلب بذاريد.
    خسته نباشيد.
    پاسخ

    سلام عليكم اين براي كساني است كه زكات و حج بر انها واجب شده و ان را پرداخته اند اما كساني كه اين كارها را نكردند عذابي از اين قسمت ها ندارند كه بخواهد جلوي ان را بگيرد
     <    <<    6   7   8      >