• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : سامان دادن به اقتصاد با اسراف نكردن ملي
  • نظرات : 10 خصوصي ، 123 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     


    سلام آقا سجاد

    حالتون خوبه؟عزادارياتون قبول باشه.

    اميدوارم از اين سفر به خوبي استفاده کرده باشين و مطمئنا تو کارتون و مسئوليتي که به عهده داشتين موفق بودين.اجرتون با امام حسين

    تولدتون هم مبارک.ايشالله صد ساله شين


    درود بر آقا سجاد و سپاسگزارم از شما که زحمت کشيديد و اين گونه مفصل توضيح داديد.پاسخ سوالاتم را از نوشته هاتان گرفتم.بسيار مچکرم

    خداوند يار و نگهدارتان و سفر پرباري را برايتان آرزو ميکنم.

    التماس دعا

    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت دهم خطبه غدير:

    آگاه باشيد :كه لعنت بر غاصبان وغصب كنندگان باد! ايـن جـاسـت كـه اى انسانها و اى پريان ! به شما پرداخته

    خواهد شد و هيچ ياور و مدافعى نخواهيد يافت و پاره هايى از آتش و مس گداخته بر شما فرستاده خواهد

    شد.

    اى مردم :! خداوند عزوجل هرگز شما را بر آنچه هستيد وانگذارد تا آن كه پاك را از ناپاك جدا سازد و او هرگز

    شما را بر غيب آگاه نكند.

    اى مـردم :! هـيچ آباديى نيست مگر آن كه خداوند آن را به بى ايمانى اش نابود مى كند وبدين سان ـ چـنـان

    كـه خـداونـد در كـتـاب خـود يـادآور شده است ـ آباديها را در حالى كه ستمكارند نابود مى گرداند.اين على (ع )

    است,امام و وليتان و اين نيز وعده ها و هشدارهاى خداوند است و خداونددر وعده اى كه مى دهد راستگوست .
    اى مردم :! پيش از شما بيشتر اولين گمراه شدند و خداوند آنان را نابود كرد و همو نيزنابود كننده آيـنـدگـان

    اسـت .خـداوند ـ تعالى ـ گويد: (آيا ما اولين را نابود نكرديم و ديگرانى را در پى آنان نـيـاورديـم .مـا بـا مـجـرمان

    چنين مى كنيم .در آن روز, واى بر كسانى كه باورنداشتند) [سوره مرسلات /19ـ16].

    اى مـردم :! خـداوند مرا فرمان داده و نهى كرده و من نيز على (ع ) را فرمان داده و نهى كرده ام و او امـر و

    نهى را از پروردگار خويش ـ عزوجل ـ آموخته است .پس فرمان او راگوش بداريد تا اسلام آورده بـاشـيـد .از او

    اطـاعـت كنيد تا راه يابيد .از آنچه از آن بازتان داشته دست بداريد تا به كمال رسيد و به سوى آنچه او مى خواهد

    رويد و به بيراهه هاپراكنده نشويد.

    هنوز هم اين خطبه نوراني ادامه دارد كه شما مي توانيد به اين ادرس مراجعه كنيد
    http://www.seyyed-ali-khatami.ir/ghadire%20khom/TARJOME%20KHOTBE/TARJOME%20KHOTBE.htm
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت نهم خطبه غدير:

    اى مـردم :! شـمـا را هـشـدار مـى دهـم كـه من رسول خدايم , رسولى كه پيش از او رسولان ديگر

    گـذشـتـه اند ،پس اگر من مردم يا كشته شدم به گذشته هاى خويش بازمى گرديد،هركس به گذشته خود

    بازگردد خداى را زيانى نخواهد رساند و خداوند پاداش سپاسگزاران را خواهد داد.

    آگاه باشيد :! على بن ابى طالب (ع ) همان ستوده به وصف صبر و شكر است ،و پس از او نيزفرزندان من كه

    از صلب اويند.

    اى مـردم :! اسـلام آوردن خود را بر خداى منت مگذاريد تا بر شما خشم آورد و از جانب او عذابى به شما رسد

    كه او در كمينگاه است .

    اى مردم :! پس از من پيشوايانى خواهند بود كه مردم را به دوزخ مى خوانند و روز قيامت نيز آنان را

    ياورى نيست .

    .
    اى مردم :!
    خداوند و من از چنين كسانى بيزاريم .

    اى مـردم :! ايـن كـسـان و يـاران و پـيـروان و طـرفدارانشان در پايينترين طبقه از دوزخند و اين بـدجـايـگـاهـى

    براى متكبران است .

    آگاه باشيد : كه آنان همان صاحبان صحيفه اند .پس هر يك از شمادر صـحـيـفـه خـويش بنگرد .

    (راوى مى گويد: مساله صحيفه براى همه مردم ـ جز گروهى اندك ـ ناگشوده ماند).

    اى مردم :! من حكومت را در قالب امامت و وراثت تا روز قيامت در ميان فرزندان خودمى گذارم و آنچه را نيز به

    رساندنش مامور بودم , رساندم و اين حجتى است بر هر حاضرو غايب و بر هر كس كه در اين جا حضور داشته و

    يا نداشته , تاكنون زاده شده يا هنوززاده نشده است .پس تا روز قيامت هر حاضرى به غايب و هر پدرى به فرزند

    برساند.اما اين حكومت را سلطنت و غصب خواهند كرد.
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت هشتم خطبه غدير:

    اى مـردم :! على (ع ) كسى است كه بيش از همه شما مرا يارى داد, بيش از همه به من سزاواراست,بـيـش

    از هـمـه بـه مـن نـزديـك است و بيش از همه برايم عزيز است .و خداوندمتعال و من از او خشنوديم .هيچ آيه اى

    در خشنودى خداوند از مردمان نازل نشده مگرآن كه درباره اوست .هيچگاه مـؤمـنـان را مخاطب نساخته مگر آن

    كه او نخستين مخاطب است .هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او, در سوره (هل اتى ) به هيچ

    كس بهشت مژده داده نشده مگر به او, اين سوره را خداوند فرو نفرستاده مگر درباره او وهيچ كس را بدان

    نستوده است جز او.. ..

    اى مـردم :! اوست كه دين خداى را يارى مى دهد و از رسول خدا دفاع مى كند و او همان پرهيزگار پـيـراسـتـه

    و هدايتگر هدايت شده است .پيامبرتان بهترين پيامبر است , وصى شمابهترين وصى و فرزندان او نيز برترين

    اوصيا هستند.

    اى مردم :! نسل هر پيامبرى از صلب خود اوست و نسل من از صلب على (ع ).

    اى مردم :! ابليس آدم را به حسادت از بهشت بيرون كرد .پس بر على (ع ) حسادت نورزيدتا اعمالتان بـاطل

    شود و گامهايتان بلغزد چه , آدم كه برگزيده خداوند بود تنها به يك گناه به زمين آورده شد تا چه رسد به شما كه

    شماييد و بعضى از شما نيز دشمن خدايند.

    آگاه باشيد : كه على (ع ) را دشمن ندارد مگر بدبخت , على (ع ) را دوست ندارد مگر پرهيزگار, به او ايمان

    نياورد مگر مؤمن مخلص .به خداوند سوگند, سوره عصر درباره على (ع ) نازل شده است :

    (بسم اللّه الرحمن الرحيم والعصر ان الانسان لفى خسر...) تا پايان سوره

    اى مردم :! خداى را گواه گرفتم و رسالتم را رساندم و بر رسول جز رساندنى آشكاروظيفه نيست .

    اى مردم :! چنان كه بايد از خداوند پروا كنيد و جز بر دين اسلام نميريد.

    اى مـردم :! به خدا و رسول او و نورى كه با او نازل شده است ايمان آوريد, پيش از آن كه چهره هايى را

    بپوشانيم و به پشت برگردانيم .نـور خـداوند عزوجل در گذر است و در راه خود, در على (ع ) و پس از آن نيز در

    فرزندان اوست تا مهدى قائم ـ عج ـ كه حق خداوند و هر حقى را كه از آن ماست مى گيرد, زيراخداوند ـ عزوجل

    ـ مـا را بر همه نشستگان , مخالفان , كينه ورزان , گناهكاران و ستمگران همه جهان حجت قرار داده است .

    اى مـردم :! شـمـا را هـشـدار مـى دهـم كـه من رسول خدايم , رسولى كه پيش از او رسولان ديگر


    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت هفتم خطبه غدير

    پـيامبر كه از آغاز تاكنون على (ع ) را بالا نگه داشته تا آن جا كه پاى على (ع ) برابر زانوى آن حضرت شده بود .در اين هنگام دست خود را بر بازوى او زد و دست او را بلند كرد وسپس فرمود:

    اى مردم :! اين على (ع ) برادر و وصى و دربردارنده همه دانش من و خليفه من بر امتم وكسى است كه كتاب

    خداى ـ عزوجل ـ را تفسير مى كند, مردم را به سوى او مى خواند,آنچه او را خشنود سازد انـجام مى دهد, با

    دشمنان او دشمنى دارد, بر فرمانبرى از او باديگران پيوند ولايت بندد و مردم را از نـافـرمـانـى او بازدارد .

    خليفه رسول خدا,اميرمؤمنان,امام هدايتگروبه فرمان خداوند كشنده نـاكـثـيـن و قـاسـطـيـن و مارقين است .

    به فرمان پروردگارم ميگويم ، و کلام نزد من تغير نميکند : به فرمان پروردگارم ميگويم :

    پروردگارا! هر كه او رادوست بدارد دوست بدار, هر كه او را دشمن بدارد دشمن بدار, بر

    هر كه او را انكار كندلعنت فرست و بر هر كه حق او را منكر شود خشم آور.

    پروردگارا! تو خود اين سخن بر من نازل كردى كه امامت پس از من از آن على (ع ) است .

    اينك در بـرابـر آن كه اين حقيقت را بيان مى دارم و او را به امامت نصب مى كنم دين بندگان را براى آنان كـامـل

    كـردى , نـعمت خويش را بر آنان به آخرين حد رساندى و اسلام را به عنوان دين براى آنان پـسـنـديـدى و آنـگاه

    گفتى : (هر كه جز اسلام دينى بجويد هرگز از اوپذيرفته نخواهد شد درآخرت نيز از زيانكاران خواهد بود [آل عمران /85].

    پروردگارا تو را گواه مى گيرم و گواهى تو بسنده است كه من پيام تو را رسانده ام .

    اى مردم :! خداوند به امامت او دين شما را كامل كرده است , پس آنان كه او و فرزندان وجانشينانش را كـه تـا

    روزقـيـامـت وتاهنگام ارائه اعمال در پيشگاه خداوندامامت دارند,امام خويش ندانند,(هـمـان كسانى اندكه كرده

    هايشان بى اثر شده و در آتش دوزخ ‌جاويدانند)[توبه/17],(عذاب آنان كاستي نپذيردومهلتى داده نشوند)

    [بقره /162].


    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت ششم خطبه غدير:

    اى مـردم :! على (ع )را برتر بداريد كه برترين مردم ـ اعم از مرد و زن ـ پس از من است وخداوند به واسطه ما

    روزى بندگان را نازل كرده و بقاى خلق به ماست .هر كس اين گفته مرا نپذيرد و با آن مخالفت كند, لعنت شده

    لعنت شده و مغضوب مغضوب است .هـان كـه جـبرئيل مرا از جانب خداوند بدين حقيقت خبر داده كه مى گويد:

    (هر كس باعلى (ع ) دشمنى ورزد و ولايت او را نپذيرد لعنت و خشمم بر اوست .) پس بايد هر كس بنگرد كه

    براى فردا چه پيش مى فرستد و از خداوند پروا كنيد كه با او مخالفت ورزيد وگامهايى پس از استوارى بر راه

    بلغزد و خداوند بدانچه مى كنيد بسيار آگاه است .

    اى مـردم :! او هـمان (جنب خدا)ست كه در كتاب خود از آن ياد كرده , مى گويد: (كه كسى بگويد: افسوس،بر

    آنچه در جنب خداوند كوتاهى كردم ) [زمر/56].

    اى مردم :! در قرآن تدبر كنيد و آياتش را بفهميد و به محكمات كتاب بنگريد و در پى متشابهات آن نرويد كه به

    خداوند سوگند تنها و تنها آن كسى فرمانهاى بازدارنده قرآن رابرايتان بيان مى دارد و تفسير كتاب را برايتان

    روشن مى سازد كه اينك من دست او راگرفته , بازوى او را فشرده و او را به سـمـت خـويـش بالا آورده ام و به

    شما اعلام مى كنم هركس من مولايش بوده ام , اين على (ع ) مولاى اوست و على (ع ) پسر ابوطالب برادر و

    وصى من است و موالات او به فرمان خداوند است كه آن را بر من نازل كرده است .

    اى مـردم :! عـلـى (ع ) و فـرزنـدان پـاك مـن هـمـان ثِقل كوچكترند و قرآن ثِقل بزرگتراست .آنان امينان خداوند

    در ميان آفريدگان و حكيمان او در زمينند .

    آگاه باشيد ، كـه وظيفه ام را انجام داده ام !

    آگاه باشيد ، كه رسالت خداى را رسانده ام !

    آگاه باشيد ، كه به مردم شنوانده ام !

    آگاه باشيد ، كه حقيقت را روشن ساخته ام !

    آگاه باشيد ، كـه خـداوند فرموده و من نيز از جانب خداوند مى گويم : امير مؤمنان كسى جز اين نيست و

    فرماندهي مؤمنان پس از من براى هيچ كس جز او روا نباشد!


    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت پنجم خطبه غدير:

    اى مـردم: ! هـيـچ علمى نيست مگر آن كه خداوند آن را در من گرد آورده و هر علمى هم كه من آمـوخـتـه ام

    آن را در امام متقين فراهم ساخته ام و هيچ علمى نيست مگر اين كه آن را به على (ع ) آموخته ام و همو (امام

    مبين ) است .

    اى مردم :! از او دور نشويد و از او نگريزيد و در برابر ولايت او تكبر نورزيد و سرمپيچيدچه , او همان كـسى است

    كه به حق راه مى نمايد و بدان عمل مى كند و باطل را مى ميراند واز آن نهى مى كند و در راه خـدا مـلامـت

    هيچ ملامتگرى او را نمى گيرد .او نخستين كسى است كه به خدا و رسولش ايـمان آورد .هموست كه خود را

    فدايى رسول خدا ساخت وهموست كه با رسول خدا بود, در حالى كه هيچ كس ديگر در كنار پيامبر نبود كه

    همراه اوخداى را بپرستد.

    اى مردم :! او را برتر داريد كه خداوند برترش داشته و او را بپذيريد كه خداوند او راگماشته است .

    اى مردم :! او امامى است از جانب خداوند و خداوند هرگز آن را كه منكر او شود نخواهدآمرزيد و هرگز تـوبـه او

    رانخواهد پذيرفت .خداوند بر خود واجب ساخته كه با هر كس فرمان او رامخالفت ورزد چنين كـنـد و او را براى

    هميشه و تا زمان زمان است به عذابى سخت گرفتارسازد .پس از اين بپرهيزيد كـه با او مخالفت ورزيد و بدين

    سبب در آتشى درآييد كه سنگها و آدميان هيزم آنند و براى كافران آماده شده است .

    اى مـردم :! ـ به خداوند سوگند ـ پيامبران و رسولان نخستين، تنها به من مژده داده شده اند ومن خـاتـم انبيا

    و مرسلين و حجت خدا بر همه آفريدگان آسمان و زمين هستم و هر كه دراين ترديد ورزد كـافرى است به كفر

    جاهليت نخستين، و هر كه در بخشى از اين سخنانم ترديد آورد در همه آن ترديد آورده و آن كه در همه اين

    حقايق ترديد آورد به دوزخ ‌رود.

    اى مـردم :! خـداونـد بر من منت نهاده و احسان و نيكى ورزيده و مرا بدين فضيلت گرامى داشته است و

    خدايى جز او نيست .در هرحال و پيوسته تا هميشه روزگار او را از من ستايش است .


    + جواب نويسنده به يك كابر گرامي 
    قسمت چهار خطبه غدير:
    و به خاطر اين كه فراوان با آنهاهمراه بودم و بـه آنها توجه داشتم مدعى شدند كه

    من چنانم , تا زمانى كه خداوند در اين باره آيه اى نازل كرد: (كـسـانـى از آنان هستند كه پيامبر را مى آزارند و

    مى گويند او كوش است .بگو گوش است ) ـ بر كـسـانى كه گمان مى كنند كه او گوش ـ (نكو براى شماست ,

    به خداوند ايمان دارد و مؤمنان را نيز تصديق مى كند) [توبه /61].

    اگـر مـى خواستم آنها را به نام برشمارم برمى شمردم , اگر مى خواستم به تك تك آنان اشاره كنم اشـاره مـى

    كـردم و اگـر مـى خـواسـتـم به شما از آنان نشانه اى دهم مى دادم اما من درباره آنان بـزرگـوارى در پـيـش

    گرفتم , ولى با اين همه خداى را از من خشنود نمى كند مگرآن كه آنچه را خـداونـد بـر مـن نـازل كـرده به شما

    برسانم

    ـ پيامبر سپس اين آيه از قرآن راتلاوت فرمود:

    (اى پيامبر! آنچه را از جانب خداوند) درباره على (ع ) (بر تو نازل شده است به مردم

    برسان و اگر چنين نكنى رسالت او را هيچ نرسانده اى .خداوند نيز تو را ازمردم

    نگه مى دارد) [مائده /67].

    ايـنـك اى مـردم : بدانيد كه خداوند او را براى شما به عنوان ولى و امام تعيين كرده و طاعت او بر مهاجرين و

    انصار و بر تابعينى كه به نيكى از آنان پيروى كردند, بر شهرنشين وباديه نشين , بر عجم و عـرب , بر آزاد و برده ,

    بر كوچك و بزرگ و بر سفيد و سياه و بر هريگانه پرست واجب است .فرمان او روا, سـخـن او مـقـبـول و امر

    او نافذ است .آن كه با اومخالفت كند ملعون , آن كه در پى او رود رحـمـت شده و آن كه او را باور دارد مؤمن

    است .خداوند او و هر كه حرف او را شنود و از او فرمان برد آمرزيده است .

    اى مردم :! اين آخرين بار است كه من در چنين جمعى از شما, حضور مى يابم .پس فرمان خداوند را بـشـنويد

    و بپذيريد و بدان گردن نهيد كه خداوند ـ عزوجل ـ مولا و خداى شماست .پس از او نيز مـحمد(ص ), همان كه

    ايستاده و با شما سخن مى گويد, ولى شماست و پس از من نيز على (ع ) به فرمان پروردگارتان ولى و امام

    شماست .سپس نيزامامت در نسل من از فرزندان اوست تا آن روز كه خداوند و رسول او را ملاقات

    كنيد...حلالى نيست جز آنچه خداوند حلال كرده و حرامى نيست جز آنچه خداوند حرام كرده .. .و او خود مرا از

    حلال و حرام آگاهانيده است .و من آنچه پروردگارم از كتاب وحلال و حرام خويش به من آموخته ادا كردم.


    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت سوم خطبه غدير:
    بسم اللّه الرحمن الرحيم :

    (اى پيامبر!آنچه را از خداوند) درباره على (ع ) ـ يـعـنـى امـامت و خلافت او ـ (بر تونازل

    شده است به مردم برسان و اگر چنين نكنى رسالت او را نرسانده اى .خداوند خود تو را

    از مردمان نگه مى دارد.)

    اى مردم :! مـن در رسـانـدن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ام و اينك نيز علت نزول اين آيه را براى

    شما بيان مى دارم : جبرئيل سه بار از جانب پروردگار كه خود (سلام ) و خداوند سلامتى است , بر من

    فرودآمده وسلام پروردگارم را به من رسانده وامر کرده كه در اين جمع برخيزم و به هر سفيد و سياه خبر دهم

    كه على بن ابى طالب (ع ),برادر و وصى و خليفه و امام پس از من است كه نسبت به من جايگاهى چون

    جايگاه هارون نسبت به موسى دارد, جز اين كه پـس از مـن پـيامبرى نيست .

    او پس از خدا ورسولش ولى شماست و خداوند ـ تبارك و تعالى ـ در ايـن باره آيه اى از كتاب خويش برمن نازل

    ساخته است : (انما وليكم اللّه ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة ويؤتون الزكوة وهم راكعون .) ((594))

    عـلى بن ابى طالب (ع ) همان كسى است كه نماز به پاى داشت و در ركوع صدقه داد وهموست كه در همه

    حال خداى را مى طلبد.

    اى مـردم :! مـن از جـبرئيل خواستم مرا از رساندن اين فرمان به شما معذور بدارد, چرا كه ازكمى

    پـرهـيـزگـاران , فـزونى منافقان , حيله گرى گناهكاران و سستى عقيده كسانى كه اسلام را به ريـشـخند مى

    گيرند خبر داشتم , همانها كه خداوند در كتاب خود آنان را بدين وصف خوانده كه آنـچه را در دلشان نيست به

    زبان اظهار مى دارند و اين را كارى سبك مى شمارند در حالى كه نزد خداوند گران است ،آنان بارها مرا آزردند تا

    جايى كه مرا (گوش ) ناميدند.و به خاطر اين كه فراوان با آنهاهمراه بودم و بـه آنها توجه داشتم مدعى شدند كه

    من چنانم , تا زمانى كه خداوند در اين باره آيه اى نازل كرد: (كـسـانـى از آنان هستند كه پيامبر را مى آزارند و


    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت دوم خطبه غدير:

    گواهى مى دهم او همان خدايى است كه همه چيز در برابر قدرت او سر به تواضع نهاده ودر برابر هـيـبـتش

    دل به خضوع داده است .مالك همه ملك و تدبير كننده فلك وتسخيركننده مهر و ماه است كه هر كدام براى

    سرانجامى كه تقديرشان شده در حركتند.شب را به روز مى پوشاند و روز را به شب و هر يك در پى ديگرى

    مى دود. درهـم كـوبنده هر زورگوى كينه توز و نابود كننده هر شيطان سركش است .هيچ ضد و ندى با

    او نـيـسـت .. .يـگانه و بى نياز است , نه از كسى زاده و نه كسى از او زاده شده است و نه او را همتايى

    همراه اسـت .خدايى يگانه و پروردگارى ستوده ، كه مى خواهد و به اجرادرمى آورد, اراده مى كند و حكم

    مـى رانـد ،مـى بـرد, مـى دانـد و در شمار مى آورد, مى ميراندو زنده مى كند, مى آمرزد و بى نيازى مـى دهد,

    مى خنداند و مى گرياند, بازمى دارد ومى دهد, ملك و ستايش از آن اوست , خير و نيكى در دست او, و او

    بر هر چيز تواناست .توانايى كه شب را به روز و روز را به شب درمى آورد.هيچ خدايى جز او نيست كه عزيز

    و غفار است .. .پاسخ گوينده دعا و فراوان دهنده عطا وشمارشگر نـفـسهاى مردمان است .

    و همو پروردگار پريان و آدميان است .نه چيزى بر اودشوار مى افتد, و نه فرياد فريادخواهان او را به ستوه

    مى آورد و نه اصرار اصراركنندگان او را دلگير مى كند .نگه دارنده هـمـه جهانيان و توفيق دهنده رستگاران

    و مولاى همه عالميان است و بر همه آفريدگان حق آن دارد كه او را سپاس گويند و ستايش كنند...

    او را در شادى و غم و سختى و آسايش مى ستايم و به او و فرشتگان و كتب و پيامبرانش ايمان دارم .

    فـرمـان او را بـه گـوش جـان مى گيرم و بدان گردن مى نهم , به سوى آنچه او راخشنود سازد مى شتابم و از

    سرشوق به طاعت او و ترس از عقوبت او تسليم تقدير اومى شوم , چه , او خدايى است كـه از مكرش ايمنى

    نيست و از ستمش ترسى نه .بر بندگى خود اقرار دارم و بر خدايى او گواهى مى دهم .

    ايـنـك آنچه را به من سفارش شده انجام مى دهم از بيم آن كه اگر آن را ترك كنم عذابى ازاو مرا در برگيرد كه

    هيچ كس هر چند با سپاهى گران نتواند آن را از من دور سازد .


    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال:محور سخنان پيامبر در خطبه ي غدير چه بود؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضييلت:
    قسمت اول:
    از اين كه سوال خود را با وبلاك راه فضيلت در ميان گذاشتيد از شما كمال تشكر و قدر داني را دارم اميدوارم كه بتوانم خدمتگزار خوبي براي شما باشم
    شرخ خطبه غدير:

    ستايش خداوندى را كه در يگانگى اش برتر, در يكتايى اش نزديك,در سلطانش جليل ودر اركانش عـظـيـم اسـت

    و در جاى خويش از جهت آگاهى به همه اشيا احاطه دارد و همه آفريدگان را به قـدرت و بـرهـان خود مقهور

    ساخته است , از ازل مجيد و پيوسته محموداست , پديد آورنده همه آسـمـانـها و نگه دارنده همه زمينها و

    جبار زمينها و آسمانهاست ,بسيار ستوده و پاك , پروردگار فـرشـتـگـان و روح اسـت , آن كـه بـر هر كه

    مى بيند تفضل داردو بر هر كه آفريده نعمت بارد, هر ديـده اى را بـبيند و هيچ ديده اي او را نبيند.. .كريم و

    حليم وبا گذشت است , همه چيز را به رحمت خود در برگرفته و بر همگان به نعمت خويش منت نهاده است

    نه در انتقام ستاندن شتاب دارد و نـه بـه عذابى كه مردمان سزاوارش شده ان به سرعت مبادرت ورزد .

    همه نهفته ها را دريافته و به همه اسرار پنهان آگاه است نه پديدارى بر او ناپيدا و نه پنهانى براى او ناشناخته

    است ،بر همه چيز احاطه و چيرگى دارد و در انجام هر كار توان و بر هر چيز قدرت دارد .چيزى همانند او

    نيست و او پـديدآورنده هر شيئ است , آن زمان كه هيچ شى ء نبود .برپاى دارنده قسط است و خدايى

    جزاو كه عـزيـز و حـكـيـم است نيست .

    والاتر از آن است كه ديده اى او را دريابد و حال آن كه اوهمه ديده ها را ادراك كـنـد و او لطيف و خبير است .

    هيچ كس از آنچه فهميده به اوصاف اونمى رسد و هيچ كس آشكار و نهان در نمى يابد كه او چگونه است ,

    جز بدانچه او خودرهنمود داده است .






    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت دوم پاسخ:

    دو. صلاحيت اخلاقى (عدالت و تقواى لازم)
    صلاحيت اخلاقى مقام معظم رهبرى نيز از امورى است كه در رفتار و عملكردهاى فردى و اجتماعى ايشان -از زمان كودكى، جوانى و مبارزات سياسى و نيز مسؤوليت‏هاى متعددى كه در بعد از انقلاب در شرايط حساس داشته‏اند به روشنى قابل اثبات بوده و تمام اشخاصى كه از نزديك با معظم‏له در ارتباطاند، گواه بر اين مدعا هستند.
    سه. توانايى‏هاى شخصى‏
    در بند سوم اصل يكصد و نهم «بينش صحيح سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى» از جمله شرايط و صفات رهبر دانسته شده است.
    يكم. مقصود از «بينش صحيح سياسى و اجتماعى» آن است كه رهبر، آن چنان از مسائل و موضوعات و قضاياى سياسى آگاه باشد كه بر آن اساس، هم قادر به اداره امور جامعه باشد و هم در جهت‏گيرى‏هاى ظريف بين‏المللى، تصميمات بجا، شايسته و مفيد به حال جامعه اتخاذ كند.
    دوّم. «مديريت و تدبير» عبارت از مجموعه استعدادهايى است كه در شرايط خاص، در رهبرى بارز و ظاهر مى‏شود و او را در اجراى وظايف سنگين خود يارى مى‏كند. كشف اين استعدادها از جمله مواردى است كه در تعيين رهبر، به يقين بايد مورد توجه خاص قرار گيرد.
    سوّم. «قدرت و شجاعت» نيز از جمله شرايطى است كه يا از برجستگى‏هاى علمى و اخلاقى ناشى مى‏شود و يا آنكه در زمره استعدادهاى درونى رهبر به شمار مى‏رود. به هر حال مقام شامخ رهبرى چنين مراتبى را مى‏طلبد و به هنگام تعيين و انتخاب رهبرى، بايد به اين موضوع توجه جدى داشت.
    مقام معظم رهبرى تاكنون توانايى‏هاى فوق‏العاده‏اى در راستاى رهبرى و مديريت جامعه -خصوصاً در مواقع بحرانى و سرنوشت‏ساز از خود بروز داده‏اند. از ديگر سو ايشان از بينش صحيح سياسى و اجتماعى و قدرت و شجاعت بالايى برخوردار مى‏باشند. اين مهم با مرورى بر پيشينه مديريتى ايشان -در شوراى انقلاب، دوران رياست جمهورى، سخت‏ترين شرايط ناشى از جنگ و محاصره‏هاى بين‏المللى، بيش از يك دهه رهبرى نظام و با موفقيت بيرون آمدن از فراز و نشيب‏ها و مشكلات متعدد داخلى و بين‏المللى به خوبى قابل اثبات است.
    آخرين مرحله‏اى كه شايسته است مورد توجه قرار گيرد، انتخاب قانونى ايشان از سوى خبرگان رهبرى است. اين انگاره خود متأثر از دو عامل است كه هر كدام به تنهايى، مهم‏ترين دليل بر شايستگى ايشان براى رهبرى نظام اسلامى است:
    1. دارا بودن شرايط لازم براى رهبرى در حضرت آيت الله خامنه‏اى و احراز اين شرايط از سوى خبرگان، به عنوان بهترين و شايسته‏ترين فردى كه قدرت و توانايى رهبرى نظام را دارد. اين مسأله از سوى اكثريت قاطع اعضاى مجلس خبرگان تأييد شد.
    2. تأكيد امام خمينى(ره) بر شايستگى آيت‏الله خامنه‏اى براى رهبرى نظام؛ حضرت امام در موارد متعددى به شايستگى ايشان تصريح كرده‏اند. حجت‏الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى در مجلس خبرگان رهبرى در سال 68 در حضور شاهدان اين قضيه را نقل كرد: در قضاياى مهدى هاشمى همراه با آقايان خامنه‏اى، موسوى اردبيلى و ميرحسين موسوى خدمت امام راحل رسيديم و سيد احمد خمينى نيز حضور داشت. در آنجا به امام گفتيم: شما با اقدامات خود ما را درباره رهبرى آينده در بن‏بست قرار مى‏دهيد. امام با اشاره به آقاى خامنه‏اى فرمود: «در ميان شما كسى است كه شايسته رهبرى است و شما در بن بست قرار نخواهيد گرفت». مرحوم حجت‏الاسلام سيداحمد خمينى نيز نقل نموده كه امام راحل فرمود: «آقاى خامنه‏اى شايسته رهبرى است».

    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال:در دوره ي ما وارث ولايت غدير آيا امام زمان است يا تمام علماي اسلامي
    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت :
    قسمت اول پاسخ:
    از اين كه وبلاك راه فضيلت را براي سوالات خود انتخاب كرديد از شما سپاسگزارم اميدورام كه بتوانم خدمتگزار خوبي براي شما باشم
    در مورد سوال شما بايد عرض كنم كه جريان غدير به معناي شروع امامت است كه از بعد از وفات پيامبر شروع شد و اين تا زمان الان نيز ادامه دارد و امروز هم در واقع وارث اصلي جريان غدير امام زمان عجل الله تعالي فرجه شريف مي باشد اما چون آن حضرت در پرده غيبت به سر مي برند به سفارش و انتخاب خود ائمه اين رهبري به مرجعي كه داراي شرايط لازم جهت رهبري داشته باشد سپرده شده است كه من اين شرايط را خدمت شما عرض ميكنم :
    1. صلاحيت علمى لازم براى افتا در ابواب مختلف فقه (فقاهت و اجتهاد)؛
    2. عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلامى؛
    3. بينش صحيح سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت و مديريت و قدرت كافى براى رهبرى.
    در مرحله بعد نوبت به تطبيق هر يك از اين شرايط بر رهبر معظم انقلاب مى‏رسد.
    در اينجا به صورت خلاصه به پاره‏اى از ويژگى‏ها و صلاحيت‏هاى حضرت آيت‏اللّه خامنه‏اى براى احراز منصب رهبرى نظام، به نيابت از امام زمان(عج) اشاره شود:


    يك. صلاحيت علمى‏
    يكم. اجتهاد آيت‏اللَّه‏خامنه‏اى از سوى بسيارى از مراجع و بزرگان -از جمله حضرت امام(ره) از قبل تصديق شده بوده است.
    دوّم. همه رساله‏هاى عمليه نوشته‏اند كه اگر دو نفر عادل خبره به اجتهاد كسى شهادت دهند، اجتهاد او قابل قبول است؛ اين در حالى است كه جامعه مدرسين حوزه علميه قم -كه مركب از ده‏ها مجتهد مطلق و چندين مرجع تقليد است ايشان را به مرجعيت پذيرفتند. همچنين در اساسنامه جامعه مدرسين آمده است: چيزى به عنوان نظر آن جامعه معتبر است كه حداقل شانزده تن از اعضا آن را امضا كرده باشند. بنابراين اعلاميه جامعه مدرسين به اين معنا است كه حداقل شانزده تن از مجتهدان و خبرگان در فقه، ايشان را مرجع مى‏دانند.
    سوّم. درس خارج مقام معظم رهبرى -كه در آن بسيارى از فضلا شركت كرده و همگى به وزانت علمى آن شهادت مى‏دهند دليل بر بنيه علمى نيرومند و ملكه اجتهاد ايشان است. اين توان علمى سابق بر رهبرى و حتى رياست جمهورى ايشان است؛ نه اينكه ايشان پس از رهبرى، درس خوانده و به اين رتبه از دانش رسيده باشند.



    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت دوم پاسخ:
    معجزه غدير

    امضاى الهى بر غدير، معجزه‏اى بود که پس از اعلام ولايت توسط پيامبر(صلي الله عليه و آله) به وقوع پيوست. حارث فهرى نزد حضرت آمد و معترضانه پرسيد: آيا اين ولايت که امروز اعلام کردى از جانب خدا بود؟ پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: آرى از جانب خدا بود.
    حضرت علي عليه السلامدر اينجا حارث خطاب به خداوند گفت: «خدايا! اگر آنچه محمد مى‏گويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناکى بر ما بفرست!!»
    همين که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگى از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از پشتش خارج گرديد و همانجا او را هلاک کرد.
    با اين معجزه، بار ديگر بر همگان مسلم شد که «غدير» از منبع وحى سرچشمه‏ گرفته و فرمان الهى است و منکرين آن مستحق عذاب‏اند.

    پايان مراسم غدير

    پس از سه روز، مراسم غدير پايان پذيرفت و آن روزها به عنوان «ايام الولاية» در ذهن‌ها نقش بست. گروه‌ها و قبائل عرب، پس از وداع با پيامبر(صلي الله عليه و آله) و معرفت کامل به جانشين آن حضرت راهى شهر و ديار خود شدند و پيامبر(صلي الله عليه و آله) عازم مدينه گرديدند.
    خبر واقعه غدير در شهرها منتشر شد و به سرعت شايع گرديد و به گوش همگان رسيد، و بدينگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.

    اتمام حجت جهانى در غدير

    جا داشت بيش از يکصد و بيست هزار نفر حاضر در غدير، هر يک به سهم خود خطبه غدير را حفظ کنند و متن آن را در اختيار فرزندان و فاميل و دوستان خود قرار دهند.
    البته فضاى جامعه مسلمين پس از رحلت پيامبر(صلي الله عليه و آله) – که گفتن و نوشتن معارف و سنن پيامبر که سال‌هاى متمادى در آن ممنوع بود ـ سبب شد که مردم نتوانند سخنان سرنوشت‏ساز پيامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را بازگو کنند و در فکر اجراى آن در عينيت جامعه باشند. پيداست که مطرح کردن غدير مساوى با برچيدن بساط غاصبين خلافت بود، و آنان هرگز اجازه چنين کارى را نمى‏دادند.
    اما غدير، به صورتى در سينه‏ها جاى گرفت که عده زيادى خطابه غدير يا قسمتى از آن را حفظ کردند و براى نسل‌هاى آينده به يادگار گذاشتند، و هيچ کس را قدرت منع از انتشار چنين خبر مهمى‏نبود. لذا بين اکثريت مسلمين، هيچ حديثى به اندازه «حديث غدير» روايت کننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر رجال و درايت فوق العاده است.
    پيامبر(صلي الله عليه و آله) با توجه به آينده بلندمدت دين الهى تا آخرين روز دنيا و دامنه وسيع مسلمين در حد جهانى، جانشينان خود تا روز قيامت را در اين خطابه رسمى ‏به جهانيان معرفى فرمودند.
    اگر گروه‌هايى از مسلمين در طول زمان‌ها همچنان در مقابل جانشينان حقيقى پيامبرشان سر تعظيم فرود نياورده و نمى‏آورند، ولى جمع عظيم شيعيان در طول تاريخ، فقط على بن ابى طالب و يازده امام(عليهم السلام) از فرزندان او را جانشينان پيامبر(صلي الله عليه و آله) مى‏دانند.
    اگر اجتماع آن روز مسلمين، خلافت بلافصل اميرالمؤمنين(عليه السلام) را در مرحله عمل نديدند، ولى بسيارى از نسل‌هاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پيامبرشان را شناختند که اين بالاترين هدف از «غدير» بود.

    منبع:
    کتاب خطابه غدير، محمدباقر انصاري، ص ??، با تصرف
       1   2   3   4   5    >>    >