کلمات زشت و زننده با هم رد و بدل مى کردند،با کف دست بر پشت یکدیگر مى زدند،قمار مى کردند،بازی هاى بچه گانه داشتند،مخصوصا سنگ هاى کوچک به یکدیگر یا به عابران پرتاب مى کردند،انواع آلات موسیقى را به کار مى بردن،و حتى در حضور جمع بدن خود را برهنه و گاه کشف عورت مى کردند.«1»
آن ها به سوی هر کسى که رد مى شد سنگریزه پرتاب مى کردند و او را به باد مسخره مى گرفتند«2»
تا جایی که خداوند در باره این گروه می فرماید:
قومى که روى زمین را به فساد و تباهى کشیده اند،اخلاق و تقوى را بر باد داده اند،عفت و پاکدامنى را پشت سر انداخته اند،عدالت اجتماعى را زیر پا نهاده اند،و شرک و بت پرستى را با فساد اخلاق و ظلم و ستم آمیخته اند،و نسل انسان را به فنا و نیستى تهدید کرده اند
خداوند پیامبری را بین این قوم فرستاده بود و او از جان و دل برای هدایت آن ها تلاش می کرد و نهایتا این گونه با خدای خود مناجات کرد:
لوط عرض کرد:پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یارى فرما«3»
وقتی که جامعه به سوی فساد گام بردارد و صدای دلسوزانه پیامبران و مبلغان دین را نشنود سرگذشت این می شود که باید روی سر مردمش سنگ ریخت همان گونه که خداوند این گونه دعای حضرت لوط را مستجاب نمود:
ما بر اهل این شهر و آبادى به خاطر گناهانشان،عذابى از آسمان فرو خواهیم ریخت و از این آبادى نشانه روشنى و درس عبرتى براى کسانى که مى اندیشند باقى گذاردیم!«4»
همان گونه که خداوند فرموده است در این داستان برای اندیشمندان درس عبرتی می باشد،اندیشمندان باید آسیب های جامعه را شناسایی کرده و در مقابله با آن تلاش کنند با توجه به این که برخی از آسیب های زمان حضرت لوط امروز هم وجود دارد«همانند رد و بدل شدن کلمات زشت،با کف دست به پشت هم زدن،پرتاب اشیاء به یکدیگر،آلات موسیقی،هم جنس بازی و...»
شناسایی آسیب های اجتماعی ان شاالله در پست های بعدی ..همراه ما باشید!!
سوالاتی که در وبلاک راه فضیلت مطرح می شود در وبلاک جواب پاسخ داده می شود برای دیدن وبلاک جواب روی کلمه جواب کلیک کنید جواب
منابع:
1:سفینه البحار ج 2 ص517
2:قال رسول الله:کانوا یخذفون من یمر بهم و یسخرون منه«تفسیر قرطبی ذیل آیه 29 عنکبوت»
3:قالَ رَبِّ انْصُرْنی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدینَ«عنکبوت آیه 30»
4:إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ*وَ لَقَدْ تَرَکْنا مِنْها آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُون«سوره عنکبوت آیه 34 و 35»
همان گونه که در مطالب قبلی به بعضی از علت های افسردگی اشاره کردم،در این مطلب می خواهم آخرین علت های افسردگی را خدمت شما بنویسم
آخرین علت های افسردگی:
1:وسواس:وسواس یک بیماری عصبی و روانی است و روان شناسان و روان پزشکان امروزی آن را فکر و اندیشه مداوم و مکرری می دانند که فرد مبتلا به آن علیرغم کوشش فراوان خود قادر نیست آن را از ذهن خویش خارج سازد این افکار مزاحم که بدون اختیار فرد به سراغ وی میروند گاهی او را به تکرار برخی کارها و اعمال بی فائده وا می دارد....
شایعترین نمونه وسواس،وسواس در آلودگی ها است و شخص وسواس به دنبال آن اقدام به شستشوی مکرر برای رفع آلودگی و یا کسب طهارت انجام می دهد.
گاهی وسواس به صورت تردید می باشد و شخص به دنبال آن اقدام به امتحان می کند مثلاً احتمال باز ماندن شیرگاز، کلید برق و... به سراغ فرد می آید و به دنبال آن چندین بار برای مطمئن شدن از بسته بودن شیرگاز و یا... به خانه برمی گردد و به اجاق گاز مثلاً سرمی زند.
درمان:
وسواس از وسوسه می آید و این وسوسه را شیطان در دل انسان ایجاد می کند و خداوند رمز پیروزی بر وسوسه های شیطان را ایمان به خدا و توکل دانسته است همان گونه که در قرآن کریم می فرماید:
شیطان تسلطى بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل مى کنند نداد تنها تسلط او بر کسانى است که او را دوست مى دارند و به رهبرى و سرپرستى خود انتخابش کرده اند«1»
با توجه به این آیه شریفه خداوند روش غسل و وضو و طاهر کردن نجاسات را بیان کرده است ولی شخص وسواس به جای این که فرمان خدا را اطاعت کند و احکام او را انجام دهد،به وسوسه های شیطان گوش فرا می دهد.مثلا شی نجس را که یک بار با آب لوله کشی طاهر می شود را چندین بار می شوید.با توجه به این که بار اول که می شوید فرمان خدا است و مرحله های بعدی که به خاطر وسواس می شوید فرمان خدا نیست بلکه فرمان شیطان است ..
جهت اطلاع را راه های دیگر جهت درمان وسواس اینجا را کلیک کنید
2:شکست:یکی از عوامل افسردگی افراد،شکست در زندگی،ازدواج،عشق،و یا شکست در ایجاد رابطه با دیگران می باشد که پاسخ به هر کدام از این گزینه ها مباحث بسیار زیادی را می طلبد که از وسع این مطلب خارج می باشد و به طور کلی به درمان این مورد می پردازم:
درمان شکست:
نوع دیدگاه نسبت به مفهوم پیروزی و شکست متفاوت می باشد،در واقع پیروی که همان عزت و سربلندی می باشد تنها از طرق خداوند امکان پذیر می باشد همان گونه که در روایت بسیار زیبایی از سید الشهدا این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:
بزرگی تماما از آن خدای یکتا است و در غیر او نیست.خداوند متعال می فرماید: عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنین است«2»
و اگر پیروزی از راه غیر خدایی باشد هیچ ارزشی ندارد همان گونه که امیر المومنین در روایت بسیار زیبایی می فرماید:
کسی که از طریق غیر خدا به عزت برسد، همان عزت غیر واقعی او را به هلاکت می رساند.
جهت اطلاع بیشتر از راه های کسب پیروزی در زندگی اینجا را کلیک کنید
3:تغذیه نا مناسب:رعایت دستورات بهداشتی در خوردن و آشامیدن،یکی از مهم ترین عوامل سلامت،شادابی و طول عمر است. اگر مردم بدانند که چه باید بخورند،چه اندازه بخورند و چگونه بخورند و نیز دانسته های خود را به کار ببندند،بی تردید،بیشترِ بیماری ها از جامعه بشری دور خواهند شد و انسان لذت و طراوت زندگی را خواهد چشید.
و البته این نکته لازم است که بدانیم زندگی برای خوردن نیست بلکه خوردن برای زندگی کردن است همان گونه که از امیر المومنین نقل شده است که حضرت می فرماید:
زندگی را برای خوردن مخواه،بلکه خوردن را برای زندگی بخواه«4»
جهت اطلاع از غذا های ضد افسردگی اینجا را کلیک نمایید
منابع در ادامه مطلب...
همان گونه که در مطالب قبلی به راه کارهایی جهت غلبه بر افسردگی اشاره کردم در این مطلب میخواهم به دیگر علت های افسردگی بپردازم..
علت افسردگی و راه درمان آن:
1:استرس:استرس عبارت است از واکنش های فیزیکی،ذهنی و عاطفی که در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد،به وجود می آید.هر عاملی که موجب اذیت روح و جسم و از دست دادن تعادل فرد شود،استرس زا می باشد،پزشکان معتقدند استرس یکی از عمدهترین دلایل افسردگی است با علائمی از قبیل:زود رنجی،تغییرات خُلقی،مشکل در خوابیدن،خستگی ، نداشتن تمرکز..ظاهر می شود
عوامل به وجود آورنده استرس:از دست چیزی با ارزش،اخراج شدت یا تغییر شغل،مشکلات جنسی و...
درمان استرس:
یکی از درمان های بسیار موثر استرس این است که ما بدانیم مالک این دنیا نیستیم همان گونه که قران کریم به این واقعیت پرداخته است:
قطعاً همه شما را با چیزى از ترس،گرسنگى،و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها، آزمایش مى کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان!آن ها که هر گاه مصیبتى به ایشان مى رسد، مى گویند:ما از آنِ خدائیم و به سوى او بازمى گردیم«1»
توجه به این واقعیت که همه از او هستیم این درس را به ما مى دهد که از زوال نعمت ها هرگز ناراحت نشویم،چرا که همه این مواهب بلکه خود ما تعلق به او داریم،یک روز مى بخشد و روز دیگر مصلحت مى بیند و از ما باز مى گیرد و هر دو به صلاح ما است.
و توجه به این واقعیت که ما همه به سوى او باز مى گردیم به ما اعلام مى کند که این جا سراى جاویدان نیست زوال نعمت ها و کمبود مواهب و یا کثرت وفور آن ها همه زودگذر است،و همه این ها وسیله اى است براى پیمودن مراحل تکامل،توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.و بهترین درمان استرس می باشد.
جهت اطلاع از راه کارهای دیگر جهت درمان استرس اینجا را کلیک کنید
2:اعتماد به نفس پایین:،میزان احترام و ارزشی که هر فرد برای خود قائل است و میزان اعتمادی که به خود و توانایی ها و باورهای خویش دارد اعتماد به نفس نامیده می شود،و فردی که اعتماد به نفس ندارد خود را انسانی نا لایق،بی ارزش،و غیر قابل قبول تصور می کند هر چند که واقعا این گونه نباشد.و افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند دچار افسردگی می شوند
درمان:
الف:خود باوری:او باید باور کند که یک انسان است و انسان بهترین موجود و اشرف مخلوقات می باشد خداوند در او استعداد هایی به ارمغان گذاشته که می تواند با به کاری گیری آن ها خلیفه خدا روی زمین باشد همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید:
ما آدمی زادگان را گرامى داشتیم و آن ها را در خشکى و دریا،بر مرکب هاى راهوار حمل کردیم و از انواع روزی هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آن ها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم،برترى بخشیدیم«2»
ب:توکل بر خداوند تبارک و تعالی:وقتی انسان تصمیم به عملی منظقی گرفت باید به خدا توکل کند و بداند خداوند یاور است و قبل از انجام کاری که تصمیم به انجامش گرفته دست نیاز به درگاه بی نیازش بلند کند که ان شاالله موفق خواهد شد همان گونه که امیر المومنین می فرماید:
کسی که بر خدا توکل کند مشکلات در برابر او خاضع، و اسباب برای او سهل و آسان می گردد«3»
جهت اطلاع از روش های بالا بردن اعتماد به نفس اینجا را کلیک کنید
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
سوالاتی که در وبلاک راه فضیلت مطرح می شود در وبلاک جواب پاسخ داده می شود برای دیدن وبلاک جواب روی کلمه جواب کلیک کنید جواب
منابع در ادامه مطلب...
همان گونه که در مطالب قبلی به برخی از علت های افسردگی و راه درمان آن اشاره کردیم در این مطلب نیز به ادامه مطالب قبل خواهیم پرداخت
علت های افسردگی:
1:وابستگی:وابستگی به معنای محتاج بودن به چیزی یا شخصی می باشد که فرد با ملاقات نکردن آن دچار احساس غم واندوه می شود و دیگر قادر به انجام کارهای روزانه به طور دقیق نخواهد بود.
بهترین درمان وابستگی ایمان به خدا و امید به قدرت لایزال الهی می باشد همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید:
سرانجام قلب مادر موسى از همه چیز جز یاد فرزندش تهى گشت و اگر دل او را بوسیله ایمان و امید محکم نکرده بودیم،نزدیک بود مطلب را افشا کند«1»
مادر موسى علیه السلام فرزندش را به امواج نیل سپرد،اما بعد از این ماجرا،طوفانى شدید در قلب او شروع به وزیدن گرفت،جاى خالى نوزاد که تمام قلبش را پر کرده بود،کاملا محسوس بود،نزدیک بود فریاد بکشد و اسرار درون دل خود را فاش کند،نزدیک بود نعره زند و از جدایى فرزندش ناله سر بدهد.
اما لطف الهى به سراغ او آمد و چنان که قرآن گوید:قلب مادر موسى از همه چیز جز یاد فرزندش تهى گشت،و اگر ما قلب او را با نور ایمان و امید محکم نکرده بودیم،نزدیک بود این مطلب را افشا کند«2»
از این ماجرا نتیجه می گیریم تنها چیزی که می تواند دل افراد وابسته را محکم کند و جلوی افسردگی را بگیرد ایمان و امید به خداوند می باشد.
2:غم از دست دادن عزیزان:وقتی کانون گرم دوستی با هجرت یکی از اعضایش به سردی می گراید و روی قلب های عاشق غبار غم و غصه می نشنید و هر روز قطرات اشک روی گونه های صورت سرسره بازی می کند و هر روز موهای سر،لباس برف می پوشند و ...این اتفاقات انسان را دعوت به اتاق درد ها که افسردگی است می کند....
درمان:
در این وقت بهترین دارویی که بسیار کم هزینه می باشد صبر کردن می باشد،همه باید این را بدانیم که در این دنیا مسافری بیش نیستیم،و هر روز یکی از ما ها فرصتش تمام می شود،باید بدانیم که این دنیا فقط یک فرصت کوتاه است برای جمع کردن توشه ای که خرج سفرمان باشد،پس با داروی صبر و یقین،به این که خداوند باز می تواند محفل سرد شده ما را گرم کند و می تواند مرحم شفا بخشی برای درد های التیام نیافته باشد،همان گونه که از وجود نازنین مولای متقیان این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:
افسرده گى و غم ها را با نیروى صبر و یقین زیبا به پروردگار متعال از خودت دور ساز.«3»
3:حسادت:حسود کسی است که از وجود نعمتی در دست کسی ناخشنود است و دوست ندارد که دیگری از نعمت و راحتی و آسایش و آرامش برخوردار باشد و همواره آرزو می کند که نعمت وی به نقمت و سعادتش به شقاوت تبدیل شود...
بسیاری از کسانی که دچار بیماری حسادت می شوند از نظر روانی دچار خود کوچک بینی و کمبود،ناتوانی،افسردگی و احساس بیهودگی می شوند.از آن جایی که نعمتی را در دست دیگری نمی توانند تحمل کنند و خود نیز از آن بی بهره اند و هرچه تلاش می کنند نمی توانند آن را به دست بیآورند و یا از دست دیگری بیرون کنند از این رو دچار روحیه شکست خورده می شوند و در بلندمدت از ناتوانی و احساس کمبود خویش دچار بیماری افسردگی می شوند
درمان حسادت:
الف:اهمیت ندادن به افکار حسادت بخش:همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:
هنگامی که نسبت به کسی حسد پیدا کردی بر طبق آن عمل نکن و بر او ستمی روا مدار«4»
ب:راضی به رضای حق بودن:تسلیم شدن در برابر اراده او و قانع بودن به زندگی خود انسان را از بیماری حسادت حفظ می نماید،همان گونه که از امیر المومنین نقل شده که حضرت فرمودند:
کسی که به آن چه دارد راضی باشد حسد دامان او را نمی گیرد«5»
ج:توجه به هشدار های الهی:خداوند متعال به موسى بن عمران وحى فرستاد و گفت:اى موسى بر بندگان من به خاطر لطفى که به آن ها کرده ام حسادت نکن،اى موسى دیدگان خود را به طرف آن ها ندوز و خود را تابع دیدگان قرار نده،کسانى که حسود هستند به نعمت هاى من کفران می کنند،آن ها جلو روزى هائى که من بین آن ها تقسیم کرده ام را سد می کنند،هر کس چنین باشد نه من با وى می باشم و نه وى با من خواهد بود«6»
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
سوالاتی که در وبلاک راه فضیلت مطرح می شود در وبلاک جواب پاسخ داده می شود برای دیدن وبلاک جواب روی کلمه جواب کلیک کنید جواب
منابع در ادامه مطلب...
یکی از بیماری های روانی که بسیار شایع نیز می باشد بیماری افسردگی می باشد که در مطالب قبلی به چند مورد از علت های این بیماری و راه درمان آن اشاره ای شد در این مطلب نیز میخواهم به علت های دیگر این بیماری بپردازم:
عوامل افسردگی و راه درمان آن:
1:عقده حقارت:احساس حقارت در فرهنگ فارسی عمید،به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینهتوزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج و خِفت و حقارت پدید میآید،تعریف شده است،که با علائمی از قبیل:عدم اعتماد به نفس،خشم،تندخویی،انزوا،افسردگی،کم رویی و سستی،تکبر و فخر فروشی،انتقام جوئی،اعتیاد به مواد مخدر،درویی و نفاق،و....ظاهر می شود.
علت های به وجود آورنده عقده حقارت عبارتند از:نقص بدنی،اسم و لقب زشت،فقر و تهی دستی،ارتکاب جرم،یاس و نا امیدی،شکست و نا کامی،و....با توجه به مطالب گفته شده معلوم می شود که عقده حقارت یک بیماری بسیار خطر ناک می باشد همان گونه که در روایتی از امام هادی علیه السلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:
کسى که خود را خفیف و خوار میداند و در باطن، احساس پستى و حقارت میکند از شرّ او ایمنى نداشته باش«1»
یکی از مهم ترین علت های افسردگی عقده حقارت می باشد که اگر کنترل نشود انسان را تا مرحله خود کشی پیش می برد،روان شناسان یکی از راه های درمان این درد را تقویت باور های دینی می دانند از جمله باور های دینی که می تواند در درمان عقده حقارت موثر باشد محاسبه نفس می باشد.
کسی که اسیر عقدة حقارت است،برای نجات از این بیماری روانی باید برای خود پرونده ای تشکیل دهد و خود را در محکمة عقل محاکمه کند.باید آن خاطرات تیره و تاریکی را که به طور مجهول خودنمایی می کند و باعث تشویش خاطر او است،روشن و واضح سازد و باید آن افکار مبهمی که صاحبش را پیوسته به خطرات ناشناخته ای تهدید می نماید، از ابهام بیرون آید«2»
و از جمله درمان های عقده حقارت خود باوری می باشد اگر از نقص بدنی احساس حقارت می کنید،لازم است متوجه سایر قوای سالم خود گردید و به خود تلقین کنید که چیزی از دیگران کم ندارید.
یونس بن عمار شخصی بود که لکة سفیدی در صورتش ایجاد شده بود و همین عیب او را آزار می داد،وی از حرف های زهرآلوده بعضی از مردم بیش تر از خود بیماری رنج می برد.مردم به او می گفتند:اگر مورد عنایت خداوند می بودی،هرگز دچار این بیماری نمی شدی!یونس به محضر امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد:مردم گمان می کنند که عیب صورت من نشانة بی اعتنایی خدا است.حضرت فرمود:انگشت های دست مؤمن آل عمران به هم چسبیده و بی حرکت بود.او موقع سخنرانی دست معیوب خود را به سوی شنوندگان دراز میکرد و می فرمود:ای مردم!از فرستادگان خدا پیروی کنید.«4»
حضرت با این جمله کوتاه در ضمن بی اساس دانستن حرف مردم،به یونس روحیه خود باوری را القا کرد و به او فهماند که با وجود لکة صورت می تواند مانند مؤمن آل فرعون عنصری مفید و سازنده در جامعه باشد و مفید بودن ربطی به سلامت تمام اعضای بدن ندارد.
البته عقد حقارت علت های دیگری هم دارد که جهت اطلاع بیشتر از علت این بیماری و راه درمانش اینجا را کلیک کنید.
2:بد بینی:این تفکر غلط که بسیارى از مردم،شرور و بد ذات هستند و و همه سر و ته یک کرباسند انسان را منزوی و افسرده می کند،افراد بدبین این دید منفى اغراق انگیز را مرتباً تعمیم می دهند و در ذهن خود مرور مى کنند،بدیهى است که چنین دیدى آن ها را از جامعه منزوى مى کند،و به حد افسردگى و بیماری هاى روانى دیگر مى کشاند،واقعا بد بینی خیلی خطرناک می باشد همان گونه که در روایتی ای از امیر المومین نقل شده است که حضرت فرمودند:
هرکه بدگمانی بر او چیره شود،بین او و دوستانش دوستی ای باقی نمی ماند.«5»
هر که گمان های بد برد،کسی را که به او خیانت نمی کند،خیانتکار شمارد.«6»
درمان:
الف:شخص بد بین باید از محیطی که زمینه رشد بدبینی است یعنی همنشینی با افراد فاسد،بپرهیزید و در عوض با افراد خوش باطن و خوش فکر رفت و آمد کنید.همان گونه که از وجود نازنین امیر المومنین نقل شده است که حضرت فرمودند:همنشینی با بدان بدگمانی به نیکان را در پی دارد«7»
ب:تقویت ایمان یا به عبارت دیگر خود سازی می تواند بد بینی را درمان نماید،همان گونه که از امیر المومنین علیه السلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:آدم بد،به هیچ کس خوشبین نیست؛زیرا همه را مانند خودش می بیند.«8»
البته بد بینی علت های دیگری نیز دارد جهت اطلاع بیشتر از بد بینی و راه درمانش اینجا را کلیک کنید
این موضوع ادامه دارد .....
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
منابع در ادامه مطلب...
همان گونه که در مطالب قبلی بیان شد افسردگی یکی از بیماری های بسیار خطرناک روانی می باشد و گاهی این بیماری انسان را تا مرز خودکشی پیش می برد در مطلب قبلی دو مورد از علت های افسردگی و راه درمان آن بیان شد و در این مطلب می خواهم ادامه علت های افسردگی و راه های درمان آن را بنویسم ان شاالله که موثر باشد.
علت افسردگی و راه درمان آن:
1:خود بینی:تفکر غلط،این که همه افراد اجتماع ضرورتا باید او را دوست بدارند،یا به عبارت دیگر همه کس باید از او راضى باشند و حتى یک نفر از او ناراضى نباشد،اضطراب دائمى را براى فرد به وجود مى آورد و رفتار غیر منسجم و مطابق میل دیگران را انجام مى دهد و هر روز به رنگى در مى آید.
و همیشه این سوال در ذهن او جاری است که چرا همه مرا دوست ندارند؟برای این که همه مردم من را دوست داشته باشند چه کنم؟
این گونه تفکر غلط می باشد حتی خداوند و پیامبر هم که همه خوبی ها را دارند برایشان دشمنانی وجود دارند یعنی افرادی وجود دارند که آن ها را دوست ندارد همان گونه که خداوند می فرماید:
کسى که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد«کافر است و»خداوند دشمن کافران است«1»
پس انسان باید سعی کند کارهای خوب انجام دهد و به همه احترام بگذارد ولی نباید توقع داشته باشد که همه خوبی های او را درک کنند و او را دوست داشته باشند،
2:عدم استقبال مردم از او:عده اى همیشه نتیجه گیرى شتاب زده دارند،مثلاً سلام نکردن فردى یا پاسخ سلام ندادن فردى را حمل بر بى اعتنائى به خود مى دانند و این موضوع را آن قدر در ذهن خود بزرگ مى کنند که آن مانند بهمنى مى شود و خود را زیر فشار این گونه بهمن ها خرد مى کنند.این افراد این احتمال که ممکن است آن شخص متوجه نشده باشد یا گرفتار بوده و نشنیده یا ندیده را،کمتر مورد توجه قرار مى دهند؛ این گونه آدم ها عمدتا چنین تفکرى را دارند و بالنتیجه همیشه از این و آن مى ترسند و غمگین و مضطرب و افسرده مى شوند. چنین تفکراتى کم نیستند و بسیارند.
در حالی که خداوند در قرآن کریم برای جلو گیری از این گونه از تفکرات می فرماید:
و آنها که بخاطر ذات پاک پروردگارشان شکیبایى مى کنند و نماز را برپا مى دارند و از آن چه به آن ها روزى داده ایم،در پنهان و آشکار، انفاق مى کنند و با حسنات، سیئات را از میان مى برند پایان نیک سراى دیگر،از آن آن ها است«2»
این قسمت از آیه شریفه«با حسنات، سیئات را از میان مى برند» مورد استدلال می باشد،خداوند می فرماید کسانی که زندگی نیک و خوش دارند کسانی هستند که بدی های مردم را با خوبی جواب می دهند مثلا در همین مورد:سلام نکردن و یا پاسخ سلام ندادن را با افکار خوب برای خود حلاجی می کنند و می گویند احتمالا آن شخص نشنیده است و یا متوجه نشده است و آن را پای بی اعتنایی و بی احترامی او نمی گذارند و وقتی کسی این گونه فکر کند دیگر خود خوری نمی کند،به خودش شک نمی کند و آرامش را از خودش نمی گیرد...پس بهترین راه این است که همیشه بدی را با خوبی جواب بدهیم همان گونه که خداوند می فرماید:
بدى را به بهترین راه و روش دفع کن و پاسخ بدى را به نیکى ده! ما به آن چه توصیف مى کنند آگاه تریم«3»
جهت دیدن تصویر در اندازه بزرگتر و با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
منابع:
1:مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْریلَ وَ میکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرین«سوره بقره آیه 98»
2:وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار«سوره رعد آیه 22»
3:ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُوف«سوره مومنون آیه 96»
افسردگى،از شایع ترین بیمارى های روانی است که علایم آن عبارتند از:یاس و ناامیدى،در خود فرو رفتگى،بى اشتهایى،اشکال در خواب و در رفتار جنسى،گوشه گیرى و انزوا گزینى.متاسفانه این گونه بیماران تمایل به خودکشى دارند که تعدادى از آن ها دست به این کار مى زنند و متاسفانه از بین مى روند.
عده اى از روان شناسان اضطراب و افسردگى را ناشى از یک تفکر غیر منطقى مى دانند که عمدتا در طول زندگى آموخته شده است.این عده اعتقاد دارند که وقتى تفکرى غلط بود رفتار غلط را در پى خواهد داشت و افراد مضطرب و افسرده عمدتا تفکرات غلط دارند.
علت های افسردگی:
1:توقّعات نادرست:تفکر این که همه چیز باید بر وفق مراد باشد و 100 درصد همه کارها درست انجام شود.به عبارت دیگر تفکر همه یا هیچ.
این افراد مى گویند یا نباید کارى انجام شود و یا اگر قرار شد کارى انجام شود باید 100 درصد درست انجام گردد و چون چنین وضعیتى همیشه امکان ندارد،لذا در موارد متعددى با شکست مواجه مى شوند و افسرده مى گردند و قبل از شروع به کار و در هنگام کار با تفکر تکرار شونده ای مانند این که نکند این بار هم موفق نشوم،در اضطراب به سر مى برند و در اثر اضطراب زیاد و فرو خوردن خشم و عصبانیت بیش از حد به بیمارى جسمى فشار خون،زخم معده،سردرد و... مبتلا مى شوند که به نام بیماری هاى روان تنى موسوم هستند.
درمان:
در روایت بسیار زیبایی از رسول گرامی اسلام نقل شده است که حضرت فرمودند:
آن چه تمامش درک نگردد،تمامش ترک نگردد«1»
معنای این روایت این است که اگر در کاری موفق نشدی آن را با تمام و کمال انجام بدهی سعی نکن از آن کار نا امید شوی و به طور کامل ترک کنی.در این صورت هر اندازه برایت مقدور بود انجام بده.
مثلا شخصی تصمیم می گیرد از امروز نماز هایش را به موقع بخواند و با جدیت کار را شروع می کند و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را می خواند ولی برای نماز صبح خواب می افتد و بعد نا امید می شود و با خود می گوید این چه نماز خواندنی است؟من که موفق نشدم نماز صبح را بخوانم و لذا این تفکر او را به به سمتی می کشد که کلا نماز را ترک می کند،و اگر این کار چند بار تکرار شود تبدیل به بیماری افسردگی می شود،و شخص همیشه خودش را گناه کار می داند.
این در حالی است که رسول گرامی اسلام فرموده است اگر موفق نشدی کاری را به اتمام برسانی و 100 درصد انجام دهی سعی کن آن کار به طور کامل ترک نکنی و هر اندازه برایت مقدور بود انجام دهی.
2:احساس تنهایی:گاهی انسان می خواهد کار خوبی انجام دهد ولی دیگران او را حمایت نمی کنند و....حمایت نکردن دیگران او را غم گین و غصه دار می سازد و گاهی خیال می کند که او در این دنیا تنها است و کسی او را درک نمی کند،ولی باید از این گونه تفکرات دست برداشت همان گونه که مولای متقیان امیر المومنین می فرماید:
اى مردم! در پیمودن راه حق،از کمى همراهان مهراسید«2»....
سوالاتی که در وبلاک راه فضیلت مطرح می شود در وبلاک جواب پاسخ داده می شود برای دیدن وبلاک جواب روی کلمه جواب کلیک کنید جواب
منابع:
1:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه و آله:ما لا یدرک کله لا یترک کله«عوالی اللآلی، ج4، ص58»
2:قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ علیه السلام:أَیهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ«نهج البلاغه، خطبه 201»
نقل مى کنند که در زمان هاى گذشته شخصى دچار بیمارى افسردگى شده بود،و روز به روز بیمارى اش بدتر مى شد.حکیمى به او گفت:
اگر فرد بى غم و غصّه اى را بیابى،و پیراهنش را بگیرى و بر تن کنى،بیمارى ات بهبود مى یابد
اطرافیان بیمار دست به جستجو و تفحّص در بین بستگان و همسایگان و آشنایان و دیگر همشهریان زدند،امّا با هر کس گفتگو مى کردند او را داراى غصّه و مشکلى مى یافتند.به ناچار دامنه تحقیقات را به خارج از شهر،به روستاها و بیابان ها کشاندند،و شب و روز مشغول پرس و جو از این و آن شدند.
امّا هر چه بیشتر تلاش مى کردند،نتیجه اى نمى گرفتند،و کم کم گرد وغبار یأس و ناامیدى چهره آن ها را فرا گرفت،تا این که روزى در بیابان چوپانى را دیدند که شاد و خوشحال مشغول نواختن نى و رقص و شادمانى است.
برق امید در چشمانشان درخشید،به نزد او رفتند و از غم و غصّه و مشکلاتش پرسیدند.او نه مشکل همسر داشت،نه مشکل فرزند،نه مشکل همسایه،نه مشکل ادارى،نه مشکل مسکن،نه مشکل بیمارى،نه مشکل بدهى،و نه هیچ مشکل دیگر.گفتند:
ما نیاز به پیراهن تو داریم، که بر تن بیمارمان کنیم تا شفا یابد.
چوپان گفت:متأسّفانه من پیراهن ندارم!بیمار افسرده دل هنگامى که فهمید در دنیا هیچ انسان بى مشکلى را نمى توان پیدا کرد بر افسردگى خود غلبه کرد و با اطّلاع از ناملایمات و مشکلات دیگران،افسردگى خود را فراموش کرد.«1»
این قصّه چه واقعى باشد یا یک افسانه،در هر حال حاکى از حقیقت انکارناپذیرى است که آیه شریفه به آن اشاره دارد؛ و آن اینکه:تمام انسان ها داراى رنج ها و ناراحتی ها و مشکلاتى هستند. و خداوند براى توجّه دادن ما به این حقیقت سوگند یاد کرده و فرموده:
سوگند به شهر مقدّس کعبه،که مسکن و مأواى رحمةً للعالمین است،و قسم به حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل،و سوگند به حضرت آدم و فرزندانش،که ما انسان را در رنج و زحمت و سختى و مشقّت آفریدیم.«2»
ان شاالله در مطالب بعدی به علت افسردگی و راه های درمان این بیماری خواهم پرداخت
منابع:
1:سوگندهای پربار قرآن تالیف آیت الله مکارم شیرازی ص 243
2:لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ«سوره بلد آیه 4»
با کمک خداوند متعال در مطالب قبلی مطالبی را در مورد استغفار بیان کردیم از جمله:اهمیت استغفار،فواید دنیایی استغفار،فواید آخرتی استغفار،و زمان استغفار.
سوال:آیا همین که گفتیم استغفر الله ربی و اتوب الیه گناهان ما بخشیده می شود؟
پاسخ: خیر استغفار کردن شرایطی دارد که عبارتند از:
1:پشیمانی از گناه:استغفار کردن و گفتن ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه زمانی گناهان انسان را به طور کامل از بین می برد،و همه آن منافعی که قبلا ذکر کردیم را دارد،که گفتن این جمله همراه با پشیمانی قلبی باشد همان گونه که از مولا و سرور متقیان امیر المومنین نقل شده است که حضرت فرمودند:
شخصی نزد امیر المؤمنین علیه السلام گفت:استغفر الله،امام علیه السّلام فرمود:مادرت به عزایت بنشیند،آیا مى دانى استغفار چیست؟استغفار مرتبه بزرگان است و آن اسمى است که بر شش معنى واقع است:1:پشیمانى بر گناهى که انجام شده است.
2:تصمیم بر ترک گناه:گناه مانند لکه های سیاهی است که روی پارچه سفید باشد.زمانی پاک کردن این لکه ها فایده دارد که انسان دوباره این پارچه را لکه دار نکند.
اگر فقط زبانا بگوید من این لکه را پاک می کنم ولی عملا کاری انجام ندهد مطمئنا این لکه باقی خواهد ماند،استغفار نیز همانند همان لکه پاک کن می باشد زمانی موثر است که در مرحله عمل انسان تصمیم بگیرد که دیگر آن گناه را انجام ندهد،همان گونه که امیر المومنین در ادامه روایت می فرماید:
استغفار یعنی این که تصمیم به بازنگشتن همیشگى به گناه داشته باشی.
3:ادای حقوق مردم:کسی که گناهش تعدی به حقوق مردم می باشد و او با گناهانی مانند کلاه برداری،اختلاس،رشوه،دزدی،و....حقوق دیگران را ضایع کرده است،استغفار زبانی برایش فایدهی ندارد و دردی را دوا نمی کند بلکه باید حقوق مردم راه ادا کند تا استغفار در او موثر باشد همان گونه که امیر المومنین در ادامه همان روایت می فرماید:
اگر گناه مربوط به پایمال کردن حقوق مردم بوده باید حقوق آنان را پرداخت،تا انسان خدا را در هنگام حساب با پاکى و بدون داشتن حق کسى بر گردنش ملاقات کند
4:محو کردن آثار جرم:گاهی گناه انسان این است که واجبات الهی را رعایت نکرده است،مانند این که اهل نماز نبوده است،یا اهل روزه نبوده است،یا اهل خمس و زکات نبوده است.استغفار زمانی این گناهان را از بین می برد که انسان قضای این عبادات را انجام دهد همان گونه که حضرت در ادامه این روایت می فرماید:
استغفار یعنی،قصد کردن به اداء و جبران هر فریضه اى که ترک و ضایع شده تا حقش اداء شود«قضایش بجا آورده شود
5:ادای حقوق خداوند:حق خداوند این است که با پاهایی عبادت شود که به سوی گناه نرفته باشد،با دستی عبادت شود که این دست در گناه فرو نرفته باشد،با زبانی عبادت شود که از آن گناهی صادر نشده باشد،با گوشی عبادت شود که تا کنون گناهی را نشنیده است،و انسان گناه کار باید جسمش را نیز برای خداوند تطهیر نماید به این صورت که امیر المومنین در ادامه روایت می فرماید:
استغفار یعنی:هر مقدار از گوشت بدن که از راه حرام و گناه روئیده شده باید به خاطر اندوه خوردن بر گناه انجام شده،آن گوشت را آب کرد تا جایى که پوست به استخوان چسبیده و دوباره گوشت تازه اى روئیده شود.
6:تلخ کردن کام نفس:مدت ها نفس با شیرینی گناه کام گرفته است و عاشق گناهان شده است و برای این که استغفار در انسان موثر باشد باید مدتی با انجام ندادن گناه کام نفس را با تلخی درمان نمود همان گونه که حضرت در ادامه روایت می فرماید:
بدن را باید از درد و رنج طاعت و اعمال خوب چشانید چنان که شیرینى گناه را چشیده است.در این هنگام است که مىتوانى بگوئى:استغفر الله
منابع:
ِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّ قَائِلًا قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَ تَدْرِی مَا الِاسْتِغْفَارُ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى یَلْصَقَ الْجِلْدُ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّه«نهج البلاغه،حکمت 417»
کسی که از گناهان خود پشیمان می شود و دلش می شکند و اشکش جاری می شود بهترین لحظات نصیبش شده است،این دل شکسته و این اشک فواید بسیار زیادی دارد،زمانی که انسان از خدای خود طلب مغرفت و آمرزش می کند ملائکه در حسرت زمزمه عاشقانه او هستند.سوالی در این جا مطرح می شود:
در چه زمان هایی استغفار کردن اثر بیشتری دارد؟
1:سحرها،به خصوص سحرهای روز جمعه:هنگامی که برادران حضرت یوسف علیه السلام موفق شدند ایشان را پیدا کنند و آن را به پدر برسانند،از پدرشان خواستند که برای آن ها استغفار نماید،حضرت یعقوب فرمودند:وقت سحر برای شما استغفار می کنم .همان گونه که خداوند در قرآن به این واقعیت تصریح کرده است و رسول گرامی نیز در روایتی این واقعه را بیان نموده است:رسول خدا (ص) فرموده است:
بهترین وقتى که در آن خداى عز و جل را بخوانید و دعا بدرگاهش کنید سحر می باشد،و این آیه را در باره گفتار حضرت یعقوب علیه السلام است تلاوت فرمود:«یعقوب گفت بزودى از پروردگار خویش برای شما طلب آمرزش می کنم» رسول خدا فرمود:حضرت یعقوب دعا کردن براى آن ها را تا سحر تأخیر انداخت و موکول بوقت سحر کرد«1»
و جالب این جاست که اگر این استغفار در سحر روز جمعه باشد اثرش بیشر خواهد بود،به طوری که انبیا این زمان را برای استغفار انتخاب می کردند همان گونه که در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمودند:
در مورد سخن یعقوب که به فرزندانش گفت:بزودى از خداى خود براى شما طلب آمرزش خواهم کرد» آن حضرت فرمود: وقت دعا را یعقوب به تأخیر انداخت تا در سحرگاه شب جمعه دعا کند که به استجابت نزدیکتر باشد«2»
2:عصر روز جمعه:روز جمعه روزی است که انسان از فعالیت های روزمره دست می کشد،و همراه خانواده به تفریح می رود و ظهر که می شود در نماز جمعه که بسیار با فضیلت می باشد شرکت می کند و هنگامی نماز عصر به اتمام رسید بهترین زمان برای استغفار می باشد همان گونه که از امام صادق علیه السلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:
کسی که در روز جمعه بعد از نماز عصر طلب استغفار از خدای متعال نماید و هفتاد مرتبه بگوید استغفر الله و اتوب الیه خداوند گناه گذشته او را می بخشد و پاک می دارد او را در آن چه باقی است و اگر چه برای او گناهی نباشد،گناهان والدین او را می بخشد«3»
3:ماه رجب:یکی از ماه هایی که عبادت کردن در آن بسیار ثواب دارد ماه رجب می باشد این ماه فرصتی است که انسان خود را به خداوند نزدیک سازد،این ماه بهترین زمان برای استغفار می باشد همان گونه که از رسول گرامی اسلام نقل شده است که حضرت فرمودند:
ماه رجب ماه استغفار امّت من است.پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است«4»
کسی که در ماه رجب هفتاد مرتبه در هنگام طلوع آفتاب و هفتاد مرتبه در هنگام غروب آفتاب بگوید:«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و سپس دست ها را بلند کند و بگوید:«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ تُبْ عَلَیَّ» اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضی باشد و به برکت ماه رجب آتش او را لمس نکند«5»
4:ماه شعبان:ماه شعبان متعلق به رسول رحمت و مغفرت می باشد،ماه شعبان بسیار با فضیلت می باشد،در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خدا و براى تقرّب جستن به سوى پروردگار خود روزه بدارید و استغفار کنید که بسیار موثر می باشد و ان شاالله به درجه قبول الهی خواهد رسید،همان گونه که از شاه خراسان علی ابن موسی الرضا این گونه روایت شده است که حضرت فرموند:
کسی که در ماه شعبان هر روز استغفار کند،در روز قیامت 70 مرتبه پیامبر را ملاقات می نماید،و خداوند بر خود فرض می داند که بر او لطف نماید«6»
سوالاتی که در وبلاک راه فضیلت مطرح می شود در وبلاک جواب پاسخ داده می شود برای دیدن وبلاک جواب روی کلمه جواب کلیک کنید جواب
منابع: ادامه مطلب...