سوال:
عشق يك طرفه چه گونه ايجاد مي شود و راه درمان آن چيست؟نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:قسمت اول پاسخ:علاقه و عشق محصول توجه به كمال است. آدمى زمانى كه در چيزي و يا كسي كمالي را مىبيند، به آن علاقهمند ميگردد و اگر كشش به هر دليل قوي باشد، اين علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر ميگردد.
آنچه كه در اين وادي فراگير است، همان يكسونگري و مبهوت شدن به يك جهت و جنبه است. ممكن است صرفاً كسي به جهت صدا و يا رنگ و يا حتى حركتي به كسي يا چيزي علاقهمند شود و به جانب او گرايش پيدا نمايد. در حالي كه صدها عيب در آن وجود دارد.
به گفته حكيمان: «حب الشيء يعمي و يصم؛ دوست داشتن چيزي، آدمي را كر و لال ميكند».
تقريباً در تمامي به اصطلاح عشقهاي مجازي اين ضعف وجود دارد كه مجذوب شدن به خصلتي، آدمي را از جنبههاي ديگر باز ميدارد.
از همينرو است كه گفتهاند: عاشق خيال معشوق خويش را بيش از خود معشوق ميخواهد.
ريشه اين مطلب آن است كه حقيقت عشق متعلق به عالم ماده نيست؛ بلكه مربوط به كمال مطلق است كه هيچ نقص و عيبي در او راه ندارد. انسان بالفطره عاشق خدا و طالب او است و اصولاً زمينه عشق در انسان براي عشق الهي و رسيدن به محبوب مطلق است. موجودي ميتواند معشوق حقيقي انسان قرار گيرد كه هر چه از او مشاهده ميكند، زيبايي و كمال باشد و هيچ نقص، عيب و بدي در او وجود نداشته باشد و چنين موجودي جز خداوند متعال نيست. با توجه به اين موضوع، عشق انسان به موجودات مادي، عشق حقيقي نيست، بلكه عشق مجازي است؛ زيرا جز خدا هيچ موجودي قابليت معشوق بودن را ندارد وانسان عاشق، خود به اين مطلب واقف است كه معشوق مجازي او، عيبهاى فراواني دارد كه مانع عشق ورزيدن به او مي شود و در مييابد كه اين معشوق مجازي، لياقت و قابليت عشقورزي را ندارد؛ اما از طرفي بعضي از كمالات و زيباييها را در او ميبيند كه در حقيقت برگرفته از جمال و كمال محبوب حقيقي است و به عشق ورزيدن هم نياز دارد. اين جا است كه به معشوق خيالي رو ميكند و به او عشق ميورزد؛ زيرا ميبيند معشوق مجازي او قابليت اين عشق را ندارد و مانند مجنون وقتي به ليلي ميرسد، عشقش خاموش ميشود؛ زيرا آنچه او به آن عشق ميورزيد ليلي نبود؛ بلكه خيال ليلي بود كه از هر نقص و عيبي مبرا بود و هر جمال و كمالي را داشت. از اين رو فقط در عشق به خداي متعال است كه انسان پس از وصول و مشاهده، نه تنها عشقش فروكش نميكند، بلكه بيشتر ميشود؛ زيرا هر چقدر انسان به خدا نزديكتر ميشود، كمال و جمال بيشتري مشاهده ميكند.
با توجه به اين حقيقت و انديشيدن كامل درباره آن، انسان بايد اين گونه عشق و علاقه مجازي را پلي براي رسيدن به محبوب حقيقي قرار دهد؛ چرا كه عشق ورزيدن جز به او، همهاش خسارت است و تباهي.
بنابراين انسان بايد چشمان خويش را باز كرده و به دنبال اين گونه عشقها نرود.
عشقها كز پي رنگي بوُد
عشق نَبود عاقبت ننگي بوُد