سوال:
لطفا در مورد جبر و اختيار توضيح بدهيد؟نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:قسمت اول پاسخ:دوست خوبم ممنون كه سوال خود را با اين وبلاك مطرح كرديد اميدوارم كه جواب من براي شما قانع كننده باشد .ان شاالله
مبحث جبر و اختيار و امر بينالامربين از مباحث پيچيده و مشكل كلامى است كه
درك و فهم آن نياز به تفكر و تأمل بيشترى دارد. به عنوان مقدمه لازم است كه تعريف واژهها
روشن شود و آنگاه به بحث اصلى بپردازيم.
جبر يعنى اينكه انسان در افعال و كردار خود مجبور باشد و از خود اختيارى نداشته باشد
(سجادى سيد جعفر؛ فرهنگ علوم عقلى؛ انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران 1361
ص:189) اما اختيار كه در مقابل جبر است به اين معنى است موجود زنده ـ مثلاً انسان ـ
حالتى داشته باشد كه خود منشاء فعل و ترك باشد و از روى علم و اراده و خواست خود
كارى را انجام دهد يا ترك كند. (همان ص: 37) متكلمان اشعرى اسناد فعل آدميان را به
خداى تعالى مىدانند به گونهاى كه همانند جمادات هيچ اختيارى از خود ندارند و اين
معناى جبر در مكتب آنهاست. منظور معتزله از اختيار آن است كه آدمى در افعال و كردار خود
يگانه مؤثر و علت تامه است به گونهاى كه از خداوند متعال سلب اختيار شود. اما نظر شيعه
به تبع ائمه اطهار (عليهم السلام) اين است كه نه جبر امكان تحليل دقيق افعال انسانى را دارد
و نه اختيار؛ بلكه تحليل دقيق كار بشرى راهى ميان جبر و اختيار است. انسان در فعل و ترك
اختيار و قدرت دارد، اما اين قدرت و اختيار را خداى سبحان به او داده و قدرت بشرى نفى
كننده قدرت الهى نيست. به عبارت ديگر گروهى اراده و اختيار انسان را نفى كردهاند
(جبريون) و گروهى اراده الهى را نفى كردهاند(طرفدران نظريه تفويض) اما به نظر ما اراده و
قدرت و اختيار آدمى در طول اراده و قدرت الهى است.
با مثالى شايد بحث روشنتر شود؛ فرض كنيد كسى؛ پسر بچهاى را از كودكى تحت تربيت و
حفاظت خود قرار دهد، و تمام امكانات رفاهى و تحصيلى را براى او فراهم كند. وقتى او به
سن ازدواج برسد، دختر خود را به عقد او درآورد و خانه و شغلى مناسب به او دهد، و با او
شرط كند كه تا زنده است، زندگى او را تأمين كند و تحت حمايت خود قرار دهد، به شرط
آنكه تحت سرپرستى او زندگى كند. اگر بگوييم كه اين جوان در اين زندگى هيچ نقشى ندارد و
تمام زندگى و مخارج و خانه كه به او عطاء شده متعلق به آن مرد نيكوكار است، طرفدار نظريه
جبر شدهايم. و اگر بگوييم كه آن مرد نيكوكار با بخشش خود، از مالكيت خود صرف نظر كرده
و از مالكيت عزل شده است، و داماد همه كاره و مالك مطلق است، به نظريه تفويض تمايل