ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ
این (فضل بزرگ) چیزى است که خداوند به بندگانش، آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادها ند بشارت مى دهد. (اى پیامبر!به مردم) بگو:من از شما بر این (رسالت خود) هیچ مزدى جز مودّت نزدیکانم را نمىخواهم و هر کس کار نیکى انجام دهد،براى او در نیکویى آن مى افزاییم.همانا خداوند بسیار آمرزنده و قدردان است.
نکته مهم این آیه:
پاداش مؤمنان نیکوکار،باغ هاى بهشتى و رسیدن به تمام خواستهها و فضل بزرگ پروردگار است.در این آیه سخن از پاداش کسى است که با هدایت خود صدها میلیون نفر را به این باغ ها و خواسته ها رسانده است،یعنى پیامبر اسلام.
اگر هدیه یک شاخه گل تشکّر و پاداش لازم دارد،نجات بشریّت چه پاداشى خواهد داشت.
پیامبر اسلام از مردم درخواست مزد مادى نداشت،ولى چندین مرتبه از طرف خداوند با کلمه«قُلْ»مأمور شد تا مزد معنوى را که به نفع خود مردم است،از مردم تقاضا کند.«قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»
پیام های این آیه شریفه:
1:بشارت خداوند بس بزرگ و عظیم است.«رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ»،«ما یَشاؤُنَ»، «الْفَضْلُ الْکَبِیرُ»،«ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ»
2:نشانه بنده خدا ایمان و عمل صالح است.«عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
3:رمز دریافت آن همه نعمت و بشارت، بندگى خدا و ایمان و نیکوکارى است.«عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا»
4:مودت قربى مصداق روشن ایمان و عمل صالح است.«یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ ... إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»
5:درخواست مزد از زبان خود سنگین است،لذا پیامبر مأمور مى شود از طرف خداوند مزد خود را به مردم اعلام کند.«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ»
6:مودّت بدون معرفت امکان ندارد.(پس مزد رسالت قبل از هر چیز شناخت اهل بیت پیامبر است سپس مودّت آنان)«إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»
7:مودّت بدون اطاعت،ریا و تملّق است.(پس مودّت قربى یعنى اطاعت از آنان)«إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»
8:قربى معصومند.زیرا مودّت گناهکار نمىتواند مزد رسالت قرار گیرد.«إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»
9:مودّتى که قهراً همراه با معرفت و اطاعت است تنها در اهل بیت مستقر است.(کلمه «فى» رمز آن است که جایگاه مودّت تنها اهل بیت است.)«فِی الْقُرْبى»
10:مودّت فى القربى،راهى براى کسب خوبىهاست.«إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً»
11:مودّت اهل بیت علیهم السلام،برجسته ترین حسنه است.«الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً»
12:مودّت اهل بیت سبب دریافت پاداش بیشتر است.«نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً»
13:دوستى اهل بیت پیامبر،زمینهى دریافت مغفرت است.«إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى ... إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ»
15:خداوند قدردان کسانى است که به وظیفه خود در مودت اهل بیت عمل مىکنند.«إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»
آدرس آیه:سوره مبارکه شوری آیه 23
آدرس:تفسیر نور ج 10 ص:393تا 398
هنگامی که اهل بیت امام حسین علیه السلام را به عنوان اسیر وارد شهر شام کردند،مردم شام با تبلیغات سوئی که توسط مامورین بزید لعنت الله علیه شده بود،با شادمانی و سرور برای استقبال از اسیران آمده بودند در بین مردم پیرمردی جلو آمد و گفت شکر خدای را که مردان شما را کشت و آتش فتنه خاموش شد،و سپس به آن عزیزان دل شکسته بسیار دشنام و ناسزار گفت .
امام سجاد فرمود ای پیرمرد،آن چه تو گفتی من گوش کردم و چیزی نگفتم تا آن که سخن تو تمام شد،و آن چه خواستی گفتی،اکنون به سخنان من توجه کن؛پیرمرد قبول کرد.حضرت فرمودند:آیا قرآن خوانده اید؟پیرمرد گفت آری.حضرت فرمودن:آیا این آیه از قرآن:
ِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى
بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوست داشتن نزدیکانم(1)
را خوانده اید: پیرمرد پاسخ داد:آری خوانده ام.حضرت فرمودند ما اهل همان نزدیکان پیامبر هستیم که در این آیه مزد رسالت شمرده شده است.باز امام سجاد از پیرمرد پرسید:آیا این آیه از قرآن :
وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا
و حق نزدیکان را بپرداز و (همچنین) مستمند و وامانده در راه را، و هرگز اسراف و تبذیر مکن.(2)
را خوانده اید؟پیرمرد گفت:آری این آیه را هم خوانده ام.حضرت فرمود:به راستی که آن افراد ما هستیم،پس حق ما باید چگونه رعایت گردد؟پیرمرد شامی گفت:آیا واقعا شما همان ها هستید؟حضرت فرمود بلی،سپس افزود:آیا این آیه از قرآن:
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى و..
و بدانید هر گونه غنیمتى به شما رسد خمس آن براى خدا و براى پیامبر و براى ذى القربىو.. است.(3)
را خوانده اید؟پیرمرد گفت:آری خوانده ام.آن گاه امام سجاد فرمودند:ما اهل بیت یا همان ذوی القربی رسول خدا هستیم باز امام از پیرمرد پرسید آیا این آیه از قرآن:
ُ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا
خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.(4)
را خوانده اید:پیرمرد گفت:بله خوانده ام.حضرت فرمودند:آن اهل بیت ما هستیم.در این حال پیرمرد شامی دست های خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:خداوندا به تو پناه می برم،خدایا توبه کردم،سال ها است که قرآن می خوانده ام و این چنین درک نمی کردم و امروز هدایت شدم .
آدرس داستان:چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین
آدرس آیات:1:شوری 23 2:اسراء 26 3:احزاب 33 4:انفال 41
من دریا را خیلی دوست دارم،دوست دارم کنار دریا راه بروم،دوست دارم سوار کشتی بشوم و به وسط دریا بروم و از آن جا دنیا را حس کنم.من رفتم داخل حس،در حس یک دریای بزرگ با آب های روی هم جمع شده.
من در تصورم سوار بر یک کشتی شدم،وای چه صفایی دارد،من روی آب حرکت می کنم!!هوا خوب و دریا ساکت است،نفس کشیدن در این جا معنای تازه ای دارد،کشتی با سرعت در حرکت و من را به قلب دریا می برد،ظاهرا صدایی به گوش می رسد،صدای چیست؟خدایا صدای باد است!! موج های دریا با هم کشتی گرفته اند یکی زیر پای دیگری در حرکت است.کشتی هم در کمر این موج ها سرسره بازی می کند،می ترسم!!در این دریای مواج چه کنم؟اگر موجی کشتی مرا در آغوش بگیرد به که پناه ببرم؟آیا کشتی من تحمل شوخی موج ها را دارد؟آیا من نجات پیدا می کنم؟خدایا کمکم کن تا از این دریا مواج و عصبانی جان سالم بدر ببرم.....خدا،خدا،خداااااااا
راستی دنیا نیز همانند همین دریا است که گاهی ساکت است و گاهی طوفانی...بهترین کشتی که موج ها را می شکند و ما را نجات می دهد چیست؟
قال رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله:إنّما مَثَلُ أهلِ بیتی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفینةِ نُوحٍ؛مَنْ رَکِبَها نَجا،و مَنْ تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:همانا مَثَل خاندان من در میان شما به کشتى نوح مى ماند که هر که بر آن سوار شد نجات یافت و هر که از آن باز ماند غرق شد.
آدرس:میزان الحکمه:شماره 928
1:ثواب کسانی که موجبات راحتی مردم را فراهم می کنند چیست؟
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:مَن أماطَ عَن طَریقِ المُسلِمینَ ما یُؤذیهِم کَتَبَ اللّه ُ لَهُ أجرَ قِراءَةِ أربَعِمِائةِ آیَةٍ ، کُلُّ حَرفٍ مِنها بِعَشرِ حَسَناتٍ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:هر کس از سر راه مسلمانان چیزى را که به آن ها آزار می رساند دور کند،خداوند پاداش خواندن چهارصد آیه [از قرآن] برایش بنویسد که هر حرفى از آنها ده ثواب دارد.
2:نشانه افراد بد چیست؟
قال امام علی علیه السلام:عادَةُ الأشرارِ أذِیَّةُ الرِّفاقِ
امام على علیه السلام فرمودند:عادت مردمان بد، آزار دادن رفیقان است
3:نشانه جوان مردی چست؟
قال امامُ الصّادقُ علیه السلام،إذ تَذاکَرُوا عِندَهُ الفُتوّةَ:و ما الفُتوَّةُ؟لعلّکم تَظُنُّونَ أنّها بالفُسوقِ و الفُجُورِ!کلاّ،إنّما الفُتُوَّةُ طَعامٌ مَوضوعٌ،و نائلٌ مَبذولٌ،و بِشرٌ مَقبولٌ،و عَفافٌ مَعروفٌ،و أذىً مَکفوفٌ،و أمّا تِلکَ فَشَطارَةُ فِسقٍ
امام صادق علیه السلام ،آنگاه که در حضورش از جوانمردى سخن به میان آمد ،فرمود:جوانمردى چیست؟شاید خیال مى کنید که جوانمردى به فسق و فجور است؛هرگز؛جوانمردى به سفره انداختن و بذل و بخشش و خوشرویى و پاکدامنى و عزّتِ نفْس و آزار نرساندن است؛و آن [که شما خیال مى کنید ]داش مسلکى و هرزگى است
4:آزار رساندن زن به شوهر و شوهر به زن چه عذابی دارد؟
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:مَن کانَت لَهُ امرأةٌ تُؤذیهِ لَم یَقبَلِ اللّه ُ صَلاتَها و لا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حتّى تُعینَهُ و تُرضِیَهُ؛و إن صامَتِ الدَّهرَ و قامَتِ اللَّیلَ و أعتَقَتِ الرِّقابَ و أنفَقَتِ الأموالَ فی سَبیلِ اللّه،و کانَت أوّلَ مَن یَرِدُ النّارَ.ثُمّ قالَ:و علَى الرَّجُلِ مِثلُ ذلکَ الوِزرِ و العَذابِ إذا کانَ لَها مُؤذیا ظالِما
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:هر گاه زنى شوهرش را آزار دهد،اگر تمام عمرش را روزه بگیرد و شب ها به عبادت بپردازد و بنده ها آزاد کند و مال ها در راه خدا انفاق نماید،خداوند هیچ نماز و کار نیکى را از او نمی پذیرد تا وقتی که شوهرش را کمک و از خود راضى کند و گر نه آن زن نخستین کسى است که به دوزخ مى رود.سپس،فرمود:مرد نیز اگر در حقّ همسر خود آزار و ستم روا دارد، چنین گناه و عذابى خواهد داشت.
5:بالاترین ورع و تقوا چیست؟
قال امام صادق علیه السلام:لا وَرَعَ أنفَعُ مِن تَجَنُّبِ مَحارِمِ اللّه عَزَّ و جلَّ و الکَفِّ عَن أذَى المُؤمنینَ و اغتِیابِهِم
امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ ورعى سودمندتر از دورى کردن از حرام هاى خداوند عزّ و جلّ و خویشتندارى از آزارِ مؤمنان و غیبت کردن از آن ها نیست.
آدرس:کتاب میزان الحکمه شمارهای: 1:12794 2:14704 3:15763 4:20773،4 5:21664
دیشب به رخت خواب رفتم و خواب چشمان من را ربود در عالم رویا خوابی دیدم که امروزم را به تفکر کشاند من در عالم خواب،خودم را خواب دیدم واقعا که عحیب بود مثل این که من دوتا شده بودم و یکی می گفت و قسمت دیگرم هم می شنید.با تعحب زیاد به او سلام کردم و او جوابم را داد از جواب سلامش فهمیدم که از من ناراحت است از او پرسیدم که تو چه کسی هستی؟چرا ناراحتی؟گفت:من وجدان تو هستم.وجدان!!وجدان دیگر چیست؟
همان روح!!.حالا فهمیدم که چرا تو این قدر به من شبیه هستی!!! اصلا من چقدر تو را دوست دارم اینگار یک لحظه هم نمی توانم از تو دور باشم.راستی چرا از من ناراحتی؟مگر من چه کردم؟وجدان که خود را در لباسی پوشانده بود رو به من کرد و گفت تو اصلا به فکر من نیستی از امروز صبح که از خواب بیدار شدی مدام من را آزار دادی دستم را دیده ای که چقدر به خاطر کارهای تو اسیب دیده ؟پاهایم را چطور؟اگر سرم را ببینی خود تعجب میکنی!!!وای دلم دارد از گرسنگی غش می کند.اصلا حواست هست که چه بر سر من آورده ای؟
من که گیج شده بودم اصلا نمی دانستم این وجدان چه می گوید اینگار که دلش از دست من خون است،گفتم می شود بفرمایید که من چه کار کرده ام که این همه به تو ضربه زده ام؟وجدان سفره دلش را باز کرد و گفت:چون تو را دوست دارم برایت خلاصه از کارهای امروز را می گویم و بیشترش را اگر بخواهی بدانی خودت فکر کن،قول می دهی کمی فکر کنی؟اگر امشب قبل از خواب به اعمالی که در روز انجام داده بودی کمی فکر می کردی این نصفه شب من را گرسنگی این جا نمی آوردی گفتم قول میدهم که فکر کنم.
وجدان سفره دلش را باز کرد و شروع کرد به گفتن،. او به من گفت:امروز صبح که دیر از خواب بلند شدی دو رکعت نماز با خدا چت نکردی مگر نمی دانی که غذای من گفتگوی تو است با خدا؟صبح را که گرسنه ماندیم،حالا هم که از خواب بلند شده ای مثل طلب کارها با همسرت برخورد می کنی،آخر آن بنده خدا که خیلی مهربان است،بلند شده برای حضرت عالی صبحانه آماده کرده لباس هایت را اتو زده و کیفت را آماده کرده است،اما تو این زبانت را حتی برای گفتن یک کلمه دستت درد نکند همسرم،نچرخاندی.
بعدش هم سوار ماشینت شدی و توی خیابان داری مارپچی حرکت می کنی و تمرکز دیگران را به هم می زنی و موجب اذیت مردم می شوی به چراغ قرمز هم که رسیدی ترمز نکردی حق تقدم با ماشین دیگری بود می دانی که به خاطر همین بی توجهی جناب عالی به حق دیگران،فرزند آن زن حامله،که توی ماشینی که تو حقش را ضایع کردی،سقط شد؟ چون راننده به خاطر این که به ماشین شما نزند ترمز شدیدی کرد،اون بچه سقط شد،یادت می آید که کنار رفیق هایت که ایستاده بودی و برای خنداندن آن ها شروع کردی به مسخره کردن آن بنده خدا و دلش را آزار دادی؟
یادت هست که توی محل کارت مردم را اذیت کردی و کارهایشان را به سختی راه اندختی،یادت هست رفتی توی اتاق رفیقت و شروع کردی به پچ پچ کردن و مردم را توی صف منتظر گذاشتی؟با این کار شما مردم اذیت شدن و وقت آن ها تلف شد،بعدش هم که رفتی توی بوفه و یک کیک و رانی خریدی خوردی، الهی شکر هم نگفتی که یک چیزی هم به ما برسد،پوست کیک و رانی را اندختی تو جوب کنار خیابان فکر نکردی این پیرمرد، همان کارگر شهر داری را می گویم با این کمر دردش باید خم بشود و این پوست کیک و رانی حضرت عالی را بردارد و بیدازد توی سطل زباله؟
یادت هست وقت نماز ظهر که شد حوصله نماز خواندن نداشتی؟ فکر نکردی که من از صبح تا حالا این همه ضربه خورده ام و خون از بدنم رفته است و تو برایم نه مرحمی فرستادی و نه غذایی،مگه برای شما نگفته بودند که غذای روح یا همان وجدان ارتباط به خدا است؟خوب آمدی خانه شروع کردی به بوق زدن که در پارکینک را برای حضرت عالی باز کنند همسایه بچه اش را خواب کرده بود و با این بوقهای جناب عالی از خواب بیدار شد،بنده خدا به چه زحمتی بچه را خواب کرده بود!!چرا همسایه را آزار دادی؟
یادت هست که بچه خودت که از صبح تا حالا منتظر دست محبتت بود و می خواست با شما بازی کند ولی سرش داد زدی و آن طفلکی را ناراحت کردی؟...من که دیگر نای حرف زدن ندارم،شما با این همه آزار و اذیت فقط دارید من را از دست می دهید،دارید به یک موجود خطر ناک تبدیل می شوید،من از کرسنگی و زخم زیاد امشب آمدم که برای شما بار دیگر دلسوزی کنم شاید کمی فکر کنید و دست از آزار من و مردم بردارید ...من که دیگر طاقت این کارهای شما را ندارم و در ضمن دارم از گرسنگی و بی حالی می میرم،امیدوارم که فکر کنی و فردا برای من مرحمی بفرستی ...خدا حافظ ای صاحب بی خیال من ...من را در یاب .....
هنوز داغدار بودند و در هجر رسول الله می سوختند و شب و روز می گریستند،و در کنج خانه زانوها را بغل کرده بودند و به صورت یکدیگر می نگریستند و با دیدن گریه دیگری گریه جان سوز سر می دادند که ناگهان درب خانه را کوبیدند!!
این سوال در ذهن اهل خانه نقش بست،کیست کوبنده در؟جوابی به ذهن رسید،لابد عده ای از همسایگان نزدیک و صحابه رسول الله جمع شده اند و برای تسلیت و دل داری آمده اند،حتما پشت در عده ای منتظر رخصت صاحب خانه هستند که اجازه دهد برای گفتن تسلیت و ابراز هم دردی،حتما با دستهایی مملو از محبت آمده اند که که در مصیبت شریک شوند و مردها برای علی دل را محرم سازند و زن ها برای دختر رسول خدا ...
خلاصه در گشوده شد،آن ها که هستند؟ فکرها به نتیجه نشست، و افراد مشخص شدند.آن ها اهل سقیفه هستند که دیگر دلداری و مهربانی در حق خانواده عزا دار علی برایشان مفهوم و معنا ندارد آنان دینشان را برای گردانندگان سقیفه به بهای کم فروخته اند و برای تسلیت یک اغوش هیزم آورده اند و آن را پشت در خانه علی چیده اند آنان با اتش زدن در خانه علی به حضرت زهرا تسلیت میگویند و خود را شریک غم از دست رفتن رسول الله می دانند
آنان برای شکستن پهلو و کشتن محسن آمده اند آن ها دست به کار شدند و برنامه های خود را یکی یکی اجر کردند اول در خانه را آتش زدند و بعد جسارتهای دیگر ..
جنایتی که عده کثیری از مسلمین را از صراط مستقیم علی منحرف کردند و از زلال ولایت علوی محروم نمودند .اینک به جای امیر المومنین حضرت زهر پشت در آمد،مردی پست و دور از نجابت و شرف با خاتون کبریا و حبیبه خدا روبرو شد و بی پروا و بی ادبانه گفتگو می کند.
وقتی گفت:خانه را با اهلش آتش می زنم و به او گفتند:در این خانه امیر المومنین و فاطمه دختر پیامبر و حسنین دو سبط پیامبر هستند،با کمال بی شرمی می گفت:اگر چه آنان هم در خانه باشند آتش می زنم !!!!!
عمر لعنت الله علیه در نامه ای به معاویه این طور می نویسد:وقتی فهمیدم فاطمه پشت در است آن چنان در را فشار دادم که ناله فاطمه بلند شد آن چنان که خیال کردم از صدای ناله اش مدینه زیر و رو شد....
این همه آزار در صورتی بود که بارها از زبان پیامبر شنیده بودند که می فرمود:
او پاره تن من است،قلب من است،و روحی در کالبد من است،هرکس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هرکس مرا بیازارد خدا را آزار داده است ..(1)
باز در روایتی دیگر از ابن عباس که رسول خدا فرمودند:
همانا فاطمه پاره تن من است او نور چشم و میوه دل من است آن چه او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است و آن چه او را خشنود سازد مرا خشنود می سازد .او نخستین فرد از خاندان من است که به من می پیوندد.پس از من به او نیکی کن و حسن و حسین دو پسر من و دو ریحانه من هستند،آن دو اقای جوانان بهشت هستند.آن گاه حضرت دستش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:پرودگارا!!من تو را گواه می گیرم که دوست دارم کسی را که آنان را دوست داشته باشد،دشمن هستم با کسی که دشمنآانان است،با هرکس که با آنان بسازد،سازش دارم و با هرکس که با آنان بجنگد می جنگم،با هرکس که با آنان دشمنی کند دشمنی می کنم و دوست کسانی هستم که دوست آنان باشند. (2)
آدرس روایات:1:نور البصار(شبلنجی) ص 52 2:اهل بیت(توفیق ابو علم) ص 124
1:عزت مومن در چیست؟
جِبرَئِیلُ علیه السلام لِرَسُولِ اللّه صلى الله علیه و آله،حِینَ قالَ صلى الله علیه و آله لَهُ :یا جِبرَئِیُل عِظْنی:شَرَفُ المؤمنِ صَلاتهُ بِاللَّیلِ،و عِزُّهُ کَفُّ الأَذى عَنِ الناسِ
جبرئیل به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله،هنگامى که از او نصیحت خواست،گفت:شرافت مؤمن،نماز شب اوست و عزّت او آزار نرساندن به مردم است.
2:آیا صدقه ای هست که مالی نباشد؟
قال رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله:کُفَّ أذاکَ عنِ النّاسِ؛فإنّهُ صَدَقةٌ تَصّدَّقُ بها عَلى نَفْسِکَ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:به مردم آزار نرسان،که بى آزارى صدقه اى است که براى خودت مى پردازى.
3:مومن برای ایجاد آرامش چگونه عمل میکند؟
قال إمامُ علیٌّ علیه السلام:المؤمنُ نفسُه مِنه فی تَعَبٍ و النّاسُ مِنه فی راحةٍ
امام على علیه السلام فرمودند:نفْس مؤمن از او در رنج است، اما مردمان از وى آسوده اند.
4:عاقبت کسانی که مردم را آزار می دهند چیست؟
قال امام الصّادقُ علیه السلام:إِذا کانَ یومُ القیامةِ نادى منادٍ:أَینَ الصدودُ لأَولِیائِی؟فیقومُ قومٌ لیسَ على وجوهِهِم لَحْمٌ ، فیُقَالُ:هؤلاءِ الّذینَ آذَوْا المؤمنینَ و نصبُوا لهم و عانَدوُهم و عنَّفُوهُم فی دِینِهِم،ثمّ یؤمرُ بِهِمْ إلى جَهَنَّمَ
امام صادق علیه السلام فرمودند:در روز قیامت،ندا کننده اى ندا می دهد:کجایند آزار دهندگان دوستان من؟ پس گروهى برمی خیزند که صورت شان گوشت ندارد و گفته مى شود:این ها کسانى هستند که مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنى و مخالفت کردند و در دین شان را برای شان سخت گرفتند؛سپس به فرمان داده می شود که آن ها را به جهنم ببرند.
5:بهترین افراد در امت پیامبر کیست؟
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:خَیْرُ اُمّتی مَن إذا سُفِهَ عَلَیْهِمْ احْتَمَلوا ،و إذا جُنِیَ عَلَیْهِمْ غَفَروا،و إذا اُوذُوا صَبَروا
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:بهترین افراد امّت من آن هایی هستند که هرگاه نسبت به آنان جسارتى شود،تحمّل و بردبارى مى نمایند،و چون در حقّ آنان جرم و ستمى شود گذشت مى کنند،و هرگاه آزار و اذیت شوند شکیبایى مى ورزند.
آدرس:میزان الحکمه شماره های: 1:470 2:469 3:471 4:476 5:803
شخصی خضور رسول خدا آمد و از همسایه اش شکایت کرد که مرا اذیت می کند و از من سلب آسایش کرده است.رسول اکرم فرمود:تحمل کن و سر و صدا بر علیه همسایه ات راه نینداز،بلکه روش خود را تغییر دهد.
بعد از چندی دو مرتبه آمد و شکایت کرد.این دفع نیز رسول خدا فرمود:تحمل کن .
برای سومین بار آمد و گفت :یا رسول الله این همسایه من دست از روش خویش برنمی دارد و همان طور موجبات ناراحتی من و خانواده ام را فراهم میسازد.
این دفعه رسول خدا به او فرمود:روز جمعه که رسید،برو اسباب و اثاث خودت را بیرون بیاور و سر راه مردم که می آیند و می روند و می بینند بگذار مردم از تو خواهند پرسید که چرا اثاثت این جا ریخته است؟بگو از دست همسایه بد،و شکایت او را به همه مردم بگو .
شاکی همین کار را کرد همسایه موذی که خیال می کرد پیغمبر برای همیشه دستور تحمل و بردباری می دهد،نمی دانست آن جا که پای ظلم و دفاع از حقوق به میان بیاید اسلام حیثیت و احترامی برای متجاوز قائل نیست.خلاصه همین که از موضوع اطلاع یافت به التماس افتاد و خواهش کرد که آن مرد اثاث خود را برگرداند به منزل و در همان وقت متعهد شد که دیگر به هیچ نحو موجبات آزاد همسایه خود را فراهم نسازد
آدرس:مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج 18 ص 256
وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِینا
و کسانى که مردان و زنان با ایمان را بدون آن که کارى کرده باشند آزار مىدهند بدون شکّ بهتان و گناه روشنى را بر دوش کشیدهاند.
نکته های این آیه:
در ضررهاى جسمى،قصاص و مقابله به مثل جایز است، «وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ» « ولى در ضربههاى روحى و آبرویى دستور مقابله به مثل نداریم.قرآن نمىفرماید که اگر کسى به شما تهمت زد،شما هم به او بهتان بزنید،بلکه به گناه کار هشدار مىدهد و در صورت لزوم به دستور حاکم شرع حدّ مىخورد.
شاید بتوان از جمله «بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا» استفاده کرد که آزارِ مسلمان خلافکار در چهار چوب قانون الهى مانعى ندارد.
پیام های....
1: اصرار بر گناه به زشتى و کیفر آن مىافزاید.( «یُؤْذُونَ» نشانه استمرار و اصرار بر اذیّت است.)
2: آبروى زن و مرد مؤمن،محترم و لطمه زدن به آن گناه بزرگى است.(حفظ آبرو به زن یا مرد بودن ربطى ندارد.) «الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنات»
3:گناهى تنبیه دارد که انسان با علم و عمد مرتکب شود. «اکْتَسَبُوا»
4:گناه،بار انسان را سنگین مىکند. «احْتَمَلُوا»
5: مهمترین اذیّت،زخم زبان و تهمت است. «یُؤْذُونَ ... بُهْتاناً»
6:آزار و اذیّت دیگران به هر شکلى که باشد،از جمله گناهانى است که خشم الهى را بدنبال دارد. «یُؤْذُونَ ... إِثْماً مُبِیناً»
آدرس آیه:سوره احزاب ایه 58
آدرس تفسیر:تفسیر نور ج9 ص 398
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
می آزار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
مزن بر سر نا توان دست زور که روزی در افتی به پایش چو مور
گرفتم زتو ناتوان تر بسی است توانا تر از تو هم آخر کسی است
خدا را بر آن بنده بخشایش است که خلق از وجودش در آسایش است
نقل کرده اند که شخصی روزی بار گندمی را از شهر به ده برد و در خانه موری را داخل آن دید و با خود فکر کرد که :
مروت نباشد که این مور ریش پراکنده گردانم از جای خویش
و همان شب مور را برداشته و به ماوایش برمی گرداند.سعدی می گوید که مورچه ی دانه بر و زحمت کش را آزار مده زیرا او هم صاحب جان و احساس است و جانش را دوست دارد و اساسا از برای این جان دوستی است که تن به سنگینی دانه می دهد.تمثیل آزار نرساندن به یک مورچه، از صدر اسلام با تعبیر زیبایی از حضرت علی علیه السلام در اندیشه مسلمین جای گرفته است.حضرت می فرماید:
به خدا سوگند اگر تمام آسمان های هفت گانه و آن چه در زیر آن ها قرار دارد را به من بدهند که پوست جو را به ناحق از دهان مورچه ای بگیرم من این کار را نخواهم کرد.
بترس از خدا و می آزار کس ره رستگاری همین است و بس (فردوسی)
آدرس روایت:نهج البلاغه د باب دوری از ظلم
آدرس شعر:بوستان سعدی باب دوم