سوال:ب
ه نظر شما چه موقع بايد انسان از رحمت خدا مايوس بشه؟ و چه گناهي اين حس
يأس و نا اميدي رو به وجود مي آره و اصلا اين حس حس خوبي هست يا نه؟؟نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:يكي از گناهان كبيره ياس و نا اميد است واين گناه از نظر بزرگ بودن و زشت بودن در مرحله بعد از شرك به خدا است يعني اول شرك به خدا بزرگترين گناه است و بعد نا اميدي از درگاه خداوند و وانسان در هيچ شرايطي نبايد از رحمت الهي نا اميد شود و اين نااميدي سبب جرات بر جميع گناهان مي شود چون شخص مي گويد من كه معذب هستم چرا خودم را از شهوات دنيا محروم كنم ..و علت اين نا اميد اين موارد مي باشد:
چند عامل را مىتوان در پديد آمدن حالت يأس مؤثر دانست:
الف: گناه و اصرار بر آن: كسى كه زياد گناه مىكند و يا زياد توبه مىشكند در صورتى كه ايمانى
راسخ به صفات رحمت و لطف پروردگار نداشته باشد در معرض يأس از رحمت خدا قرار مىگيرد.
ب: استعجال: كسى كه دعا مىكند و از درگاه خداوند درخواستى دارد چون خواستهاش
برآورده نمىشود و دعايش مستجاب نمىگردد، ممكن است گمان كند كه نظر رحمت خداوند از او برگشته است و نااميد گردد. امام صادق(ع) مىفرمايند:
لا يزال المؤمن بخير و رخاء و رحمة من اللَّه، مالم يستعجل فيقنط، فيترك الدعاء قلا له: كيف يستعجل؟ قال: يقول: قد دعوت منذكذا و كذا و لا ارى الاجابة؛ (183)
مؤمن پيوسته در نيكى و راحتى و مهربانى خداست تا زمانى كه استعجال نكند پس چون استعجال كند نوميد مىشود و دعا را ترك مىكند. راوى مىگويد: از ايشان پرسيدم: چگونه استعجال مىكند؟ فرمودند: با خود مىگويد مدتى طولانى دعا كردم و اجابت نشد.
اين عوامل در صورتى مؤثر واقع مىشوند كه زمينه اعتقادى فرد نادرست و خداشناسى او ناقص باشد. به عبارت ديگر در صورتى كه منشأ اعتقادى يأس و قنوط فراهم نباشد، يأس بر بنده عارض نمىشود و اگر در گذرگاه زمان لحظاتى احساس نوميدى بر او چيزه شود قابل درمان است.
آثار نااميدى
1 - ترك توبه و استغفار: كسى كه از رستگارى نااميد است در فكر جبران گذشته بر نمىآيد زيرا
جبران آن را ناممكن مىداند.
2 - فرو رفتن در گناه: كسى كه از رحمت خدا نوميد باشد و اميد رستگارى نداشته باشد با خود
مىگويد من كه آخرت بدى دارم؛ پس لااقل نبايد لذات دنيا را از خود دريغ كنم. با اين انديشه نادرست ارتكاب گناه براى او آسان مىشود و در درياى عصيان غرقه مىگردد.
3 - كفر يا تباهى دنيا: كسى كه به دليل اطمنيان از آخرت بد خود، به گناهان لذت آور روى
مىآورد بسا كه از لذات دنيايى هم بهرهاى نداشته باشد؛ زيرا اگر همچنان به قيامت و محاسبه آخرت معتقد باشد تصور آخرت دهشتناكش شيرينى هر لذتى را بر او تلخ مىكند و يا در اثر زشتكارى به كفر و انكار خدا و قيامت مبتلا مىشود.